گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:
كلمه «سؤال»، هم به معناى طلب و هم به معناى دعا است، و به همین جهت با حرف «باء» متعدّی
كلمه «سؤال»، هم به معناى طلب و هم به معناى دعا است، و به همین جهت با حرف «باء» متعدّی
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶ </center>
شده. نظير آيه «يَدعُونَ فِيهَا بَكُلّ فَاكِهَةٍ آمِنين». و بعضى گفته اند: فعل «سَئَلَ» در خصوص اين آيه، متضمن معناى اهتمام و اعتنا بوده، و بدين جهت با حرف «باء» متعدّى شده، و معنايش: «درخواست و اعتنا كرد به عذاب واقع» مى باشد. بعضى ديگر گفته اند: اصلا حرف «باء» در اين جا زيادى است، و تنها به منظور تأكيد آورده شده، ولى برگشت همه اين وجوه به يك معناست، و آن عبارت است از: درخواست عذاب از خدا از در كفر و طغيان.
شده. نظير آيه «يَدعُونَ فِيهَا بَكُلّ فَاكِهَةٍ آمِنين». و بعضى گفته اند: فعل «سَئَلَ» در خصوص اين آيه، متضمن معناى اهتمام و اعتنا بوده، و بدين جهت با حرف «باء» متعدّى شده، و معنايش: «درخواست و اعتنا كرد به عذاب واقع» مى باشد.  
 
بعضى ديگر گفته اند: اصلا حرف «باء» در اين جا زيادى است، و تنها به منظور تأكيد آورده شده، ولى برگشت همه اين وجوه به يك معناست، و آن عبارت است از: درخواست عذاب از خدا از در كفر و طغيان.


بعضى ديگر گفته اند: حرف باء در اين جا به معناى «عَن: از» است، همچنان كه در جمله «فَسأل بِهِ خَبيراً»، به اين معنا آمده. ولى اين وجه درست نيست، چون در آيه سوره فرقان هم، به معناى «عَن» نيست. علاوه بر اين، سياق آيات بعدى و مخصوصا آيه: «فَاصبِر صَبراً جَمِيلاً» با سؤال به معناى استفسار و خبرگيرى نمى سازد.
بعضى ديگر گفته اند: حرف باء در اين جا به معناى «عَن: از» است، همچنان كه در جمله «فَسأل بِهِ خَبيراً»، به اين معنا آمده. ولى اين وجه درست نيست، چون در آيه سوره فرقان هم، به معناى «عَن» نيست. علاوه بر اين، سياق آيات بعدى و مخصوصا آيه: «فَاصبِر صَبراً جَمِيلاً» با سؤال به معناى استفسار و خبرگيرى نمى سازد.


پس آيه شريفه، درخواست عذاب را از بعضى از كفّار حكايت مى كند، نه خبرگيرى از آن را، و عذاب درخواست شده را به اوصافى وصف كرده كه به نوعى تهكّم و تحقير بر اجابت دعا دلالت دارد، و آن وصف «واقع» و وصف «لَيسَ لَهُ دَافِع» است. و معنايش اين است كه: سائلى از كفار، عذابى را از خدا درخواست كرد كه مخصوص كافران است، و به زودى به آنان مى رسد، و قطعا بر آنان واقع مى شود، و دافعى برايش ندارند. خلاصه چه درخواست بكنند و چه نكنند، واقع شدنى است. پس همين كلمه «واقع» در آيه، جوابى است تحقيرآميز، و اجابتى است نسبت به درخواست سائل.
پس آيه شريفه، درخواست عذاب را از بعضى از كفّار حكايت مى كند، نه خبرگيرى از آن را، و عذاب درخواست شده را به اوصافى وصف كرده كه به نوعى تهكّم و تحقير بر اجابت دعا دلالت دارد، و آن وصف «واقع» و وصف «لَيسَ لَهُ دَافِع» است.  
 
و معنايش اين است كه: سائلى از كفار، عذابى را از خدا درخواست كرد كه مخصوص كافران است، و به زودى به آنان مى رسد، و قطعا بر آنان واقع مى شود، و دافعى برايش ندارند. خلاصه چه درخواست بكنند و چه نكنند، واقع شدنى است. پس همين كلمه «واقع» در آيه، جوابى است تحقيرآميز، و اجابتى است نسبت به درخواست سائل.


«'''لِلْكَافِرِينَ لَيْس لَهُ دَافِعٌ'''»:
«'''لِلْكَافِرِينَ لَيْس لَهُ دَافِعٌ'''»:
۱۴٬۱۱۵

ویرایش