گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۲۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:




وجوهى كه در معناى جمله : ((و يوم يعرض الذين كفروا على النار(( گفته شده است
==وجوهى كه در معناى آیه: «در قیامت، کافران بر آتش عرضه می شوند»، گفته شده==
و در جمله مورد بحث بعضى گفته اند: مراد از عرضه كردن كفار بر آتش ‍ اين است كه آنان را در آتش عذاب دهند، مثل اينكه مى گويند فلانى عرضه بر شمشير شد يعنى كشته شد و اين تعبير مجازى است معروف و شايع .
و در جمله مورد بحث، بعضى گفته اند: مراد از عرضه كردن كفار بر آتش، اين است كه: آنان را در آتش عذاب دهند. مثل اين كه مى گويند: فلانى عرضه بر شمشير شد. يعنى كشته شد و اين تعبير، مجازى است معروف و شايع.
ولى اين تفسير با آيه آخر سوره كه مى فرمايد: ((و يوم يعرض الذين كفروا على النار اليس هذا بالحق قالوا بلى و ربنا قال فذوقوا العذاب ...(( آنطور كه بايد نمى سازد چون در اين آيه چشيدن عذاب بعد از عرضه شدن بر آتش و بعد از گفتگوهايى ديگر آمده ، پس معلوم مى شود غير آن است .
 
بعضى ديگر گفته اند: در آيه قلب (جابجائى كه خود فنى است از كلام ) به كار رفته ، و اصل آن عرضه كردن آتش است بر كفار، نه عرضه كردن كفار بر آتش ، براى اينكه در تحقق معناى ((عرض (( لازم است ((معروض ‍ عليه (( ((معروض (( را درك كند، و آتش ، شعور ندارد، و كفار را درك نمى كند، اين كفارند كه آتش را درك مى كنند، پس به اين دليل ، در كلام قلب به كار رفته ، و مراد، عرضه كردن آتش بر كفار است (و اين حرف صحيح نيست زيرا از آياتى مانند آيه ۳۰ از سوره ق و آيه ۲۰ از سوره فصلت كه براى همه چيز نطق و گويائى قائل است برمى آيد كه جهنم نيز شعور دارد).
ولى اين تفسير با آيه آخر سوره كه مى فرمايد: «وَ يَومَ يُعرَضُ الّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النّار ألَيسَ هذَا بِالحَقّ قَالُوا بَلى وَ رَبّنَا قَالَ فَذُوقُوا العَذَاب...»، آن طور كه بايد، نمى سازد. چون در اين آيه، چشيدن عذاب بعد از عرضه شدن بر آتش و بعد از گفتگوهايى ديگر آمده. پس معلوم مى شود غير آن است.
بعضى از مفسرين در اينكه چرا در آيه قلب به كار رفته گفته اند: درست است كه هميشه معروض عليه عرضه بر معروض مى شود، مثلا آب را عرضه بر حيوان مى كنند، ولى از آنجايى كه كفار به طرف آتش مى روند، لذا قلب كرد تا رعايت اين اعتبار را كرده باشد.
 
بعضى ديگر گفته اند: در آيه قلب (جا به جایى، كه خود فنّى است از كلام) به كار رفته، و اصل آن، عرضه كردن آتش است بر كفار. نه عرضه كردن كفار بر آتش. براى اين كه در تحقق معناى «عرض»، لازم است «معروض عليه»، «معروض» را درك كند و آتش، شعور ندارد، و كفار را درك نمى كند. اين كفارند كه آتش را درك مى كنند. پس به اين دليل، در كلام، «قلب» به كار رفته، و مراد، عرضه كردن آتش بر كفار است. (و اين حرف صحيح نيست، زيرا از آياتى مانند: آيه ۳۰ از سوره «ق» و آيه ۲۰ از سوره «فصلت»، كه براى همه چيز نطق و گويایى قائل است، بر مى آيد كه جهنم نيز شعور دارد).
 
بعضى از مفسران در اين كه چرا در آيه «قلب» به كار رفته، گفته اند: درست است كه هميشه «معروضٌ عليه»، عرضه بر «معروض» مى شود. مثلا آب را عرضه بر حيوان مى كنند، ولى از آن جايى كه كفار به طرف آتش مى روند، لذا قلب كرد، تا رعايت اين اعتبار را كرده باشد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۱۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۱۳ </center>
و اين درست نيست : اما اينكه گفتند بايد معروض عليه معروض را درك كند، تا به طرف آن متمايل و يا از آن گريزان شود، و آتش شعور ندارد، صحيح نيست ، براى اينكه اولا دليلى بر آن نيست ، و بلكه عرضه كالا بر بيع و آيه ((انا عرضنا الامانه على السموات و الارض و الجبال (( دليل بر خلاف آن است . و ثانيا قبول نداريم كه آتش دوزخ شعور نداشته باشد چون در اخبارى صحيح آمده كه بهشت و دوزخ شعور دارند، و آيه شريفه ((يوم نقول لجهنم هل امتلات و تقول هل من مزيد(( و آياتى ديگر هم بدان اشعار دارد.
و اين درست نيست. اما اين كه گفتند: بايد «معروضٌ عليه»، «معروض» را درك كند، تا به طرف آن متمايل و يا از آن گريزان شود، و آتش شعور ندارد، صحيح نيست. براى اين كه اولا دليلى بر آن نيست، و بلكه عرضۀ كالا بر بيع و آيه «إنّا عَرَضنَا الأمَانَة عَلَى السّماواتِ وَ الأرض وَ الجِبَال»، دليل بر خلاف آن است.  
و اما اينكه گفتند مناسب اين است كه معروض را نزد معروض عليه ببرند نه بعكس . در جواب مى گوييم اين را هم قبول نداريم كه همه جا بايد چنين باشد، براى اينكه در آيه ۷۲ از سوره احزاب ديديم كه چنين نبود (چون در آنجا امانت كه يا دين است و يا ولايت نزد آسمانها و زمين و جبال برده نشده ).
 
