نتایج جستجو

لیست کلمات مشتق شده در حال بارگیری... استر. جمع آن در قرآن بغال آمده [نحل:8] بغل حيوانى است اهلى پدرش الاغ و مادرش اسب است (اقرب الموارد). ل حمر رحم خيل رکب

گذاردن دست در زیر بغل و بیرون آوردن آن، با معجزه اى دیگر آشنا شود. (واضمم یدک إلى جناحک ... ءایة أُخرى) «جناح» در معانى «دست»، «بازو»، «زیر بغل» و «پهلو» به

آیات شامل این کلمه بغل‌ (۱ بار) استر. جمع آن در قرآن بغال آمده [نحل:8] بغل حيوانى است اهلى پدرش الاغ و مادرش اسب است (اقرب الموارد). ال وَ الْخَيْل الْحَمِير

طبق علم سوى بنو خرق اکل جعل او ى حمر حبب خلق غرق قصو قلل کلا سفل لکن حتى بغل بل سفن الا قمر نا نن دنو نخل صور دعو خرج زين کذب رجل ظهر يا مثل رحم ايى عن

رنگهاى گوناگون است . ک ل ها من انن لم صوت حمل مثل هم خلف لون الى ا رکب نفر بيض بغل فرر جدد رئى سفر کان خيل جعل رحم نظر سنه جبل اوى قسر بئس عرض غرب بل قسور الله

و گوش خود را حفظ كنيد و چون حضرت مريم بدستور فرزند او را قنداق نمود و در بغل گرفت و نزد كسان خود رفت آنها زبان بملامت او گشودند و او اعتنائى بآنها نكرد

مشاهده عذاب در شكاف كوه و گودالها و چاه‌ها پنهان شدند و همه يكديگر را در بغل گرفتند و بهم چسبيدند، باد همه ايشان را از آن مكانها بركنده برون انداخت و مستأصل

مى‌توان بين همه‌ى آنها جمع كرد و گفت: دست خود را در گربيان فرو ببر وتا زير بغل ادامه بده. در تورات، آمده است: سفيدى دست موسى گرفتار مرض برص و پيسى شده بود،

دهم كه بخوبى از بچه شما نگهدارى كند گفتند بلى رفت مادرش را آورد و موسى در بغل او جاى گرفت و از پستان او بخوبى شير خورد و فرعون و خانواده‌اش خوشحال شدند

رسول خدا صلی الله علیه و آله خواست از دار دنیا رحلت نماید سر پیامبر را در بغل داشتم به من فرمود: یا على آیا قول خداوند را شنیدى که فرمود: «إِنَّ الَّذِینَ

قبول کرد و به خانه ابوالیسر درآمد پس از داخل شدن زن در خانه، ابوالیسر او را بغل کرد و بوسید. زن گفت: اى ابوالیسر از خدا بترس و از من دور شو، ابوالیسر از تذکر

دهم كه بخوبى از بچه شما نگهدارى كند گفتند بلى رفت مادرش را آورد و موسى در بغل او جاى گرفت و از پستان او بخوبى شير خورد و فرعون و خانواده‌اش خوشحال شدند

دهم كه بخوبى از بچه شما نگهدارى كند گفتند بلى رفت مادرش را آورد و موسى در بغل او جاى گرفت و از پستان او بخوبى شير خورد و فرعون و خانواده‌اش خوشحال شدند

و گوش خود را حفظ كنيد و چون حضرت مريم بدستور فرزند او را قنداق نمود و در بغل گرفت و نزد كسان خود رفت آنها زبان بملامت او گشودند و او اعتنائى بآنها نكرد

دهم كه بخوبى از بچه شما نگهدارى كند گفتند بلى رفت مادرش را آورد و موسى در بغل او جاى گرفت و از پستان او بخوبى شير خورد و فرعون و خانواده‌اش خوشحال شدند

شود سبب خير، گر خدا خواهد.) گر نگهدار من آن است كه من مى‌دانم‌ شيشه را در بغل سنگ نگه مى‌دارد. 1- در اضطراب‌ها و بن‌بست‌ها، خداوند بهترين هادى و حامى مؤمنان

دهم كه بخوبى از بچه شما نگهدارى كند گفتند بلى رفت مادرش را آورد و موسى در بغل او جاى گرفت و از پستان او بخوبى شير خورد و فرعون و خانواده‌اش خوشحال شدند

و پنج ديگر در تن: اول استنجا، دوم ختنه، سوم حلق عانه، چهارم ازاله موى زير بغل، پنجم چيدن ناخن. و اين همه در شريعت ما سنت است، مگر استنجا و ختنه بعد از بلوغ

Egypt, Allah willing, safe and secure.” ترتیل: ترجمه: «آوَی إِلَیْهِ»: در بغل خود گرفت. به خود چسپاند. «آمِنِینَ»: کسانی که در امنیّت بسر می‌برند. حال است

و گوش خود را حفظ كنيد و چون حضرت مريم بدستور فرزند او را قنداق نمود و در بغل گرفت و نزد كسان خود رفت آنها زبان بملامت او گشودند و او اعتنائى بآنها نكرد

را مسترد دارد و شاهد بگيرد و اگر ندانند كه بالغ شده است امتحانش بموى زير بغل و موى ظهار است كه روئيده باشد و چون چنين باشد بالغ شده است بايد مال او را

براى آنها اعمالى انجام دهید و آن اعمال کوتاه کردن موى شارب و ازاله مو از زیر بغل، گرفتن ناخن، غسل، پوشیدن بهترین پیراهن ها و خوشبو کردن براى نماز جمعه است

