گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۴۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:
«'''يَحسَبُ أنّ مَالَهُ أخلَدَه'''»:
«'''يَحسَبُ أنّ مَالَهُ أخلَدَه'''»:


يعنى او خيال مى كند مالى كه براى روز مبادا جمع كرده، زندگى جاودانه به او مى دهد، و از مُردنش جلوگيرى مى نمايد. بنابراين، منظور از جملۀ «'''أخلده'''» كه صيغه ماضى است ، معناى مضارع (آينده) است؛ به قرينه جملۀ «'''يَحسَبُ'''» كه آن نيز مضارع است.
يعنى او خيال مى كند مالى كه براى روز مبادا جمع كرده، زندگى جاودانه به او مى دهد، و از مُردنش جلوگيرى مى نمايد. بنابراين، منظور از جملۀ «أخلده» كه صيغه ماضى است ، معناى مضارع (آينده) است؛ به قرينه جملۀ «يَحسَبُ» كه آن نيز مضارع است.


پس انسان نامبرده، به خاطر اخلاد در ارض و چسبيدنش به زمين و زندگى مادى زمينى، و فرو رفتنش در آرزوهاى دور و دراز، از مال دنيا به آن مقدارى كه حوائج ضرورى زندگى كوتاه دنيا و ايام گذراى آن را كفايت كند، قانع نمى شود؛ بلكه هر قدر مالش زيادتر شود، حرصش تا بى نهايت زيادتر مى گردد.  
پس انسان نامبرده، به خاطر اخلاد در ارض و چسبيدنش به زمين و زندگى مادى زمينى، و فرو رفتنش در آرزوهاى دور و دراز، از مال دنيا به آن مقدارى كه حوائج ضرورى زندگى كوتاه دنيا و ايام گذراى آن را كفايت كند، قانع نمى شود؛ بلكه هر قدر مالش زيادتر شود، حرصش تا بى نهايت زيادتر مى گردد.  


پس از ظاهر حالش پيداست كه مى پندارد مال، او را در دنيا جاودان مى سازد، و چون جاودانگى و بقاى خود را دوست مى دارد، تمام همّش را صرف جمع مال و شمردن آن مى كند. و وقتى جمع شد و خود را بى نياز احساس كرد، شروع به ياغیگرى نموده، بر ديگران تفوق و استعلا مى ورزد. همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «'''إنّ الإنسان ليطغى أن رآه استغنى'''»، و اين استكبار و تعدّى، اثرى كه براى آدمى دارد، همز و لمز است.
پس از ظاهر حالش پيداست كه مى پندارد مال، او را در دنيا جاودان مى سازد، و چون جاودانگى و بقاى خود را دوست مى دارد، تمام همّش را صرف جمع مال و شمردن آن مى كند. و وقتى جمع شد و خود را بى نياز احساس كرد، شروع به ياغیگرى نموده، بر ديگران تفوق و استعلا مى ورزد. همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «إنّ الإنسَانَ لَيَطغَى أن رَآهُ استَغنَى»، و اين استكبار و تعدّى، اثرى كه براى آدمى دارد، همز و لمز است.


از اين جا روشن مى گردد كه جملۀ «'''يَحسَبُ أنّ ماله أخلده'''»، به منزله تعليل است براى جملۀ «'''الّذى جمع مالا و عدّده'''»، و مى فهماند اگر مال پشيز دنيا را جمع مى كند و مى شمارد، انگيزه و علتش پندار غلطى است كه دارد، و اين خطاى عملی اش، مستند به خطاى فكرى اوست، كه پنداشته «مال» او را جاودان مى سازد.
از اين جا روشن مى گردد كه جملۀ «يَحسَبُ أنّ ماله أخلده»، به منزله تعليل است براى جملۀ «الّذِى جَمَعَ مَالاً وَ عَدَّدَهُ»، و مى فهماند اگر مال پشيز دنيا را جمع مى كند و مى شمارد، انگيزه و علتش پندار غلطى است كه دارد، و اين خطاى عملی اش، مستند به خطاى فكرى اوست، كه پنداشته «مال» او را جاودان مى سازد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۱۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۱۷ </center>
و نيز جملۀ «'''الّذى جمع...'''» به منزله تعليل است براى جملۀ «'''ويلٌ لِكُلِّ هُمَزَة لُمَزَةٍ '''»، و مى فهماند علت اين كه «ويل» را نثار هر هُمَزه و لُمَزه كرديم، اين است كه او مال پشيز دنيا را جمع مى كند و مى شمارد.
و نيز جملۀ «الَّذِى جَمَعَ...» به منزله تعليل است براى جملۀ «وَيلٌ لِكُلِّ هُمَزَة لُمَزَةٍ»، و مى فهماند علت اين كه «ويل» را نثار هر هُمَزه و لُمَزه كرديم، اين است كه او مال پشيز دنيا را جمع مى كند و مى شمارد.
َ
َ
«'''كلا لَيُنبَذَنَّ فى الحُْطمَةِ'''»:
«'''كلا لَيُنبَذَنَّ فى الحُْطمَةِ'''»:


اين جمله، ردع و تخطئه پندار غلط اوست كه مى پندارد مال، جاودانه اش مى كند؛ و لام در كلمۀ «'''لَيُنبَذَنَّ'''» لام سوگند است، و واژۀ «'''نبذ'''» به معناى پرت كردن و دور انداختن چيزى است. و كلمۀ «'''حُطَمَه'''» (بر وزن هُمَزَه و نيز بر وزن لُمَزَه و نُكَحَه و ضُحَكَه) صيغۀ مبالغه است، و مبالغه در حطم (شكستن) را مى رساند. البته به معناى خوردن هم استعمال شده، و اين كلمه يكى از نام هاى جهنّم است .چون جملۀ «'''نارُ اللّه المُوقَدة '''»، آن را به آتش جهنم تفسير كرده.
اين جمله، ردع و تخطئه پندار غلط اوست كه مى پندارد مال، جاودانه اش مى كند؛ و لام در كلمۀ «لَيُنبَذَنَّ» لام سوگند است، و واژۀ «نبذ» به معناى پرت كردن و دور انداختن چيزى است. و كلمۀ «حُطَمَه» (بر وزن هُمَزَه و نيز بر وزن لُمَزَه و نُكَحَه و ضُحَكَه) صيغۀ مبالغه است، و مبالغه در حطم (شكستن) را مى رساند. البته به معناى خوردن هم استعمال شده، و اين كلمه يكى از نام هاى جهنّم است. چون جملۀ «نارُ اللّه المُوقَدة»، آن را به آتش جهنم تفسير كرده.


و معناى آيه اين است كه: نه، او اشتباه كرده، مال دنيايش، جاودانش نمى سازد، سوگند مى خورم كه به زودى مى ميرد و در حطمه اش پرت مى كنند.
و معناى آيه اين است كه: نه، او اشتباه كرده، مال دنيايش، جاودانش نمى سازد، سوگند مى خورم كه به زودى مى ميرد و در حطمه اش پرت مى كنند.


«'''وَ مَا أَدْرَاك مَا الحُْطمَةُ'''»:
«'''وَ مَا أَدْرَاك مَا الحُْطمَةُ'''»:
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
«'''نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتى تَطلِعُ عَلى الأفْئِدَةِ'''»:
«'''نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتى تَطلِعُ عَلى الأفْئِدَةِ'''»:


«'''ايقاد نار'''»، به معناى شعله ور ساختن آتش است. و كلمۀ «'''اطلاع و طلوع بر هر چيز'''»، به معناى اشراف بر آن چيز، و ظاهر شدن آن است. و كلمۀ «'''افئده'''»، جمع كلمۀ «'''فؤاد'''» است كه به معناى قلب است و مراد از «قلب» در اصطلاح قرآن كريم (عضو صنوبرى شكل كه تلمبۀ خون براى رساندن آن به سراسر بدن است نيست، بلكه) چيزى است به نام «نفس انسانيت»، كه شعور و فكر بشر از آن ناشى مى شود.
«ايقاد نار»، به معناى شعله ور ساختن آتش است. و كلمۀ «اطلاع و طلوع بر هر چيز»، به معناى اشراف بر آن چيز، و ظاهر شدن آن است. و كلمۀ «افئده»، جمع كلمۀ «فؤاد» است كه به معناى قلب است و مراد از «قلب» در اصطلاح قرآن كريم (عضو صنوبرى شكل كه تلمبۀ خون براى رساندن آن به سراسر بدن است نيست، بلكه) چيزى است به نام «نفس انسانيت»، كه شعور و فكر بشر از آن ناشى مى شود.