علاوه بر اين ، در كلام خداى تعالى آياتى هست كه دلالت دارد بر آمدن آتش نزد كفار، مانند آيه ((و جى ء يومئذ بجهنم يومئذ يتذكر الانسان و انى له الذكرى ((.
و ثانيا قبول نداريم كه آتش دوزخ، شعور نداشته باشد. چون در اخبارى صحيح آمده كه بهشت و دوزخ، شعور دارند، و آيه شريفه «يَومَ نَقُولُ لِجَهَنّمَ هَل امتَلَأتِ وَ تَقُولُ هَل مِن مَزِيد» و آياتى ديگر هم، بدان اشعار دارد.
 
و اما اين كه گفتند: مناسب اين است كه «معروض» را نزد «معروضٌ عليه» ببرند، نه به عكس. در جواب مى گوييم: اين را هم قبول نداريم كه همه جا بايد چنين باشد. براى اين كه در آيه ۷۲ از سوره «احزاب» ديديم كه چنين نبود. (چون در آن جا، امانت كه يا دين است و يا ولايت، نزد آسمان ها و زمين و جبال برده نشده).
 
علاوه بر اين، در كلام خداى تعالى، آياتى هست كه دلالت دارد بر آمدن آتش نزد كفار. مانند آيه: «وَ جِئَ يَومَئِذٍ بِجَهَنّم يَومَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الإنسَانُ وَ أنّى لَهُ الذّكرَى».
<span id='link211'><span>
<span id='link211'><span>
==حق مطلب در اينكه چرا در آيه شريفه كفار بر آتش عرضه شده اند نه آتش بر كفار! ==
پس حق همان است كه گفتيم: «عرضه»، عبارت است از: اظهار نمودن مانعى كه نگذارد چيزى متلبس به چيزى شود. و اين معنا، يك معناى نسبى است كه همواره دو طرف مى خواهد. چيزى كه هست، ممكن است اولى فرع و «معروض»، و دومى اصل و «معروضٌ عليه» واقع شود. يك بار، آتش دوزخ عرضه بر كافران شود، به اين عنايت، كه كافر عمل صالح و يا شفيعى ندارد كه مانع داخل شدنش در آتش شود. مانند اين مورد كه فرموده: «وَ عَرَضنَا جَهَنّمَ يَومَئِذٍ لِلكَافِرِينَ عَرضاً». و يك بار ديگر، كفار عرضه بر آتش شوند، به اين عنايت كه هيچ مانعى از ناحيه آتش جلوگير عذاب آنان نيست. مانند اين مورد كه مى فرمايد: «النّارُ يُعرَضُونَ عَلَيهَا غُدُوّاً وَ عَشِيّاً». و اين مورد كه مى فرمايد: «يُعرَضُ الّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النّار...».
پس حق همان است كه گفتيم : عرضه عبارت است از اظهار نمودن مانعى كه نگذارد چيزى متلبس به چيزى شود، و اين معنا يك معناى نسبى است كه همواره دو طرف مى خواهد، چيزى كه هست ممكن است اولى فرع و معروض ، و دومى اصل و ((معروض عليه (( واقع شود، يكبار آتش دوزخ عرضه بر كافران شود، به اين عنايت كه كافر عمل صالح و يا شفيعى ندارد كه مانع داخل شدنش در آتش شود، مانند اين مورد كه فرموده : ((و عرضنا جهنم يومئذ للكافرين عرضا((، و يكبار ديگر كفار عرضه بر آتش شوند، به اين عنايت كه هيچ مانعى از ناحيه آتش جلوگير عذاب آنان نيست ، مانند اين مورد كه مى فرمايد: ((النار يعرضون عليها غدوا و عشيا(( و اين مورد كه مى فرمايد: ((يعرض الذين كفروا على النار...((.
 
و بنابراين نزديكتر به ذهن اين است كه هر دو عرضه در قيامت صورت مى گيرد، هم عرضه كفار بر جهنم ، و هم عرضه جهنم بر كفار. عرضه جهنم بر كفار وقتى است كه خود را براى اولين بار به كفار نشان مى دهد، و عرضه كفار بر جهنم هنگامى است كه به حساب ها رسيده و تكليف ها را يكسره كرده باشند، در آن موقع كفار را عرضه بر جهنم مى كنند، و به سوى دوزخ سوقشان مى دهند، همچنان كه فرموده : ((و سيق الذين كفروا الى جهنم زمرا((.
و بنابراين، نزديكتر به ذهن اين است كه: هر دو عرضه در قيامت صورت مى گيرد. هم عرضۀ كفار بر جهنم، و هم عرضۀ جهنم بر كفار. «عرضۀ جهنّم» بر كفار، وقتى است كه خود را براى اولين بار به كفار نشان مى دهد، و «عرضۀ كفار» بر جهنّم هنگامى است كه به حساب ها رسيده و تكليف ها را يكسره كرده باشند. در آن موقع، كفار را عرضه بر جهنم مى كنند، و به سوى دوزخ سوقشان مى دهند. همچنان كه فرموده: «وَ سِيقَ الّذِينَ كَفَرُوا إلَى جَهَنّمَ زُمَراً».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۱۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۱۴ </center>
<span id='link212'><span>
<span id='link212'><span>
۱۳٬۷۱۹

ویرایش