جَيبِك‌َ (قصص‌ ‌آيه‌ 32) و ‌در‌ معني‌ جيب‌ ‌هم‌ اختلاف‌ كردند بعضي‌ گفتند ‌در‌ بغل‌ و بعضي‌ گفتند ‌در‌ گريبان‌ و مراد ‌از‌ يد تمام‌ يد نيست‌ بلكه‌ كف‌ دست‌ و

گوسفند و شتر اكل‌ ‌آنها‌ بايد سوزانيد ‌بعد‌ ‌از‌ ذبح‌ و ‌اگر‌ مثل‌ حمار و بغل‌ و استر ‌باشد‌ ‌که‌ اكل‌ ‌آنها‌ معمول‌ نيست‌ بايد ‌از‌ ‌آن‌ شهر خارج‌ نمود

‌بعد‌ ‌از‌ آنكه‌ حصاد شد پرهاي‌ كاه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ميگيرند و خوراك‌ حمار و بغل‌ و استر ميشود و زير دندان‌ ‌آنها‌ ريز ريز ميشود ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌از‌ ‌آنها‌

دهم كه بخوبى از بچه شما نگهدارى كند گفتند بلى رفت مادرش را آورد و موسى در بغل او جاى گرفت و از پستان او بخوبى شير خورد و فرعون و خانواده‌اش خوشحال شدند

۲، كِتَابُ الْحَج : و همانا كه «احتباء» يعنى روى پا نشستن و زانوها را در بغل گرفتن و باصطلاح عاميانه «چمباتمه زدن» در مسجد الحرام بمنظور احترام و تعظيم

ركعتي‌ اقتداء كنند. (تنبيه‌ دوم‌) اينكه‌ ‌اگر‌ محاربه‌ بجايي‌ رسيد ‌که‌ دست‌ و بغل‌ شدند و دشمن‌ مجال‌ نماز و ‌لو‌ باين‌ كيفيت‌ نداد بايد ‌در‌ حال‌ جنگ‌ نماز

جمعه فرا ميرسيد در مسجد حاضر ميشدند و مردم از بوى ناخوشايند عرق بدن و زير بغل ايشان در آزار و رنج ميبودند، پس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله آنان را به

بهمراه دارند كارى كنند كه در پشت ايشان قرار گيرد، يا به پشت خود ببندند و در بغل نباشد كه ميان شخص و قبله قرار گيرد.

«الْخَیْلَ»: گلّه اسبان. عطف بر واژه (أَنْعامَ) در آیه پنجم است. «الْبِغَالَ»: جمع بَغْل، استرها. «الْحَمِیرَ»: جمع حِمار، الاغها. «زینَةً»: عطف بر محلّ (لِتَرْکَبُوهَا)

نبينند، و بعضى سعى مى كردند در صف آخر بايستند و او را در حال ركوع از زير بغل خود تماشا كنند، لذا اين آيه نازل شد: «و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا

كِرَاءِ بَغْلٍ ذَاهِباً مِنَ‏ اَلْكُوفَةِ إِلَى‏ اَلنِّيلِ‏ وَ مِثْلَ كِرَاءِ بَغْلٍ رَاكِباً مِنَ‏ اَلنِّيلِ‏ إِلَى‏ بَغْدَادَ وَ مِثْلَ كِرَاءِ بَغْلٍ مِنْ‏

واصل‌ نمود، و ‌علي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ چون‌ ديد عمّش‌ حمزه‌ ‌با‌ شيبه‌ دست‌ و بغل‌ شدند بياري‌ عمّش‌ آمد فرمود عمو سر ‌خود‌ ‌را‌ فرو ‌بر‌ و ضربتي‌ ‌بر‌ شيبه‌

نكنيد- ۳ سوره ۴۹-» در صورتى كه بجان خودم سوگند كه تو بخاطر پدرت و فاروقش (عمر) بغل گوش بپيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله كلنگ‏ها زدى با آنكه خداى عز و جل فرمايد:

يدك الى جناحك تخرج بيضاء من غير سوء آية اخرى : «دستت را در گريبان تا زير بغل فرو بر، به هنگامى كه خارج مى شود سفيدى و درخشندگى بى عيب و نقصى دارد و اين

در آتش از يكديگر سبقت مى گرفتند، تا نوبت به زنى رسيد كه كودكى يك ماهه در بغل داشت. همين كه خيز گرفت تا در آتش شود، ترس از آتش و ترحم درباره كودك بر دلش

بَأْسَ وَ عَنِ اَلرَّجُلِ يُصَلِّي وَ مَعَهُ دَبَّةٌ مِنْ جِلْدِ حِمَارٍ أَوْ بَغْلٍ قَالَ لاَ يَصْلُحُ أَنْ يُصَلِّيَ وَ هِيَ مَعَهُ إِلاَّ أَنْ يَتَخَوَّفَ

أَنْ تَبْلُغَ مَعَنَا إِلَى‏ يَنْبُعَ‏ قُلْتُ نَعَمْ فَأَمَرَ بِحِمَارٍ وَ بَغْلٍ أَنْ يُسْرَجَا فَبَادَرْتُ فَرَكِبْتُ اَلْحِمَارَ فَقَالَ يَا سَدِيرُ أَ

بِالْحَسَنِ‏ لِيَدْفِنُوا مَعَ‏ اَلنَّبِيِّ ص‏ فَخَرَجَتْ مُبَادِرَةً عَلَى بَغْلٍ بِسَرْجٍ فَكَانَتْ أَوَّلَ اِمْرَأَةٍ رَكِبَتْ فِي‏ اَلْإِسْلاَمِ‏ سَرْجاً

كردن ميان دو چيز است ، و جناح به معناى بال مرغ ، و دست و بازوى آدمى و زير بغل او است ، و بعيد نيست مراد از آن در اينجا همان معناى اخير باشد، زيرا در جاى