طه ٢٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۴۱: خط ۴۱:
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link147 | آيات ۹ - ۴۸ سوره طه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link147 | آيات ۹ - ۴۸ سوره طه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link148 | بيان آياتى كه چگونگى برگزيدن موسى (عليه السلام ) به رسالت و ماءمور شدنش در كوه طور به دعوت فرعون را حكايت مى كنند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link148 | بيان چگونگى برگزيدن موسى «ع» به رسالت در كوه طور]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link149 | توضيحى در مورد تكلم خدا با موسى (عليه السلام )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link149 | توضيحى در مورد تكلم خدا با موسى «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link150 | بيان عدم منافات وجود واسطه در تكلم ، با صدق تكلم خدا با موسى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link151 | شرح خطاب خداى تعالى به موسى «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link151 | شرح خطاب خداى تعالى به موسى (عليه السلام ): ((اننى انا الله لا اله الا انافاعبدنى ...((]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link152 | وجوه گوناگون مفسران، در معنای آیه: «وَ أقِم الصَّلَوة لِذِكرِى»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۵#link152 | وجوه عديده اى كه در ذيل جمله : ((واقم الصلوة الذكرى (( گفته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link153 | مقصود از اين كه درباره قيامت فرمود: «نزديك است پنهانش بدارم»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link153 | مقصود از اينكه درباره قيامت فرمود: ((اكاد اخفيها- نزديكست پنهانش بدارم ((]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link154 | آغاز وحى رسالت موسی «ع»، با استفهام: «مَا تِلكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link154 | آغاز وحى رسالت موسس (عليه السلام ) با استفهام : ((ما تلك بيمينك يا موسى (( واشاره به وجه رد و بدل شدن سؤ ال و جواب درباره عصا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link155 | وجه پرگویى موسى «ع» در پاسخ خداوند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link155 | وجه پرگوئى موسى (ع ) در پاسخ خداوند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link156 | درخواست هاى موسى «ع»، در پاسخ خداوند، بعد از مأموريت به رسالت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link156 | شرح و توضيح درخواست هاى موسى (عليه السلام ) از خداوند بعد از ماءموريت به رسالت (قال رب اشرح لى صدرى ...)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link157 | علت درخواست موسى از خداوند، كه برادرش را وزير قرار دهد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link157 | معناى كلمه (وزير) و بيان علت درخواست موسى از خداوند كه برادرش را وزير قرار دهد.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link158 | مقصود از ذكر و تسبيح کثیر خداوند،  در سخن حضرت موسی«ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link158 | مقصود از ذكر و تسبيح خدا در (كى نسخبك كثيرا و نذكرك كثيرا)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link159 | استجابت دعای موسى «ع» و یادآوری منت پيشين خدا بر او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۶#link159 | استجابت ادعيه موسى (عليه السلام ) و تذكار منت پيشين خدا بر او در ماجراى زاده شدن وپرورش يافتنش در دامان دشمن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link161 | مراد از «فتنه»، در آیه: «وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link160 | يادآورى منت ها و تفضلات ديگر خدا به موسى (عليه السلام ) در نجات يافتن از مصر وازدواج با دختر شعيب و اقامت در مدين و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link162 | مراد از جمله: «وَ اصطَنَعتُكَ لِنفَسِى»، در خطاب خداوند به موسى «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link161 | مراد از فتنه در (و فتناك فتونا) و وجه موسى را منت شمرده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link164 | ردّ سخنى از فخر رازى، درباره سرّ ارسال موسى «ع» به سوى فرعون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link162 | مراد از جمله : ((واصطنعتك لنفسى (( در خطاب خداوند به موسى (عليه السلام )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link166 | نكته های اوامر خداوند به موسى و هارون، درباره رفتن نزد فرعون و دعوت او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link163 | بيان اينكه اظهار اميد در كلام خدا(در مانند جمله :((لعله يتذكر او يخشى (() قائم به مقام محلوره است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link167 | بحث روايتى: (روایاتی پیرامون آیات رسالت موسی«ع»)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link164 | و رد سخنى از فخر رازى درباره سر ارسال موسى (عليه السلام ) به سوى فرعون باعلم به ايمان نياوردن او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link168 | شباهت دعاى پیامبر«ص» درباره اميرمؤمنان، با دعاى موسى «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link165 | اشاره به وجه اينكه موسى و هارون از عقاب و طغيان فرعون اظهار نگرانى كردند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۸#link170 | روايات ديگرى در ذيل آيات مربوط به رسالت موسى «ع»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link166 | نكات و دقائقى كه در اوامر خداوند به موسى و هارون درباره رفتن نزد فرعون و دعوت او به كار رفته است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link167 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۷#link168 | دعاى پيامبر (ص ) درباره اميرالمؤ منين مشابه دعاى موسى (ع ) در درخواست وزارت ومشاركت هارون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۸#link169 | رد سخن صاحل روح المعانى كه (امر) در حديث را حمل بر ارشاد كرده است .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۸#link170 | روايات ديگرى در ذيل آيات مربوط به رسالت موسى (ع )]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۴۹