و گويا مراد از «'''اطلاع آتش بر قلوب'''» اين است كه: آتش دوزخ، باطن آدمى را مى سوزاند، همان طور كه ظاهرش را مى سوزاند. به خلاف آتش دنيا كه تنها ظاهر را مى سوزاند. قرآن درباره سوزاندن آتش جهنّم فرموده: «'''وَقُودُها النّاسُ و الحِجَارَة'''».
و گويا مراد از «اطلاع آتش بر قلوب» اين است كه: آتش دوزخ، باطن آدمى را مى سوزاند، همان طور كه ظاهرش را مى سوزاند. به خلاف آتش دنيا كه تنها ظاهر را مى سوزاند. قرآن درباره سوزاندن آتش جهنّم فرموده: «وَقُودُها النّاسُ و الحِجَارَة».


«'''إِنّهَا عَلَيهِم مُّؤْصدَةٌ'''»:
«'''إِنّهَا عَلَيهِم مُّؤْصدَةٌ'''»:


يعنى آتش بر آنان منطبق است، به اين معنا كه از آنان، احدى بيرون آتش نمى ماند،
يعنى آتش بر آنان منطبق است، به اين معنا كه از آنان، احدى بيرون آتش نمى ماند، و از داخل آن نجات نمى يابد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۱۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۱۸ </center>
و از داخل آن نجات نمى يابد.


«'''فى عَمَدٍ مُّمَدَّدَةِ'''»:
«'''فى عَمَدٍ مُّمَدَّدَةِ'''»:


كلمۀ «'''عَمَد'''» - با فتحه عين و فتحه ميم - جمع عمود (ستون) است، و كلمۀ «'''مُمَدَّدة'''» اسم مفعول از مصدر تمديد است، و «تمديد» مبالغه در مدّ (كشيدن) است.
كلمۀ «عَمَد» - با فتحه عين و فتحه ميم - جمع عمود (ستون) است، و كلمۀ «مُمَدَّدة» اسم مفعول از مصدر تمديد است، و «تمديد» مبالغه در مدّ (كشيدن) است.
بعضى از مفسّران گفته اند: منظور از «'''عَمَد مُمَدَّدة'''»، گل ميخ ‌هايى است كه اهل عذاب را ميخكوب مى كند.
 
بعضى از مفسّران گفته اند: منظور از «عَمَد مُمَدَّدة»، گل ميخ ‌هايى است كه اهل عذاب را ميخكوب مى كند.


بعضى ديگر گفته اند: «عَمَد مُمَدّدة» تنه هاى درختان است كه چون «مقطار»، زندانى را با آن مى بندند و «مقطار»، چوب و يا تنه درختى بسيار سنگين است، كه در آن سوراخ هايى باز مى كردند تا پاهاى دزدان و ساير مجرمين زندانى را در آن سوراخ ها كنند. بعضى ديگر، معانى ديگرى براى آن كرده اند.
بعضى ديگر گفته اند: «عَمَد مُمَدّدة» تنه هاى درختان است كه چون «مقطار»، زندانى را با آن مى بندند و «مقطار»، چوب و يا تنه درختى بسيار سنگين است، كه در آن سوراخ هايى باز مى كردند تا پاهاى دزدان و ساير مجرمين زندانى را در آن سوراخ ها كنند. بعضى ديگر، معانى ديگرى براى آن كرده اند.


* «'''بحث روایى'''»:
==بحث روایى==


رواياتى درباره شأن نزول سورۀ هُمَزه، معناى «'''هُمَزه و لُمَزه'''» و مراد از«'''عَمَد مُمَدّة'''»
در روح المعانى، در ذيل آيه «ويلٌ لِكُلّ هُمَزة لُمَزة» گفته است اين سوره، بنا به روايتى كه ابن ابى حاتم، از طريق ابن اسحاق، از عثمان بن عمر نقل كرده، در شأن اُبى بن خلف و بنا به روايتى - كه سدى نقل كرده - در شأن اُبى بن عَمرو ثقفى، معروف به «أخنس بن شريق» نازل شده؛ چون مردى هرزه دهن بود، بسيار غيبت مردم را مى كرد و به آنان تهمت مى زد.
 
