أَيّام

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

با این که «أَیّام» جمع «یَوْم» مذکر است، صفت آن «مَعْلُومَات» یا «مَعْدُودات» به صورت مؤنث آورده شده (جمع مکسر معمولاً با وصف مؤنث آورده مى شود، اما مؤنث مفرد، نه جمع به الف و تاء) بعضى گفته اند: به خاطر آن است که ایام مرکب از ساعات است که داراى تاء تأنیث مى باشد. و شاید اشاره اى به این نکته باشد که در تمام ساعات این ایام، به یاد خدا باشید; و گاهى به دوران هاى پیروزى ملت ها نیز ایام گفته مى شود. و در سوره «یونس» به معناى حوادث دردناکى است که در دوران عمر اقوام گذشته واقع شده است.

«أَیّام نحسات»، به معناى روزهاى نحس و شوم است، و بعضى آن را به معناى روزهاى پر گرد و غبار، یا روزهاى بسیار سرد، دانسته اند; جمع این سه معنا نیز در آیات مورد بحث ممکن است.

با توجّه به مفهوم وسیع کلمه «یوم» (روز) و معادل آن در زبان هاى دیگر: «یوم» به معناى «یک دوران» نیز به کار مى رود، خواه این دوران یک سال باشد، یا صد سال، یا یک میلیون سال، و یا میلیاردها سال، شواهدى که این حقیقت را ثابت مى کند و نشان مى دهد یکى از معانى «یوم» همان «دوران» است فراوان مى باشد از جمله:

الف ـ در قرآن صدها بار کلمه «یوم» و «ایّام» به کار رفته است، و در بسیارى از موارد به معناى شبانه روز معمول نیست، مثلاً تعبیر از عالم رستاخیز، به «یوم القیامة» نشان مى دهد که مجموعه رستاخیز که دورانى است بسیار طولانى به عنوان «روز قیامت» شمرده شده است.

از پاره اى از آیات قرآن استفاده مى شود که روز رستاخیز و محاسبه اعمال مردم، پنجاه هزار سال طول مى کشد. ب ـ در متن کتب لغت نیز مى خوانیم که «یوم» گاهى به مقدار زمان میان طلوع و غروب آفتاب گفته مى شود و گاهى به مدتى از زمان، هر مقدار بوده باشد.

ج ـ در روایات و سخنان پیشوایان دینى نیز کلمه «یوم» به معناى دوران بسیار آمده است، امیر مؤمنان على(علیه السلام) در «نهج البلاغه» مى فرماید: الدَّهْرُ یَوْمَانِ یَوْمٌ لَکَ وَ یَوْمٌ عَلَیْکَ «دنیا براى تو دو روز است، روزى به سود تو است و روزى به زیان تو».

در تفسیر «برهان» ذیل همین آیه از تفسیر «على بن ابراهیم» نیز مى خوانیم که امام فرمود: فِى سِتَّةِ أَیّام یَعْنِى فِى سِتَّةِ أَوْقات «شش روز، یعنى شش وقت و دوران».

د ـ در گفتگوهاى روزمره و اشعار شعرا در زبان هاى مختلف کلمه «یوم» و معادل آن نیز، به معناى دوران زیاد دیده مى شود، مثلاً مى گوئیم: کره زمین یک روز گداخته و سوزان بود و روز دیگر سرد شد و آثار حیات در آن آشکار گردید، در حالى که دوران گداختگى زمین به میلیاردها سال بالغ مى شود.

یا این که مى گوئیم: یک روز «بنى امیّه» خلافت اسلام را غصب کردند، و روز دیگر «بنى عباس»، در حالى که دوران خلافت هر یک بر ده ها سال بالغ مى گردد.

شعر ظریف و پر معنایى از «کلیم کاشانى» داریم که شاهد روشنى براى بحث ما است آنجا که مى گوید:

بد نامى حیات دو روزى نبود بیش *** آن هم کلیم با تو بگویم چسان گذشت یک روز صرف بستن دل شد به این و آن *** روز دگر به کندن دل زین و آن گذشت.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

از طلوع فجر تا غروب آفتاب. و نيز مدتى از زمان و وقت را يوم گويند. چنانكه راغب و ديگران گفته‏اند در نهج البلاغه حكمت 396 فرموده:«اَلدَّهْرُ يَوْمانِ يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ» دنيا دو روز است روزى بخير تو روزى بر عليه تو. مراد از يوم وقت و زمان است. [فاتحه:4]. مراد از يوم چنانكه مى‏دانيم وقت و زمان است [بقره:259]. روز در اين آيه همان روز معمولى مقابل شب است. البته در «بعض يوم». *[مائده:3]. الف و لام در «اليوم» براى حضور است يعنى: امروز دينتان را كامل كردم ونعمتم را بر شما تمام نمودم. * [يونس:3]. در «سماء» و «ارض» گذشت كه مراد از ايام در اين آيه و نظائر آن مطابق زمان ودوران است يعنى آسمانها و زمين را خداوند در شش زمان و شش وقت آفريد، شايد هر يك ميليونها سال طول كشيده باشد. * [هود:65]. در اينگونه آيات شبها نيز داخل در يوم اند و اطلاق ايام روى عنايتى است. * [ابراهيم:5]. مراد از ايام الله ظاهرا روزهايى است كه قدرت خدا در آنها بيشتر ظاهر شده و قدرت مقاومت از دست بشر رفته وخواهد رفت مانند بلاهاييكه قوم نوح، هود، صالح و غيرهم عليهم السلام گرفتار گشتند و مانند روز مرگ و روز آخرت. مى‏شود گفت مراد از آن در آيه عذابهايى است كه به قوم پيامبران گذشته نازل گشته است. يعنى موسى را با آيات خويش فرستاديم كه قومت را از تاريكيها بسوى نور ايمان و سعادت بيرون كن و ايام خدا و عذابهاى اقوام گذشته را كه در اثر نافرمانى از پيامبران گرفتار شدند به آنها يادآورى كن. در بعضى از روايات نعمتها نيز مثل عذابها از ايام خدا شمرده شده در تفسيرالميزان ازمعانى الاخبار صدوق متقول است كه امام باقر و صادق عليهماالسلام فرموده‏اند:«اَيَّامُ اللهِ ثَلاثَهُ: يَوْمُ الْقائِمِ وَ يَوْمُ الْكَرَّةِ وَ يَوْمُ الْقِيامَةِ» روزهاى خدا سه تا است روز قيام قائم «عليه السلام»، روز رجعت و روز قيامت. و از تفسير قمى نقل شده:«اَيَّامُ اللهِ ثَلاثَهُ: يَوْمُ الْقائِمِ وَ يَوْمُ الْمَوْتِ وَ يَوْمُ الْقِيامَةِ». ظاهرا مراد بيان مصداق است نه حصر ايام خدا در سه روز. يومئذ: [قيامة:10]. يومئذ به معنى آن روز است، اضافه شدن لفظ يوم و حين به «اذ» مشهور است ابن هشام در معنى گفته: «اذ» در اينصورت اسم زمان مستقبل است ولى جمهور نحات آن را قبول نكرده و گويند: آن در آيات قيامت مثلاً براى محقق الوقوع بودن آخرت است كه به جاى ماضى تنزيل شده وگرنه «اذ» همواره ظرف زمان ماضى است.‏


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...