کپی متن آیه
وَ اضْمُمْ‌ يَدَکَ‌ إِلَى‌ جَنَاحِکَ‌ تَخْرُجْ‌ بَيْضَاءَ مِنْ‌ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى‌

ترجمه

و دستت را به گریبانت ببر، تا سفید و بی‌عیب بیرون آید؛ این نشانه دیگری (از سوی خداوند) است.

|و دست خويش در بغل كن، تا بى‌هيچ گزندى [به عنوان‌] معجزه‌اى ديگر سفيد [و درخشان‌] بيرون آيد
و دست خود را به پهلويت ببر، سپيد بى‌گزند برمى‌آيد، [اين‌] معجزه‌اى ديگر است،
و دست به زیر بغل خود بر تا دستی بی‌هیچ عیب سپید و رخشان بیرون آید و این معجزه دیگر تو خواهد بود.
و دستت را در گریبانت کن تا بدون هیچ عیبی [چون برص و پیسی] سفید و درخشان بیرون آید، [آن] معجزه ای دیگر است.
دست خويش در بغل كن، بى‌هيچ عيبى، سفيد بيرون آيد. اين هم آيتى ديگر،
و دستت را در بغلت کن، تا سپید و درخشان بدون هیچ بیماری [پیسی‌] بیرون آید که این نیز معجزه دیگری است‌
و دستت را به بغل خويش بَرْ تا سپيد و روشن بيرون آيد نه از آسيب و گزند- يعنى نه آن سفيدى كه از آفت پيسى باشد- كه نشانه‌اى ديگر است،
دست خود را به گریبان خویش فرو بر، تا سفید و درخشان بیرون آید، بی‌آن که دچار عیب و بیماریی شده باشد، و این معجزه‌ی دیگری (برای تو) است.
«و دست خود را به پهلویت ببر تا سپیدی بی‌گزند بر آید. حال آنکه (این) نشانه‌ای دیگر (بر رسالت تو) است،»
و بچسبان دست خود را به پهلوی خود برون آید تابنده‌ای بی‌آزار آیتی دیگر

And press your hand to your side; it will come out white, without a blemish—another sign.
ترتیل:
ترجمه:
طه ٢١ آیه ٢٢ طه ٢٣
سوره : سوره طه
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«جَنَاحِ»: زیر بغل. گریبان. «بَیْضَآءَ»: سفید نورانی (نگا: اعراف / . حال اوّل ضمیر فعل (تَخْرُجْ) است. «سُوءٍ»: بیماری. عیب و نقص. «آیَةً»: معجزه. حال دوم است برای ضمیر فعل (تَخْرُجْ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلى‌ جَناحِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرى‌ «22»

و دستت را به زير بازو وبغل خويش فروبر تا سفيد و بى‌عيب بيرون آيد (كه اين نيز) نشانه و معجزه‌ى ديگرى است.