در روح المعانى، در ذيل آيه «'''ويلٌ لِكُلّ هُمَزة لُمَزة'''» گفته است اين سوره، بنا به روايتى كه ابن ابى حاتم، از طريق ابن اسحاق، از عثمان بن عمر نقل كرده، در شأن اُبى بن خلف و بنا به روايتى - كه سدى نقل كرده - در شأن اُبى بن عَمرو ثقفى، معروف به «أخنس بن شريق» نازل شده؛ چون مردى هرزه دهن بود، بسيار غيبت مردم را مى كرد و به آنان تهمت مى زد.


و بنابر آنچه ابن اسحاق نقل كرده، اُمَيّة بن خلف جمحى، نسبت به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، همز و لمز مى كرد. و بنابر آنچه ابن جرير و غير او از مجاهد نقل كرده اند، در بارۀ جميل بن عامر؛ و بنابر آنچه ديگران گفته اند، در شأن وليد بن مغيره و بدگویی اش، نسبت به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» و سعى در تنقيص آن جناب نازل شده. و بنابر قولى ديگر، در شأن عاص بن وائل نازل شده است.
و بنابر آنچه ابن اسحاق نقل كرده، اُمَيّة بن خلف جمحى، نسبت به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، همز و لمز مى كرد. و بنابر آنچه ابن جرير و غير او از مجاهد نقل كرده اند، در بارۀ جميل بن عامر؛ و بنابر آنچه ديگران گفته اند، در شأن وليد بن مغيره و بدگویی اش، نسبت به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» و سعى در تنقيص آن جناب نازل شده. و بنابر قولى ديگر، در شأن عاص بن وائل نازل شده است.
خط ۱۶۴: خط ۱۶۲:
مؤلّف: روح المعانى سپس گفته: ممكن است در بارۀ همه نامبردگان نازل شده باشد. ولى به نظر ما بعيد نيست كه راويان احاديث نامبرده، هر يك به سليقۀ خود، سوره را بر يكى از نامبردگان تطبيق كرده اند، و از اين گونه تطبيق ها در روايات شأن نزول بسيار است.
مؤلّف: روح المعانى سپس گفته: ممكن است در بارۀ همه نامبردگان نازل شده باشد. ولى به نظر ما بعيد نيست كه راويان احاديث نامبرده، هر يك به سليقۀ خود، سوره را بر يكى از نامبردگان تطبيق كرده اند، و از اين گونه تطبيق ها در روايات شأن نزول بسيار است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۱۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۱۹ </center>
و در تفسير قمى، در معناى كلمۀ «'''لُمَزة'''» آمده كه: اين كلمه به كسى اطلاق مى شود كه با سر و گردن خود ژست مى گيرد، و چون فقيرى و يا سائلى را ببيند، ناراحت مى شود. و در معناى جملۀ «'''الّذى جمع مالا و عدّده'''» آمده: يعنى مى شمارد و سر جايش مى گذارد.
و در تفسير قمى، در معناى كلمۀ «لُمَزة» آمده كه: اين كلمه به كسى اطلاق مى شود كه با سر و گردن خود ژست مى گيرد، و چون فقيرى و يا سائلى را ببيند، ناراحت مى شود. و در معناى جملۀ «الَّذِى جَمَعَ مَالاً وَ عَدَّدَهُ» آمده: يعنى مى شمارد و سر جايش مى گذارد.


و در همان تفسير، در ذيل آيۀ «'''الّتى تطّلع على الأفئدة'''» آمده كه: بر دل ها شعله مى زند، و ابوذر غفارى «رضى اللّه عنه» فرموده: به متكبّران، دو چيز را بشارت دهيد: يكى اين كه به سينه هايشان داغ بگذارند؛ و ديگر اين كه پشتشان را بر زمين بكشند.  
و در همان تفسير، در ذيل آيۀ «الَّتِى تَطَّلِعُ عَلَى الأفئِدَة» آمده كه: بر دل ها شعله مى زند، و ابوذر غفارى «رضى اللّه عنه» فرموده: به متكبّران، دو چيز را بشارت دهيد: يكى اين كه به سينه هايشان داغ بگذارند؛ و ديگر اين كه پشتشان را بر زمين بكشند.  


