عبس ٢١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۲۵ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

بعد او را میراند و در قبر پنهان نمود،

|سپس وى را بميراند و به گورش برد
آنگاه به مرگش رسانيد و در قبرش نهاد.
آن گاه (به وقت معین) او را بمیراند و به خاک قبر سپرد.
سپس او را میراند و در گور نهاد،
آنگاه بميراندش و در گور كرد.
سپس او را میرانید و او را در گور کرد
سپس او را بميرانيد و در گور كرد.
بعد او را می‌میراند و وارد گورش می‌گرداند.
سپس میراندش، پس در گورش نهاد.
پس میرانیدش و به گور بردش‌


عبس ٢٠ آیه ٢١ عبس ٢٢
سوره : سوره عبس
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أمَاتَهُ»: او را می‌راند. «أَقْبَرَهُ»: وارد گورش گردانْد.


تفسیر

نکات آیه

۱ - مرگ، سرنوشت محتوم همه انسان ها است. (ثمّ أماته)

۲ - مرگ انسان ها، به دست خداوند است. (ثمّ أماته)

۳ - لحظه مرگ، لحظه پایان فرصت براى حرکت در راه خدا است. (ثمّ السبیل یسّره . ثمّ أماته) حرف «ثمّ» براى ترتیب زمانى است و دلالت مى کند که با فرا رسیدن مرگ، فرصت حرکت در راه خدا سپرى شده است.

۴ - توجّه به وابستگى مرگ انسان ها به خداوند، مانع کفر به او است. (ما أکفره ... ثمّ أماته)

۵ - خداوند، الهام بخش دفن مردگان در قبرها است. (فأقبره) تفاوت فعل «أقْبَر» با «قَبَر»، این است که «قابر»; یعنى، کسى که با دست خود مرده اى را دفن کند و «إقبار» این است که براى مرده قبرى فراهم سازند و یا فرمان به دفن او دهند. (لسان العرب)

۶ - اقدام بى درنگ به دفن جنازه مردگان، مطلوب خداوند است. (فأقبره) حرف «فاء» در «فأقبره» بر نبود فاصله بین مرگ و دفن دلالت دارد. از آن جا که تمام شیوه هاى برخورد با اموات (از قبیل «سوزاندن» و غیر آن) در حقیقت مستند به خداوند و وابسته به مسبب الاسباب است; اکتفا به استناد مراسم خاک سپارى به خداوند، حاکى از ناهنجارى آن شیوه ها و مطلوب بودن دفن مردگان است.

۷ - مرگ براى انسان و دفن اموات، دو نعمت از جانب خداوند و سزوار شکرگزارى است. (قتل الإنسن ماأکفره ... ثمّ أماته فأقبره) برداشت یادشده، بر این اساس است که کفر در «ماأکفره» به معناى کفران نعمت باشد.

۸ - خاک سپارى مردگان، شیوه اى سابقه دار در دوران جاهلیت (فأقبره) یادآورى مراسم خاک سپارى در ضمن بر شمردن نعمت هاى خداوند براى مردم عصر بعثت، نشانه جارى بودن آن مراسم در آن روزگار است.

۹ - نقش اساسى جسم در حقیقت انسان (من نطفة خلقه ... ثمّ أماته فأقبره) تشریح مراحل وجودى انسان، با بیان پیدایش او از نطفه و مردن و دفن او و نیز محدود دانسته شدن حرکت تکاملى او در فاصله شکل گیرى از نطفه تا لحظه مرگ، گویاى نقش اساسى جسم انسان در مراحل وجودى او است.

۱۰ - کار طبیعت و عوامل مؤثر در آن، در حقیقت کار خداوند است. (ثمّ أماته فأقبره) نسبت یافتن میراندن و دفن انسان به خداوند - با آن که دخالت عوامل طبیعى در آن بدیهى است - مى رساند که طبیعت مجراى افعال خداوند است. فعل هاى «أمات» و «أقبر» گرچه ماضى است; ولى به قرینه ارتباط آن به «جنس انسان»، هر سه زمان را شامل مى شود.

۱۱ - توجّه به پایان زندگى و مدفون شدن انسان ها در قبر، مانع کفرورزى به خداوند است. (ما أکفره ... فأقبره)

۱۲ - وجود نشانه هاى خداشناسى، در مراحل پیدایش تا مرگ انسان (ما أکفره . من أىّ شىء خلقه ... ثمّ أماته فأقبره)

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: آیات انفسى ۱۲
  • انسان: حقیقت انسان ها ۹; فرجام انسان ها ۱; مراحل خلقت انسان ۱۲; مرگ انسان ها ۱، ۱۲
  • بدن: نقش بدن ۹
  • جاهلیت: دفن میت در جاهلیت ۸; رسوم جاهلیت ۸
  • خدا: افعال خدا ۵، ۱۰; دلایل خدا شناسى ۱۲; نعمتهاى خدا ۷
  • ذکر: آثار ذکر دفن میت ۱۱; آثار ذکر مرگ ۴، ۱۱
  • سبیل الله: فرصت سلوک سبیل الله ۳
  • شکر: شکر نعمت ۷
  • عمل: عمل پسندیده ۶
  • عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۱۰
  • کفر: موانع کفر ۴، ۱۱
  • مرگ: حتمیت مرگ ۱; حقیقت مرگ ۳; منشأ مرگ ۲، ۴
  • میت: منشأ دفن میت ۵
  • نعمت: نعمت دفن میت ۷; نعمت مرگ ۷

منابع