«1». تفسير فى‌ظلال‌القرآن.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 333

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلى‌ جَناحِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرى‌ «22»

جلد 8 - صفحه 259

وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلى‌ جَناحِكَ‌: ندا رسيد كه ضمّ كن و با هم آور دست خود را به سوى پهلوى خود، يعنى دست را زير بغل خود كن. تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ: تا بيرون آيد در حالتى كه سفيد باشد و روشن بى‌عيب و علتى و قبحى.

يعنى سفيدى برص نباشد بلكه سفيدى نورانى و درخشندگى خواهد بود. آيَةً أُخْرى‌: در حالتى كه معجزه ديگر باشد كه به قدرت ما ظاهر گشته. ابن بابويه (رحمه اللّه) به سندهاى خود از حضرت صادق عليه السلام در معنى «تخرج بيضاء من غير سوء» فرمود: من غير برص؛ يعنى سفيدى برص نبود «1». محمد بن مسلم از حضرت باقر عليه السلام فرمود: حضرت موسى شديد السمره (سرخ و سفيد) بود، بيرون آورد دست خود را از جامه خود نورانى شد براى او دنيا «2».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى‌ «17» قالَ هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها عَلى‌ غَنَمِي وَ لِيَ فِيها مَآرِبُ أُخْرى‌ «18» قالَ أَلْقِها يا مُوسى‌ «19» فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى‌ «20» قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الْأُولى‌ «21»

وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلى‌ جَناحِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرى‌ «22» لِنُرِيَكَ مِنْ آياتِنَا الْكُبْرى‌ «23» اذْهَبْ إِلى‌ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‌ «24» قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي «25» وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي «26»

وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي «27» يَفْقَهُوا قَوْلِي «28» وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي «29» هارُونَ أَخِي (30) اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي (31)

وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي (32) كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيراً (33) وَ نَذْكُرَكَ كَثِيراً (34) إِنَّكَ كُنْتَ بِنا بَصِيراً (35) قالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى‌ (36)

ترجمه‌

- و چيست اينكه در دست راست تو است اى موسى‌

گفت آن عصاى من است تكيه ميكنم بر آن و فرو ميريزم برگ درخت را به آن براى گوسفندم و مرا در آن حوائج ديگرى است‌

گفت بيندازش اى موسى‌

پس انداخت آنرا پس آنگاه آن مارى بود كه ميشتافت‌

گفت بگير آنرا و نترس زود باشد كه برگردانيم آنرا بحال اوّلش‌

و متّصل كن دستت را بزير بازويت بيرون ميآيد سفيد نورانى بدون عيب كه معجزه ديگرى است‌

تا بنمايانيم بتو از معجزات ما كه بزرگ است‌

برو بسوى فرعون همانا او طغيان نموده‌

گفت پروردگار من گشاده گردان براى من سينه‌ام را

و آسان كن براى من كارم را

و بگشاى گره را از زبان من‌

كه بفهمند گفتار مرا

و قرار ده براى من معاونى از كسانم‌

هارون برادرم را

قوى ساز باو پشتم را

و شريك كن او را در كار من‌

تا تسبيح گوئيم تو را بسيار

و ياد كنيم تو را بسيار

همانا تو باشى باحوال ما بينا

گفت بتحقيق داده شدى خواسته‌ات را اى موسى.

