۱۳٬۷۸۱
ویرایش
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
<span id='link351'><span> | <span id='link351'><span> | ||
==مقصود كفار از | ==مقصود كفار از اين كه گفتند: «قلوبنا فى الكنة مما تدعونا اليه...»== | ||
«'''وَ قَالُوا قُلُوبُنَا فى أَكنَّةٍ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ ...'''»: | «'''وَ قَالُوا قُلُوبُنَا فى أَكنَّةٍ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ ...'''»: | ||
راغب مى گويد: كلمه | راغب مى گويد: كلمه «أكّنّه» از كلمه «كن» گرفته شده و اين كلمه، به معناى ظرفى است كه چيزى در آن حفظ و نگهدارى شود. و نيز مى گويد: «كنان»، به معناى روپوشى است كه چيزى در زير آن نهفته شود، و جمع آن «أكِنّه» مى آيد. همچنان كه جمع كلمه «غطاء»، «أغطيه» مى آيد، و در قرآن آمده، آن جا كه فرموده: «وَ جَعَلنَا عَلى قُلُوبِهِم أكِنّة أن يَفقَهُوهُ». | ||
و | و بنابراين، جمله «قُلُوبُنَا فِى أكِنّةٍ مِمّا تَدعُونَا إلَيه»، كنايه اى خواهد بود از اين كه دل هاى ما وضعى به خود گرفته، كه به هيچ وجه دعوتت به دين توحيد را نمى فهمد. مثل اين كه با روپوش هايى پوشيده شده، كه هيچ منفذى براى راه يافتن و رخنه كردن چيزى از خارج در آن نمانده است. | ||
«''' | «'''وَ فِى آذَانِنَا وَقرٌ'''» - يعنى در گوش هاى ما سنگينى و كرى پيدا شده، ديگر گوش ما از دعوت تو چيزى نمى شنود. | ||
«'''وَ مِن بَينِنَا وَ بَينَكَ حِجَابٌ'''» - يعنى: بين ما و تو پرده اى است كه نمى گذارد ما به سويت آييم. پس ما در هيچ يك از خواسته هاى تو، با تو جمع نمى شويم. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۴۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۴۷ </center> | ||
كفار با اين اعلام | كفار با اين اعلام خود، آن جناب را از قبول دعوتش به كلّى مأيوس كردند. چون بار اول گفتند: دل هاى ما در ظرفى پنهان شده، كه ديگر هيچ دعوتى در آن رخنه نمى كند، تا ما آن را بفهميم. و بار دوم گفتند: راه هاى ورود دعوت تو به دل هاى ما، كه دو گوش ما باشد، بسته شده، و هيچ انذار و بشارتى در آن نفوذ نمى نمايد. و نوبت سوم گفتند: بين ما و تو حجاب و حائلى است، كه نمى گذارد ما و تو، يك جا و بر سرِ يك مسأله جمع شويم. و اين، خود مأيوس كردن به تمام معنا است. | ||
«''' | «'''فَاعمَل إنّنَا عَامِلُون'''» - اين جمله تفريع و نتيجه گيرى از جمله هاى قبل است، و بويى هم از تهديد مى دهد. و بنابراين، معنايش اين مى شود: وقتى هيچ راهى براى تفاهم بين ما و تو نمانده، ناگزير تو هرچه مى توانى، بكن و اعتقادات ما را باطل بساز. ما هم هر تلاشى كه داريم، براى ابطال دعوت تو مى كنيم. | ||
بعضى از | بعضى از مفسران در معناى اين جمله گفته اند: تو بر دين خودت عمل كن، ما هم بر طبق دين خود عمل خواهيم كرد. بعضى ديگر هم گفته اند: معنايش اين است كه تو در هلاك ما بكوش، ما هم در نابودى تو مى كوشيم. ولى اين دو قول، خالى از بُعد و دورى از ذهن نمى باشد. | ||
<span id='link352'><span> | <span id='link352'><span> | ||
«'''قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشرٌ مِّثْلُكمْ يُوحَى إِلىَّ أَنَّمَا إِلَهُكمْ إِلَهٌ | «'''قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشرٌ مِّثْلُكمْ يُوحَى إِلىَّ أَنَّمَا إِلَهُكمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاستَقِيمُوا إِلَيْهِ وَ استَغْفِرُوهُ'''»: | ||
اين آيه شريفه - به طورى كه از سياق بر مى آيد - در مقام پاسخ گويى از اين سخن ايشان است كه گفتند: «قُلُوبُنَا فِى أكِنّةٍ مِمّا تَدعُونَا إلَيه»، و حاصل جواب اين است كه: | |||
اى پيامبر، به ايشان بگو: من بشرى هستم مانند شما كه در بين شما معاشرت مى كنم، آن طور كه خود شما با يكديگر معاشرت مى كنيد و با شما سخن مى گويم، آن طور كه خود شما با يكديگر گفتگو مى كنيد. پس من جنس ديگرى مخالف جنس شما از قبيل فرشته نيستم، تا بين من و شما، حايل و حجابى باشد و يا سخنم به گوش شما نرسد و يا كلامم به دل هاى شما وارد نشود. تنها تفاوت من با شما اين است كه به من وحى مى شود و آنچه من به شما مى گويم و شما را به سوى آن دعوت مى نمايم، وحيى است كه به من مى شود و آن، اين است كه: معبود شما، آن معبودى كه سزاوار پرستش باشد، يكى است، نه آلهه متفرق و گوناگون. | |||
«''' | «'''فَاستَقِيمُوا إلَيهِ وَ استَغفِرُوهُ'''» - يعنى: حال كه به جز يك إله بى شريك وجود ندارد، پس به توحيد او قيام كنيد، و شركا را از او نفى نماييد، و از او نسبت به شرك و گناهانى كه تاكنون مرتكب شده ايد، طلب مغفرت نماييد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۴۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۴۸ </center> | ||
<span id='link353'><span> | <span id='link353'><span> |
ویرایش