۱۶٬۸۱۴
ویرایش
خط ۱۶۳: | خط ۱۶۳: | ||
<span id='link9'><span> | <span id='link9'><span> | ||
==مقصود از استغفار ملائكه براى زمينيان | ==مقصود از استغفار ملائكه براى زمينيان == | ||
«'''وَ المَلائِكَةُ يُسَبّحُونَ بِحَمدِ رَبّهِم وَ يَستَغفِرُونَ لِمَن فِى الأرض'''»: يعنى فرشتگان، خداى را از هرچه كه لايق به ساحت قدسش نيست، منزّه داشته، و او را با شمردن كارهاى جميلش ثنا مى گويند. و يكى از چيزهايى كه لايق ساحت قدس او نيست، همين است كه امر بندگان خود را مهمل گذارد، و آنان را به سوى دينى كه خود تشريع مى كند، و از راه وحى ابلاغ مى فرمايد، هدايت نكند. با اين كه اين هدايت يكى از كارهايى است كه انجامش از ناحيۀ خدا جميل و پسنديده است. و از خداى سبحان درخواست مى كنند كه اهل زمين را بيامرزد. و معلوم است كه حصول اين آمرزش سببى دارد كه قبلا بايد حاصل شده باشد، و آن سبب، عبارت است از: پيمودن طريق بندگى، و آن هم احتياج به هدايت خود خدا دارد. پس برگشت درخواست مغفرت براى اهل زمين، به اين درخواست است كه خدا براى آنان دينى تشريع كند، و آنگاه كسانى را كه به آن دين مى گروند، بيامرزد. | |||
پس معناى جمله مورد بحث اين مى شود كه: ملائكه از خداى سبحان درخواست مى كنند كه براى ساكنان زمين از طريق وحى دينى تشريع كند، و آنگاه به وسيله آن دين ايشان را بيامرزد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۲ </center> | ||
شاهد بر اين معنا اين است كه جمله مورد بحث در خلال سياقى واقع شده كه در صدد بيان صفت وحى است . و نيز شاهد ديگرش اين است كه براى اهل زمين طلب مغفرت مى كنند، و معنا ندارد ملائكه براى | شاهد بر اين معنا اين است كه جمله مورد بحث در خلال سياقى واقع شده كه در صدد بيان صفت وحى است. و نيز شاهد ديگرش اين است كه براى اهل زمين طلب مغفرت مى كنند، و معنا ندارد ملائكه براى همۀ اهل زمين طلب مغفرت كنند، و از خدا بخواهند حتى مشركان را كه مى گفتند «اتّخَذَ اللّهُ وَلَداً» بيامرزد. با اين كه قبلا از خود ملائكه حكايت كرده بود كه: وَ يَستَغفِرُونَ لِلّذِينَ آمَنُوا». پس ناگزير بايد بگوييم منظور از طلب مغفرت، طلب وسيله و سبب مغفرت است و آن، همين است كه نخست براى اهل زمين دينى تشريع كند، تا سپس متدينين به آن دين را بيامرزد. | ||
وَ الَّذِينَ اتخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيهِمْ وَ مَا أَنت عَلَيهِم بِوَكِيلٍ | «'''ألا إنَّ اللّهَ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِيمَ»: يعنى آگاه باش كه خداى سبحان، بدان جهت كه متصف به دو صفت مغفرت و رحمت است، و او را به نام غفور و رحيم مى خوانيد، ساحت قدسش اقتضاء مى كند كه براى اهل زمين كارى كند و زمينه اى فراهم سازد كه به مغفرت و رحمت او برسند و آن كار، همين است كه از راه وحى و رسالت، دينى برايشان تشريع كند كه به وسيلۀ آن به سوى سعادت خود هدايت شوند. | ||
بعد از | |||
بعضى از مفسران گفته اند: در جملۀ ألا إنّ اللّه...»، اشاره اى است به اين كه خداى تعالى، هم استغفار ملائكه را قبول كرده، و هم بيشتر از آن مقدارى را كه ملائكه خواسته اند، مغفرت و رحمت مى دهد. | |||
