فصلت ٥١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۱۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

و هرگاه به انسان (غافل و بی‌خبر) نعمت دهیم، روی می‌گرداند و به حال تکبّر از حق دور می‌شود؛ ولی هرگاه مختصر ناراحتی به او رسد، تقاضای فراوان و مستمرّ (برای بر طرف شدن آن) دارد!

|و هرگاه به انسان نعمت ارزانى داشتيم، روى برتافت و خود را [از بندگى خدا] كنار كشيد، و هرگاه آسيبى بدو رسيد دعاى دور و درازى داشت
و چون انسان را نعمت بخشيم، روى برتابد و خود را كنار كشد، و چون آسيبى بدو رسد دست به دعاى فراوان بردارد.
و ما هر گاه به انسان (بی‌حوصله کم ظرف) نعمتی عطا کنیم رو بگرداند و (از شکر خدا) دوری جوید، و هر گاه شرّ و بلایی به او روی آورد آن گاه دایم زبان به دعا گشاید (و اظهار عجز نماید).
و هنگامی که به انسان نعمت عطا می کنیم [از طاعت و عبادت] روی بر می گرداند و [با کبر و نخوت] از ما دور می شود، و چون آسیبی به او رسد [برای برطرف شدنش] به دعای فراوان و طولانی روی می آورد؛
چون به آدمى نعمتى ارزانى داريم، رويگردان مى‌شود و به تكبر گردن مى‌افرازد. و اگر بدو شرى برسد، بسيار فرياد و فغان مى‌كند.
و چون به انسان ناز و نعمتی ارزانی داریم [از سر نعمت زدگی و ناسپاسی‌] روی بگرداند و دامن کشان بگذرد، و چون بلایی به او رسد دعاخوانی پیگیر است‌
و چون به آدمى نيكويى كنيم و نعمت ارزانى داريم، [از ما و طاعت ما] روى بگرداند و [با حال تكبر و استغنا] خود را [از ما] دور دارد، و چون بدى به او رسد پس دعائى دور و دراز خواهد داشت.
هنگامی که ما به انسان نعمت دهیم رویگردان (از دینداری و شکرگزاری) می‌گردد و تکبّر و غرور می‌ورزد، و هنگامی که به بلا و گرفتاری و ناراحتی و بیماری دچار گردید، دعاهای عریض و طویلی سر می‌دهد (و به شکوه و گلایه می‌پردازد که چرا خدا نعمت خود را از او بازگرفته است و بدو ظلم کرده است).
و چون انسان را نعمتی دادیم، روی برتابد و خود را (از روی تکبر) به پهلویش خرامان کنار کشد و چون آسیبی بدو در رسد دارای درخواستی وسیع است.
و هر گاه بخشایش کنیم بر انسان روی برتابد و دور گرداند پهلوی خویش را و هر گاه رسدش شرّی پس او است دارای دعائی پهناور


فصلت ٥٠ آیه ٥١ فصلت ٥٢
سوره : سوره فصلت
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَعْرَضَ»: رویگردان می‌شود. شکرگزاری و چه بسا دینداری را رها می‌کند. «نَأی بِجَانِبِهِ»: خود را از خداپرستی و دینداری دور می‌کند. تکبّر می‌ورزد و مغرور می‌گردد. شانه‌ها را بالا می‌اندازد که مثل سر را بالا گرفتن نشانه فخرفروشی و استکبار است. مراد از (جانِب) خود انسان یا دوش او است (نگا: روح المعانی). «عَرِیضٍ»: وسیع. مراد دراز و فراوان است. البتّه دعای شخص کافر یا سست ایمان، بدین هنگام جنبه گلایه از خدا و ناشکری دارد و بیشتر جزع و فزعی است بر از دست دادن نعمت و برای عودت دادن آن. یا این که در وقت ثروتمندی متکبّر و مغرور می‌شود، و در وقت فقر و فاقه متضرّع و زبون، و در هر دو حالت تنها متوجّه دنیا است. بالاخره دعایش برای دنیا است نه برای خدا.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - اعراض و روى گردانى انسان از خداوند، پس از دستیابى به نعمت (و إذا أنعمنا على الإنسن أعرض و نا بجانبه)

۲ - رفاه و نعمت، زمینه پیدایش روحیه تکبر و غرور در آدمى است. (و إذا أنعمنا ... نا بجانبه) «نأى» (مصدر «نئا») به معناى دور شدن است و هرگاه با واژه «جانب» به کار رود، کنایه از تکبر و غرور خواهد بود.