تفسير

- خداوند پس از بيان اصول شرائع حقّه در آيات سابقه كه آشنا نمودن خلق است بتوحيد و معاد و ياد خدا در تمام احوال براى حضرت موسى خواست معجزه او را باو ارائه دهد لذا سؤال فرمود كه چيست اينكه در دست تو است و او چون مشتاق بمكالمه با محبوب حقيقى بود و احتمال ميداد مقصود بيان‌


جلد 3 صفحه 503

فوائد و آثار باشد بمجرد ذكر اسم اكتفا ننمود و عرضه داشت آن عصاى من است تكيه ميكنم بآن در وقت راه رفتن و خسته شدن يا ايستادن بر سر گله گوسفند و ميريزم برگ درختان سبز را بر سر گوسفندانم با آن و حوائج ديگرى هم از من بوسيله آن رفع ميشود مانند آنكه بدوش ميگذارم و خرجينم را بآن مى‌آويزم و اگر بخواهم از چاهى آب بيرون آورم و ريسمان كوتاه باشد بآن متصل ميكنم و اگر درنده‌ئى بخواهد بگوسفندانم حمله كند با آن دفاع ميكنم و از اين قبيل فوائد بسيار دارد خداوند فرمود بينداز آنرا و آنحضرت اطاعت نمود و انداخت ناگاه مار قوى هيكلى شد كه بسرعت حركت ميكرد لذا ترسيد و فرار كرد خدا فرمود بگير آنرا و نترس بزودى بر ميگردانيم آنرا بصورت و سيرت اوّليه خودش و موسى عليه السّلام اطاعت نمود و بحال اوّل برگشت گفته‌اند آن عصا بقدر قامت آنحضرت بود و از شعيب عليه السّلام باو رسيده بود بعد خداوند فرمود دستت را ببر زير بغلت و چون بيرون آورى سفيد نورانى شود بدون عيب پيسى كه مرض بدى است و اين معجزه ديگرى خواهد بود براى تو در مجمع فرموده مراد از غير سوء غير برص است بقول جميع و در طب الائمه از امام باقر عليه السّلام اينمعنى را نقل نموده و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد بدون علّت است و آنكه حضرت موسى گندم گون شديدى بود و چون دستش را از زير بغلش در آورد دنيا برايش روشن شد و گفته‌اند چون بار ديگر دستش را زير بغلش ميبرد بحال اوّل بر ميگشت و ارائه اين قبيل معجزات بآنحضرت در بدو امر بعثت براى آن بود كه بعضى از آيات بزرگ قدرت و عظمت الهى را مشاهده نمايد و از فرعون و فرعونيان نترسد و در امر دعوت قوى دل و مستظهر بالطاف الهيّه گردد لذا بعدا فرمود با اين دو معجزه برو بجانب فرعون كه او از حدّ خود تجاوز نموده و سركشى و تمرّد و طغيان كرده موسى عليه السّلام عرضه داشت حال كه چنين مأموريت بزرگى بمن عطا فرمودى پروردگارا وسعت صدر و گشايش قلب و سرعت فهم و سهولت امر بمن عنايت فرما تا بتوانم با مشكلات و ناملائماتى كه در اين مقصد مواجه ميشوم سازگار شوم و حلّ و هموار نمايم و در شدائد صبور و بردبار باشم و گره از زبان من بگشاى تا بسهولت بتوانم با فرعون و فرعونيان سخن بگويم و آنها سخن مرا بفهمند و بپذيرند و قمّى ره از امام‌


