طَاقَة

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

طوق و طاقت هر دو به معنى قدرت است [بقره:249]. گفتند ما را امروز قدرت مقابله با جالوت و لشكريانش نيست. * [بقره:286]. فكر مى‏كنيم مراد از اصر و تكليف شاق همان است كه در اثر نا فرمانى به بنى اسرائيل آمد چنانكه فرموده: [نساء:160]. و نظير قتل نفس در توبه از عبادت گوساله كه موسى فرمود [بقره:54]. ظاهراً مراد از «ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ» عقوبات معاصى است كه بر گذشتگان رسيد چنانكه در جوامع الجامع فرموده يعنى گفتند: خدايا تكليف شاقّ بر ما نفرما چنانكه بر گذشتگان فرموده‏اى و نيز عقوباتى را كه قدرت آنها را نداريم بر ما تحميل نكن و گرنه در صدر آيه فرموده «لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً اِلّا وُسْعَها». در بعضى از تفاسير شيعه و سنّى از قبيل جوامع الجامع و كشّاف در تفسير اين آيه نقل شده كه در شريعت پيشينيان اگر به بدن يا لباس كسى نجاستى مى‏رسيد لازم بود آن محل را قطع كنند. در وسائل كتاب طهارت باب اول از تهذيب از امام صادق عليه السلام نقل شده: «قالَ كانَ بَنُو اِسْرائيلُ اِذا اَصابَ اَحَدَهُمْ قَطْرَةٌ مِنَ الْبَوْلِ قَرَضُوا لُخُومَهُمْ بِالْمَقاريضِ وَ قَدْ وَسَعَ اللّهُ عَلَيْكُمْ بِاَوْسَعِ ما بَيْنَ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ وَجَعَلَ لِكُمُ الْماءَ طَهُوراً فَانْظُرواكَيْفَ تَكُونُونَ». اين سخن در ضمن حديثى در تفسير برهان و در تفسير بيضاوى به لفظ «قطع موضع النجاسة» نقل شده و اللّه العالم و شايد مراد از «لحوم»گوشت بدن نباشد. * [بقره:184]. به احتمال قوى مراد از اطاقه در آيه اتيان شى‏ء با مشقت كثيره است و ضمير «يُطيقُونَهُ» به صوم راجع است يعنى بر آنانكه روزه را به زحمت و مشقّت كثيره مى‏گيرند روزه نيست بلكه فديه و طعام مسكين است. و اين حكم ساخوردگان و غيره است كه روزه بر آنهاسخت و طاقت فرسا است. در الميزان فرموده: اطاقه چنانكه بعضى گفته‏اند صرف تمام قدرت در فعل است و لازمه آن وقوع فعل با مشقت است. در المنار گويد: اطاقه پائين‏ترين قدرت بر شى‏ء است عرب «اطاق الشى‏ء» نمى‏گويد مگر آنگاه كه قدرتش بر شى‏ء در نهايت ضعف است به طورى كه با طاقت فرسائى متحمل مى‏شود. كلام راغب نيز در معنى «طاقة» قريب به اين مضمون است و چون اطاقه از باب افعال است قهراً شخص خودش را به تحمل وادار مى‏كند و آن توأم با مشقّت است. على هذا احتياج نداريم به‏آن كه گفته‏اند: خداوند كسانى را كه قدرت روزه دارند بين روزه و فديه مخيّر كرده و آن در صورتى بود كه روزه تازه واجب شده بود و مردم عادت نداشتند سپس اين حكم با جمله «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ» كه در آيه بعدى است نسخ گرديد. و در نسخ نيز گفته‏اند: كه فقط حكم غير عاجزان نسخ گرديد و عاجزان در تحت عموم باقى ماندند. ملاحظه آيات 183 تا 187 بقره نشان مى‏دهد كه در يك سياق و در بيان حكم اند داعى نداريم كه بگوئيم: آيه دوم اولى را نسخ كرده است، اشتباه از آن جاست كه «يُطيقُونِهُ» را به معنى قدرت گرفته‏اند روايتى نيز در تأييد گفته ما داود است در تفسير عياشى از حضرت باقر عليه السلام نقل شده: فى قوله «وَ عَلَى الَّذينَ يُطيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكين» قالَ: الشَّيْخُ الْكَبيرُ وَالَّذى يَأْخُذُهُ الْعِطاشُ» در حديث ديگرى «هُوَ الشَّيْخُ الْكَبيرُ لا يَسْتَطيعُ وَ الْمَريضُ»در روايت سوم: «الشَّيْخَ الْكَبيرُ وَ الَّذى يَأْخُذُهُ الْعَطاشُ» در حديث چهارم: «اَلْمَرْءَةُ تَخافُ عَلى وَلَدَها وَ الشَّيْخُ الْكَبيرُ». روايت پنجم نيز قريب به آنها است . * [آل عمران:180]. طوق آن است كه در گردن گذاشته شود خلقتاً مثل طوق كبوتر يا صنعتاً مثل طوق طوق طلا و نقره (راغب) يعنى آنچه را بخل كرده و در راه خدا نداده‏اند روز قيامت با آن طوق زده شوند و آن طوقى در گردنشان مى‏شود در روايت مراد از آيه مانع الزّكوة است در بعضى احاديث است كه مال زكوى و در بعضى زمين آن، در گردن مانع الزّكوة طوق مى‏شود و در بعضى مار اقرع طوق مى‏شود. ظاهراً همان مال به مار مبدّل خواهد شد. رجوع شود به «كنز».


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...