۱۳٬۸۰۰
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
اين آيه شريفه، انسان را مورد عتاب قرار داده، سرزنش مى كند. و منظور از اين «انسان»، افرادى هستند كه منكر روز جزايند، چون دنبال اين آيات فرموده: «كَلّا بَل تُكَذّبُونَ بِيَومِ الدّين». | اين آيه شريفه، انسان را مورد عتاب قرار داده، سرزنش مى كند. و منظور از اين «انسان»، افرادى هستند كه منكر روز جزايند، چون دنبال اين آيات فرموده: «كَلّا بَل تُكَذّبُونَ بِيَومِ الدّين». | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۶۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۶۸ </center> | ||
و معلوم است كه «تكذيب يوم الدين»، كفر، و مستلزم انكار تشريع دين | و معلوم است كه «تكذيب يوم الدين»، كفر، و مستلزم انكار تشريع دين است، و اين انكار هم، مستلزم انكار ربوبيّت خداى تعالى است. و اگر چنين شخصى را انسان خواند، براى اين بود كه حجت و يا شبيه حجتى باشد براى اين كه بفهماند نعمت هايى كه در آيات بعد مى شمارد، تمامی اش براى تك تك انسان ها نيست؛ بلكه مجموع آن ها ثابت است براى تمام انسان ها. | ||
در اين آيه مى بينيم كه غرور را | |||
پس | در اين آيه مى بينيم كه غرور را معلّق به دو صفت «ربوبيّت» و «كَرَم» خداى تعالى كرده و اين، بدان منظور بوده كه بفهماند علت عتاب و توبيخ چه بود، و حاصلش اين است كه: | ||
انسان در برابر اين | |||
تمرّد مربوب و سرگرمى و فرو رفتن سراپايش در معصيت ربّى كه مدبّر امر اوست، و نعمت هاى ظاهرى و باطنی اش سراپاى وجود او را فرا گرفته، كفرانى است كه هيچ فطرت سليمى در زشتى آن شك ندارد؛ و بدون دغدغه، مرتكبش را مستحق عقاب مى داند. مخصوصا در موردى كه ربّ منعم، كريم هم باشد. يعنى اگر نعمتى مى دهد و عطايى مى كند، هيچ قسم سودى را براى خود منظور ندارد. و افزون بر اين، در احسانى كه مى كند، بدی ها و نادانی ها و نافرمانی هاى مربوب را در نظر نمى گيرد و از همه اغماض مى كند، كه كفران چنين ربّى، باز هم زشت تر و توجه عتاب و مذمت شديدتر و روشن تر است. | |||
پس اين كه فرمود: «يَا أيُّهَا الإنسانُ مَا غَرّكَ بِرَبّكَ الكَرِيم»، استفهامى است توبيخى كه انسان را به صورت سؤال در برابر كفرانى مخصوص، يعنى بدون عذر و بهانه، مذمّت مى كند و آن كفران مخصوص، كفران نعمت هاى ربّى است كريم. | |||
انسان در برابر اين سؤال، جوابى ندارد و نمى تواند بگويد: پروردگارا! كَرَم تو، مرا مغرور كرد. چون پروردگارش قبلا به زبان انبيايش به او پيام داده بود كه: «لَئِن شكَرتُم لَأزِيدَنّكُم وَ لَئِن كَفَرتُم إنّ عَذَابِى لَشَدِيد». و نيز فرموده بود: «وَ أمّا مَن طَغى وَآثَرَ الحَياةَ الدُّنيَا فَإنّ الجَحِيمَ هِىَ المَأوى»، و از اين قبيل پيام هاى ديگر، كه تصريح مى كند به اين كه: معاندين، مفرّى از عذاب ندارند، و كَرَم خدا در قيامت شامل آنان نمى شود. همچنان كه در جاى ديگر فرمود: «وَ رَحمَتِى وَسِعَت كُلّ شَئ فَسَأكتُبُهَا لِلّذِينَ يَتَّقُونَ». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۶۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۶۹ </center> | ||
و معلوم است كه بعد از بيان و | و معلوم است كه بعد از بيان و تماميّت حجّت، ديگر عذرى نمى ماند. و اگر در عين حال گنهكار بتواند بگويد: «كَرَم تو مغرورم كرد» و به صرف گفتن اين حرف عذاب از او برطرف شود؛ بايد در مورد كافر معاند هم كافى باشد، و حال آن كه چنين نيست. چون گفتيم بعد از بيان، عذرى نيست. | ||
از | |||
چگونه ممكن است خواسته باشد به دهان بنده اش بگذارد كه در پاسخ من بگو: | از همين جا روشن مى شود كه گفتار بعضى از مفسّران كه گفته اند: آوردن كلمۀ «كريم» در آيه، از باب تلقين حجّت است، كه آن نيز مظهرى از «كَرَم» است؛ درست نيست. | ||
چگونه ممكن است خواسته باشد به دهان بنده اش بگذارد كه در پاسخ من بگو: «خدايا! كَرَم تو مرا مغرور كرد»، با اين كه سياق آيه، سياق تهديد است، به طورى كه در آخر بدين جا كشيده مى شود كه: «وَ إنّ الفُجَّارَ لَفِى جَحِيمٍ * يَصلَونَهَا يَومَ الدّينِ * وَ مَا هُم عَنهَا بِغَائِبِين». | |||
<span id='link246'><span> | <span id='link246'><span> | ||
ویرایش