جلد 3 صفحه 504

صادق عليه السّلام نقل نموده كه موسى عليه السّلام اوقاتيكه در تحت تربيت فرعون بود يكروز عطسه كرد و گفت الحمد للّه رب العالمين فرعون بدش آمد و لطمه‌اى بصورت آنحضرت زد و گفت اين چه حرفى بود زدى موسى عليه السّلام از جا جست و ريش فرعون را كه دراز بود گرفت و كند و فرعون خيلى دردش آمد و عزم قتل او را نمود پس زنش گفت اين پسر كوچك نميداند چه ميگويد فرعون گفت خير ميداند زنش گفت يك مقدار خرما و قدرى آتش در مقابل خود بگذار اگر آن دو را از يكديگر تميز داد حقّ با شما است فرعون بهمان دستور عمل كرد و بموسى گفت بخور موسى دستش بطرف خرما دراز شد پس جبرئيل دستش را برگرداند بطرف آتش و آنرا در دهان گذارد و زبانش سوخت و فرياد زد و گريه كرد پس آسيه بفرعون گفت نگفتم اين عقل ندارد پس فرعون عفو كرد او را و گفته‌اند لكنت يا كندى زبانش در اثر آن سوختن بود و نيز آنحضرت از خداوند خواست كه هارون برادرش را معاون و وزير و كمك او قرار دهد كه موجب قوّت پشت او باشد و شريك در امر رسالت او گردد تا بيشتر راغب بكمك او شود و گفته‌اند هارون سه سال بزرگتر از حضرت موسى عليه السّلام بود و هيكلش درشت‌تر و رنگش سفيدتر و زبانش گوياتر بود و سه سال زودتر از آنحضرت از دنيا رحلت نمود و در خاتمه حوائج خود عرضه داشت كه هارون در تسبيح و تقديس و دعا و ثناى توهم با من كمك و معاونت خواهد نمود ولى باز اختيار در قبول اين ملتمسات با تو است چون تو از حال ما كاملا آگاهى و بهتر ميدانى كه من محتاج بكمك هستم و هارون كفايت اين مهمّ را مينمايد و خداوند فرمود حوائج تو بر آورده شد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ اضمُم‌ يَدَك‌َ إِلي‌ جَناحِك‌َ تَخرُج‌ بَيضاءَ مِن‌ غَيرِ سُوءٍ آيَةً أُخري‌ «22»

و بچسبان‌ و وصل‌ كن‌ دست‌ ‌خود‌ ‌را‌ بپهلوي‌ ‌خود‌ بيرون‌ ميايد دست‌ تو روشن‌ و نور دهنده‌ ‌از‌ ‌غير‌ بدي‌ ‌اينکه‌ آية ديگري‌ و معجزه‌ ديگري‌ ‌است‌.

(وَ اضمُم‌ يَدَك‌َ) ضم‌ شي‌ء بشيئي‌ الصاق‌ بديگري‌ ‌است‌.

(إِلي‌ جَناحِك‌َ) جناح‌ پهلو ‌است‌ و البته‌ مراد دست‌ راست‌ ‌است‌ و حضرت‌

جلد 13 - صفحه 21

موسي‌ ‌هم‌ برهنه‌ نبوده‌ و اراده‌ كند ‌که‌ دست‌ راست‌ ‌خود‌ ‌را‌ بپهلوي‌ ‌خود‌ گذارد بايد دست‌ زير لباس‌ كند و بپهلوي‌ چپ‌ گذارد ‌که‌ محل‌ قلب‌ ‌است‌ و ‌لا‌ بد بايد ‌از‌ راه‌ يخه پيراهن‌ ‌که‌ جيبش‌ گويند داخل‌ كند ‌پس‌ ‌اينکه‌ عبارت‌ منطبق‌ ميشود ‌با‌ (‌قال‌‌به‌وَ أَدخِل‌ يَدَك‌َ فِي‌ جَيبِك‌َ) نمل‌ آيه 12 غاية الامر مجرد دخول‌ كافي‌ نيست‌ بايد بپهلو ‌هم‌ الصاق‌ كند و وضع‌ نمايد و ‌هم‌ چنين‌ منطبق‌ ميشود (اسلُك‌ يَدَك‌َ فِي‌ جَيبِك‌َ تَخرُج‌ بَيضاءَ مِن‌ غَيرِ سُوءٍ وَ اضمُم‌ إِلَيك‌َ جَناحَك‌َ) قصص‌ آيه 32 (اشكال‌) ‌در‌ ‌اينکه‌ جمله‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ صدق‌ ميكند ‌اگر‌ ‌از‌ روي‌ لباس‌ ‌هم‌ دست‌ گذارد (وَ اضمُم‌ يَدَك‌َ إِلي‌ جَناحِك‌َ) و ‌با‌ كلمه‌ (و ادخل‌ و اسلك‌) تنافي‌ دارد بتنافي‌ عام‌ و خاص‌ و مطلق‌ و مقيد (جواب‌).