و در ذيل آيۀ «'''إنّها عليهم مؤصدة'''» آمده كه: آتش دوزخ، همۀ اهل دوزخ را فرا مى گيرد. «'''فى عمد مُمَدّدة'''»، يعنى وقتى كُنده و زنجيرها بر آنان استوار مى گردد، به خدا سوگند كه پوستشان را مى خورد.
و در ذيل آيۀ «إنّهَا عَلَيهِم مُؤصَدَة» آمده كه: آتش دوزخ، همۀ اهل دوزخ را فرا مى گيرد. «فِى عَمَدٍ مُمَدّدة»، يعنى وقتى كُنده و زنجيرها بر آنان استوار مى گردد، به خدا سوگند كه پوستشان را مى خورد.


و در مجمع البيان است كه: عياشى به سند خود، از محمّد بن نعمان احول، از حمران بن اعين، از امام باقر «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: كفّار و مشركان در قيامت، اهل توحيد را كه به خاطر گناهان در آتش شده اند، سرزنش مى كنند كه: «امروز نمى بينيم كه توحيد شما، دردى از شما دوا كرده باشد. چون مى بينيم خدا ميان ما و شما فرقی نگذاشت».  
و در مجمع البيان است كه: عياشى به سند خود، از محمّد بن نعمان احول، از حمران بن اعين، از امام باقر «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: كفّار و مشركان در قيامت، اهل توحيد را كه به خاطر گناهان در آتش شده اند، سرزنش مى كنند كه: «امروز نمى بينيم كه توحيد شما، دردى از شما دوا كرده باشد. چون مى بينيم خدا ميان ما و شما فرقی نگذاشت».  


در اين هنگام، خداى تعالى براى اهل توحيد غيرت به خرج مى دهد و به ملائكه دستور مى دهد: «اهل توحيد را شفاعت كنيد»! آنان هر كس را كه خدا خواسته باشد، شفاعت مى كنند. سپس به انبيا دستور مى دهد شفاعت كنيد. آنان هم، هر كسى را كه خدا خواسته باشد، شفاعت مى كنند. سپس به مؤمنان دستور مى دهد شفاعت كنيد. مؤمنان نيز، هر كس را كه خدا خواسته باشد، شفاعت مى كنند. آنگاه خداى تعالى مى فرمايد: من از همه اينان مهربان ترم. به رحمت من، از آتش خارج شويد، و همه چون مور و ملخ، بيرون مى آيند.
در اين هنگام، خداى تعالى براى اهل توحيد غيرت به خرج مى دهد و به ملائكه دستور مى دهد: «اهل توحيد را شفاعت كنيد»! آنان هر كس را كه خدا خواسته باشد، شفاعت مى كنند. سپس به انبيا دستور مى دهد شفاعت كنيد. آنان هم، هر كسى را كه خدا خواسته باشد، شفاعت مى كنند. سپس به مؤمنان دستور مى دهد شفاعت كنيد.  
 
مؤمنان نيز، هر كس را كه خدا خواسته باشد، شفاعت مى كنند. آنگاه خداى تعالى مى فرمايد: من از همه اينان مهربان ترم. به رحمت من، از آتش خارج شويد، و همه چون مور و ملخ، بيرون مى آيند.


آنگاه امام باقر «عليه السلام» فرمود: سپس «عَمَد» كشيده مى شود و راه نجات را به رويشان مى بندد و به خدا سوگند، كه «خلود» از اين جا شروع مى شود.
آنگاه امام باقر «عليه السلام» فرمود: سپس «عَمَد» كشيده مى شود و راه نجات را به رويشان مى بندد و به خدا سوگند، كه «خلود» از اين جا شروع مى شود.
<center>''' * * * ''' </center>
<center>''' * * * ''' </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۲۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۲۰ </center>
<span id='link433'><span>
<span id='link433'><span>
۱۳٬۷۸۱

ویرایش