۳ - اعطاى نعمت از سوى خداوند به انسان، مقتضى روى آورى به درگاه او و کرنش در برابر او (و إذا أنعمنا على الإنسن أعرض) از لحن نکوهش آمیز آیه، مطلب بالا استفاده مى شود.

۴ - برخوردارى از نعمت هاى الهى، نباید به تکبر و غرور آدمى بینجامد. (و إذا أنعمنا على الإنسن أعرض و نا بجانبه)

۵ - انسان به هنگام گرفتارى، رو به سوى خدا مى آورد و اصرار و التماس مى کند. (و إذا مسّه الشرّ فذو دعاء عریض)

۶ - انسان، موجودى کم ظرفیت در ملایمات و ناملایمات (و إذا أنعمنا على الإنسن أعرض ... و إذا مسّه الشرّ فذو دعاء عریض)

۷ - کبر و غرور به هنگام نعمت و رفاه و جزع و ناآرامى به هنگام مصیبت و بلا، امرى نکوهیده و ناپسند (و إذا أنعمنا ... و إذا مسّه الشرّ)

۸ - نقش مصایب و گرفتارى ها، در توجه انسان به خدا (و إذا مسّه الشرّ فذو دعاء عریض) برداشت بالا بنابر این نکته است که مراد از «دعاء عریض» خواندن خدا باشد.

۹ - خداوند، منشأ نعمت ها و پیراسته از شرور و بدى ها (و إن مسّه الشرّ ... و لئن أذقنه رحمة ... و إذا أنعمنا على الإنسن ... و إذا مسّه الشرّ) از این که خداوند رحمت و نعمت را به خود نسبت داده; ولى شرور را به خویشتن منتسب نکرده است، مطلب بالا به دست مى آید.

۱۰ - رفاه مندى و تنگناهاى زندگى، دو میدان براى بروز و ظهور خصلت هاى آدمى و آفات روحى او (و إذا أنعمنا ... و إذا مسّه الشرّ)

۱۱ - لزوم دعا و ارتباط با خدا، در همه حالات و نه تنها به هنگام سختى و گرفتارى (و إذا أنعمنا ... أعرض ... و إذا مسّه الشرّ فذو دعاء عریض)

۱۲ - مشکلات و تنگناهاى زندگى انسان، در مقابل نعمت هاى اعطا شده از سوى خداوند به او اندک است. (و إذا أنعمنا... و إذا مسّه الشرّ) به کار رفتن واژه «مسّه» در مورد شرور - و نه مورد نعمت ها - بیانگر مطلب یاد شده است.

موضوعات مرتبط

  • اسماء و صفات: صفات جلال ۹
  • انسان: انسان ها در سختى ۵; بى صبرى انسان ۶; صفات انسان ۶; کفران انسان ها ۱
  • ایمان: آثار ایمان به خدا ۳
  • تسلیم: آثار تسلیم به خدا ۳
  • تکبر: تکبر هنگام نعمت ۴; زمینه تکبر ۲; سرزنش تکبر ۷
  • جزع: سرزنش جزع ۷
  • خدا: ارتباط با خدا ۱۱; التجا به خدا ۵; تنزیه خدا ۹; خدا و شرور ۹; زمینه اعراض از خدا ۱; وفور نعمتهاى خدا ۱۲
  • دعا: اهمیت دعا ۱۱
  • ذکر: زمینه ذکر خدا ۸
  • رفاه: آثار رفاه ۲، ۶، ۷، ۱۰
  • سختى: آثار سختى ۵، ۶، ۷، ۱۰; التجا در سختى ۵
  • شخصیت: زمینه بروز شخصیت ۱۰
  • مشکلات: قیاس مشکلات با نعمتها ۱۲; کمى مشکلات ۱۲
  • مصیبت: آثار مصیبت ۸
  • نعمت: آثار نعمت ۱، ۲، ۳، ۷; منشأ نعمت ۹

منابع