تَنْزِع

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

كندن. «نَزَعَ الشَّىْ‏ءَ مِنْ مَكانِهِ: قَلَعَهُ» در قاموس خارج كردن دست را از گريبان نزع گفته است: «نَزَعَ يَدَهُ: أَخْرَجَها مَنْ جيبه» در مجمع آن را قَلْعُ الشَّىْ‏ء عَنِ الشَّىْ‏ء فرموده است. [آل عمران:26]. مى‏دهى حكومت را به آنكه مى‏خواهى و ميگيرى حكومت را از آنكه مى‏خواهى. [قمر:20]. آن باد مردم را از مقرشان مى‏كند گويى تنه يا ريشه‏هاى كنده شده خرما هستند. [اعراف:108]. دستش را بيرون آورد آنگاه دستش را براى ناظران روشن و سفيدبود. * [نازعات:1-2]. معنى آيات در «دير» گذشت. * [معارج:15-16]. رجوع شود به «شوى». *** مخاصمه و مجادله را از آن نزاع و تنازع گويند كه طرفين يكديگر را جذب و قلع مى‏كنند. [طه:62]. دركار خويش منازعه كرده و نجوى را پنهان داشتند. [انفال:46]. در قرآن مجيد پيوسته در مجادله لفظى بكار رفته گويا آن در قتال بكار نمى‏رود.


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...