۱۳٬۷۰۳
ویرایش
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * | بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * | ||
وَيْلٌ لِّكلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ(۱) | وَيْلٌ لِّكلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ(۱) | ||
الَّذِى جَمَعَ مَالاً وَ عَدَّدَهُ(۲) | الَّذِى جَمَعَ مَالاً وَ عَدَّدَهُ(۲) | ||
يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ(۳) | يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ(۳) | ||
َکَلّا لَيُنبَذَنَّ فى الحُْطمَةِ(۴) | َکَلّا لَيُنبَذَنَّ فى الحُْطمَةِ(۴) | ||
وَ مَا أَدْرَاك مَا الحُْطمَةُ(۵) | وَ مَا أَدْرَاك مَا الحُْطمَةُ(۵) | ||
نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ(۶) | نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ(۶) | ||
الَّتى تَطلِعُ عَلى الأفْئِدَةِ(۷) | الَّتى تَطلِعُ عَلى الأفْئِدَةِ(۷) | ||
إِنّهَا عَلَيهِم مُّؤْصدَةٌ(۸) | إِنّهَا عَلَيهِم مُّؤْصدَةٌ(۸) | ||
فى عَمَدٍ مُّمَدَّدَةِ(۹) | فى عَمَدٍ مُّمَدَّدَةِ(۹) | ||
خط ۷۹: | خط ۸۸: | ||
اين سوره، تهديد شديدى است به كسانى كه عاشق جمع مالند، و مى خواهند با مال بيشتر خود، بر سر و گردن مردم سوار شوند، و بر آنان كبريايى بفروشند. و به همين جهت، از مردم عيب هايى مى گيرند كه عيب نيست. و اين سوره، در مكّه نازل شده است. | اين سوره، تهديد شديدى است به كسانى كه عاشق جمع مالند، و مى خواهند با مال بيشتر خود، بر سر و گردن مردم سوار شوند، و بر آنان كبريايى بفروشند. و به همين جهت، از مردم عيب هايى مى گيرند كه عيب نيست. و اين سوره، در مكّه نازل شده است. | ||
==تهديد شديد به گردآورندگان مال و ذكر اوصاف گروه «هُمَزه» و «لُمَزه»== | |||
«'''وَيْلٌ لِّكلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ'''»: | «'''وَيْلٌ لِّكلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ'''»: | ||
در مجمع البيان گفته: كلمۀ «هُمَزه»، به معناى كسى است كه بدون جهت، به ديگران بسیار طعنه مى زند و عيب جويى و خرده گيری هايى مى كند كه در واقع عيب نيست. و اصل مادۀ «همز» به معناى شكستن است، و كلمۀ «لمز» نيز، به معناى عيب است. پس «هُمَزه» و «لُمَزه»، هر دو به يك معناست. | |||
ولى بعضى گفته اند: بين آن دو فرقى هست و آن، اين است که: «هُمَزه» به آن كسى گويند كه دنبال سرِ مردم عيب مى گويد و خرده مى گيرد، و امّا «لُمَزه» كسى را گويند كه پيش روى طرف خرده مى گيرد - نقل از ليث. | |||
و بعضى گفته اند: هُمَزه، كسى را گويند كه همنشين خود را با سخنان زشت آزار دهد، و لُمَزه، آن كسى است كه با چشم و سر، عليه همنشين خود اشاره كند، و به اصطلاح فارسى، تقليد او را در آورد. | |||
آنگاه مى گويد: صيغه «فعله» براى مبالغه در صفتى بنا شده كه باعث مى شود فعل مناسب با آن صفت، از صاحب آن صفت زياد سر بزند و خلاصه، فعل مذكور عادتش شده باشد. مثلا به مردى كه زياد زن مى گيرد، مى گويند: فلانى مردى «نُكَحه» است، و به كسى كه زياد مى خندد، مى گويند: فلانى «ضُحَكه» است. «هُمَزه و لُمَزه» هم، از همين باب است. | |||
پس معناى آيه اين است كه: واى بر هر كسى كه بسيار مردم را عيبگويى و غيبت مى كند. البته اين دو كلمه، به معانى ديگرى نيز تفسير شده و در نتيجه، آيه را هم به معانى مختلفى معنا كرده اند. | پس معناى آيه اين است كه: واى بر هر كسى كه بسيار مردم را عيبگويى و غيبت مى كند. البته اين دو كلمه، به معانى ديگرى نيز تفسير شده و در نتيجه، آيه را هم به معانى مختلفى معنا كرده اند. | ||
خط ۹۳: | خط ۱۰۳: | ||
«'''الَّذِى جَمَعَ مَالاً وَ عَدَّدَهُ يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ'''»: | «'''الَّذِى جَمَعَ مَالاً وَ عَدَّدَهُ يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ'''»: | ||
اين آيه، | اين آيه، «هُمَزه» و «لُمَزه» را بيان مى كند، و اگر كلمه «مالا» را نكره آورد، به منظور تحقير و ناچيز معرفى كردن مال دنيا بوده. چون مال، هر قدر هم كه زياد و زيادتر باشد، دردى از صاحبش را دوا نمى كند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۱۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۱۶ </center> | ||
تنها سودى كه به حالش دارد، همان مقدارى است كه به مصرف حوائج طبيعى خودش مى رساند. مختصرى غذا كه سيرش كند و شر بتى آب، كه سيرابش سازد و دو قطعه جامه، كه به تن كند. | تنها سودى كه به حالش دارد، همان مقدارى است كه به مصرف حوائج طبيعى خودش مى رساند. مختصرى غذا كه سيرش كند و شر بتى آب، كه سيرابش سازد و دو قطعه جامه، كه به تن كند. | ||
و كلمۀ | و كلمۀ «عَدَّدَه» از مادۀ «عد»، به معناى شمردن است. مى فرمايد: شخصى كه هُمَزه و لُمَزه است، از بس عاشق مال و حريص بر جمع آن است، مال را روى هم جمع مى كند و پى در پى، آن را مى شمارد، و از بسيار بودن آن، لذّت مى برد. | ||
ولى بعضى گفته اند: معنايش اين است كه: مال را عده و ذخيره مى كند، براى روزى كه مورد هجوم ناملايمات روزگار واقع شود؛ كه بنابراين، كلمۀ | ولى بعضى گفته اند: معنايش اين است كه: مال را عده و ذخيره مى كند، براى روزى كه مورد هجوم ناملايمات روزگار واقع شود؛ كه بنابراين، كلمۀ «عَدَّدَه» ديگر به معناى شمردن نيست. | ||
<span id='link430'><span> | <span id='link430'><span> | ||
ویرایش