نتایج جستجو

«عبارت» به معناى عبور از لفظ و رسيدن به معناست و «تعبير خواب»، عبور از ظاهر رؤيا به باطن آن است. سه قبيله از يهوديان به نام‌هاى بنى‌نضير، بنى‌قريظه و بنى‌قينقاع

«لَتَدخُلُنَّ المَسجِدَ الحَرَام»، پاسخ آن سوگند است. كلمه «بِالحَقّ»، حال از رؤيا، و حرف «باء» در آن، باء ملابست است. و آوردن جمله «إن شَاءَ اللّهُ»، به منظور

اَلرَّسُولُ وَ أَمَّا اَلنَّبِيُّ فَهُوَ اَلَّذِي يَرَى فِي مَنَامِهِ نَحْوَ رُؤْيَا إِبْرَاهِيمَ‏ وَ نَحْوَ مَا كَانَ رَأَى‏ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ مِنْ أَسْبَابِ

تكذيب، نسبت به معراج جسمانى است. آيا نمى‌بينى هرگاه كسى مدعى شود كه در عالم رؤيا و سير روحانى، تمام شرق و غرب عالم را سير كردم و به آسمانها عروج نمودم، هيچ

هر چيزى دانا است (۲۶). ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۲۴ و خداوند آن رؤيا را كه در خواب به تو نشان داد كه إن شاء اللّه، به زودى داخل مسجد الحرام خواهيد

جملۀ «قَد صَدَّقتَ الرُؤيَا»، اين است كه: با آن رؤيا، معاملۀ رؤياى راست و صادق نمودى، و امرى كه ما در آن رؤيا به تو كرديم، امتثال نمودى. و منظور از اين كلام،

لِرَبِّهِ عَدُوّاً فَإِنَّهُ يَأْتِيهِ أَقْبَحَ مَنْ خَلَقَ اَللَّهُ زِيّاً وَ رُؤْيَا وَ أَنْتَنَهُ رِيحاً فَيَقُولُ لَهُ أَبْشِرْ بِنُزُلٍ مِنْ حَمِيمٍ وَ تَصْلِيَةِ

نتيجه، اين احتمال قوى به نظر مى رسد كه واقعه مذكور، چيزى بيش از يك تمثّل نظير رؤيا نبوده كه در آن حالت، افرادى را ديده كه از ديوار محراب بالا آمدند، و به ناگهان

سبب نزول اين آيه و اين فتح چنان بود كه خداى عزّوجلّ، رسول گرامى خود را در رؤيا دستور داده بود كه داخل مسجدالحرام شود و در آن جا طواف كند، و با سر تراشان