«'''وَ الَّذِينَ اتخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيهِمْ وَ مَا أَنت عَلَيهِم بِوَكِيلٍ'''»: | |||
بعد از آن كه از آيات قبل استفاده شد كه خداى تعالى، تنها «وَلىّ» بندگان خويش است، و جز او، «وَلىّ» ديگرى نيست، و تنها او متولّى امور سكنۀ زمين است كه برايشان دينى تشريع كند، دينى كه خودش بپسندد، و آن را به مقتضاى اسماء حُسنا و صفات عليائش از طريق وحى به انبياء به ايشان برساند، و لازمه اين ولايت آن بود كه سكنۀ زمين غير از او كسى را «وَلىّ» خود نگيرند، اينك در آيه مورد بحث، به حال كسانى اشاره مى كند كه به غير از خدا اوليايى براى خود درست كردند، و آن ها را در ربوبيت و الوهيت، شركاى خدا پنداشتند، آنگاه مى فرمايد: خدا از آنچه اين طايفه مى كنند، غافل نيست، و اعمالشان عليه خود آنان محفوظ مى ماند، تا به زودى بر آن اعمال مؤاخذه شوند و در اين بين، رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، هيچ مسؤوليتى ندارد. چون به جز ابلاغ رسالت وظيفه اى ندارد. نه وكيل مردم است، نه از اعمال آنان بازخواست مى شود. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۳ </center> | ||
پس اينكه فرمود | پس اينكه فرمود «اللّهُ حَفِيظٌ عَلَيهِم»، معنايش اين است كه شرك آنان را عليه آنان حفظ مى كند، و همچنين گناهان و اعمال فاسدى مترتب بر شرك ايشان است. | ||
«'''وَ مَا أنتَ عَلَيهِم بِوَكِيل'''»: يعنى اعمال مردم به تو واگذار نشده تا تو آن را برايشان اصلاح كنى، و به اين منظور به سوى دين حق هدايتشان كنى. اين آيه شريفه، لحنش، لحن تسليت دادن به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» است. | |||
<span id='link10'><span> | <span id='link10'><span> | ||
==(نقل و نقد رواياتى درباره حروف مقطعه قرآن ) == | ==(نقل و نقد رواياتى درباره حروف مقطعه قرآن ) == | ||
در الدر المنثور است كه ابن اسحاق و بخارى در تاريخ خود، و ابن جرير به سندى ضعيف از ابن عباس ، از جابر بن عبداللّه ابن رباب روايت كرده اند كه گفت : روزى ابو ياسر بن اخطب با جمعى از مردان يهود به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) عبور مى كردند، در حالى كه آن جناب اول سوره بقره را مى خواند كه مى فرمايد: ((الم ذلك الكتاب لا ريب فيه ((. از بين آن جمع برادر ابو ياسر، حىّ بن اخطب به آن جمع ملحق شد، و گفت : هيچ مى دانيد؟ به خدا سوگند من از محمد شنيدم كه از جمله آنچه به وى وحى شده اين را مى خواند: ((الم ذلك الكتاب (( پرسيدند راستى تو خودت شنيدى ؟ گفت : آرى . | در الدر المنثور است كه ابن اسحاق و بخارى در تاريخ خود، و ابن جرير به سندى ضعيف از ابن عباس ، از جابر بن عبداللّه ابن رباب روايت كرده اند كه گفت : روزى ابو ياسر بن اخطب با جمعى از مردان يهود به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) عبور مى كردند، در حالى كه آن جناب اول سوره بقره را مى خواند كه مى فرمايد: ((الم ذلك الكتاب لا ريب فيه ((. از بين آن جمع برادر ابو ياسر، حىّ بن اخطب به آن جمع ملحق شد، و گفت : هيچ مى دانيد؟ به خدا سوگند من از محمد شنيدم كه از جمله آنچه به وى وحى شده اين را مى خواند: ((الم ذلك الكتاب (( پرسيدند راستى تو خودت شنيدى ؟ گفت : آرى . |
ویرایش