اولا ظاهر جناح‌ پهلو ‌است‌ ‌که‌ بايد دست‌ روي‌ پوست‌ بدن‌ بگذارد چنانچه‌ گفتيم‌:

و ثانيا ‌بر‌ فرض‌ تفاوت‌ ‌بين‌ ‌آنها‌ بايد حمل‌ عام‌ ‌بر‌ خاص‌ و حمل‌ مطلق‌ ‌بر‌ مقيد نمود.

و ثالثا جمله:

(تَخرُج‌ بَيضاءَ) دليل‌ قطعي‌ و قرينه‌ متصله‌ ‌است‌ زيرا خروج‌ فرع‌ دخول‌ ‌است‌ ‌تا‌ داخل‌ نشود خارج‌ نميشود و بيضاء مقابل‌ سوداء ‌است‌ و بمعني‌ سفيد ‌است‌ و البته‌ سفيد نوراني‌ ‌است‌ ‌که‌ درخشنده‌ ‌باشد‌ ‌که‌ گفتند مثل‌ خورشيد درخشنده‌گي‌ داشت‌.

(مِن‌ غَيرِ سُوءٍ) سوء بدي‌ و پليدي‌ و زشتي‌ ‌است‌.

(آيَةً أُخري‌) معجزه‌ اول‌ عصا و دوم‌ يد بيضاء.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 22)- سپس به دومین معجزه مهم موسی اشاره کرده به او دستور می‌دهد: «و دستت را به گریبانت ببر، تا سفید و بی‌عیب بیرون آید، این نشانه دیگری (از سوی خداوند) است» (وَ اضْمُمْ یَدَکَ إِلی جَناحِکَ تَخْرُجْ بَیْضاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ آیَةً أُخْری).

نکات آیه

۱ - خداوند، در وادى طوى به موسى(ع) فرمان داد که با گذاردن دست در زیر بغل و بیرون آوردن آن، با معجزه اى دیگر آشنا شود. (واضمم یدک إلى جناحک ... ءایة أُخرى) «جناح» در معانى «دست»، «بازو»، «زیر بغل» و «پهلو» به کار مى رود (قاموس). فعل «تخرج» قرینه است براین که مراد از «جناح» در آیه «زیر بغل» است، زیرا بر دور شدن دست از بازو و پهلو خروج صادق نیست.

۲ - دست حضرت موسى(ع) با قرارگرفتن در زیر بغل او، به هنگام بیرون آمدن تغییر رنگ داده و سپید مى شد. (تخرج بیضاء)

۳ - یدبیضاى موسى(ع) داراى نوعى سپیدى بود که نقص و مرض و پیسى شمرده نمى شد. (تخرج بیضاء من غیر سوء) «سوء» کلمه اى است که براى هر آفت و دردى به کار مى رود و کنایه از پیسى نیز مى باشد (لسان العرب).

۴ - یدبیضا و مار شدن عصا، دو معجزه براى اثبات رسالت موسى(ع) بود. (فألقیها فإذا هى حیّة تسعى ... واضمم یدک ... ءایة أُخرى) «آیة» (علامت)، حال است براى فاعل «تخرج» و به قرینه آیات بعد که در آنها هدایت فرعون بر عهده موسى نهاده شده، مراد از «آیة»، علامت رسالت او است.

موضوعات مرتبط

  • خدا: اوامر خدا ۱
  • موسى(ع): دلایل نبوت موسى(ع) ۴; عصاى موسى(ع) ۴; قصه موسى(ع) ۱; معجزه موسى(ع) ۱، ۲، ۴; موسى(ع) در سرزمین طوى ۱; ویژگیهاى یدبیضاى موسى(ع) ۳; یدبیضاى موسى(ع) ۱، ۲، ۴

منابع