گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۳۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:
<span id='link298'><span>
<span id='link298'><span>


==حال كفارى كه با جدال به باطل در صدد مقابله با حجت هاى حق برآمدند و خدا آنان رابگرفت ==
==فرجام كفارى كه با جدال به «باطل»، به مقابله با حجت هاى «حق» برآمدند==
«'''مَا يُجَادِلُ فى آيَاتِ اللَّهِ إِلا الَّذِينَ كَفَرُوا فَلا يَغْرُرْك تَقَلُّبهُمْ فى الْبِلَادِ'''»:
«'''مَا يُجَادِلُ فى آيَاتِ اللَّهِ إِلّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَلا يَغْرُرْك تَقَلُّبهُمْ فى الْبِلَادِ'''»:


بعد از آنكه تنزيل كتاب را ذكر فرمود و به حجتى باهره بر حقانيت آن اشاره نمود، حجتى كه از صفات كريمه مذكور در دو آيه قبل استفاده مى شد و مى فهمانيد كه قرآن كريم به علم خدا نازل شده كه آميخته با جهل نيست و به حق نازل شده ، حقى كه هيچ باطلى نمى تواند آن را از بين ببرد، اينك در اين آيه متعرض حال كسانى شده كه با جدال به باطل مى خواهند با حجتهاى حق مقابله كنند و بدين منظور به طور اشاره مى فرمايد: اينطور اشخاص اهل عقابند و از قلم خدا نمى افتند و خدا از ايشان غافل نيست ، چون همان طور كه كتاب را نازل كرده تا مظهرى براى دو نام ((غافر الذنب (( و ((قابل التوب (( فراهم گشته ، جمعى را بيامرزد، و توبه شان را بپذيرد، همچنين آن را نازل كرد تا مظهرى براى نام ((شديد العقاب (( محقق گردد، و اهل عقابى باشد تا عقابش كند، پس پيامبر نبايد از جدال آنان ناراحت شود و از حال و وضعى كه در آنان مشاهده مى كند مغرور نگردد و فريب نخورد.
بعد از آن كه «تنزيل كتاب» را ذكر فرمود و به حجتى باهره بر حقانيت آن اشاره نمود، حجتى كه از صفات كريمه مذكور در دو آيه قبل استفاده مى شد و مى فهمانيد كه قرآن كريم، به علم خدا نازل شده كه آميخته با جهل نيست و به حق نازل شده، حقى كه هيچ باطلى نمى تواند آن را از بين ببرد. اينك در اين آيه، متعرض حال كسانى شده كه با جدال به باطل، مى خواهند با حجت هاى حق مقابله كنند و بدين منظور، به طور اشاره مى فرمايد:  


پس اگر فرمود ((ما يجادل فى ايات اللّه (( و نفرمود ((ما يجادل فى القران ((، براى اين است كه جمله دلالت كند بر اينكه جدالى كه كفار مى كنند جدال در حق است كه آيات بدان جهت كه آياتند بر حق بودن آن دلالت دارند.
اين طور اشخاص، اهل عقاب اند و از قلم خدا نمى افتند و خدا از ايشان غافل نيست. چون همان طور كه كتاب را نازل كرده تا مظهرى براى دو نام «غافر الذنب» و «قابل التوب» فراهم گشته، جمعى را بيامرزد، و توبه شان را بپذيرد. همچنين آن را نازل كرد تا مظهرى براى نام «شديد العقاب» محقق گردد، و اهل عقابى باشد تا عقابش كند. پس پيامبر نبايد از جدال آنان ناراحت شود و از حال و وضعى كه در آنان مشاهده مى كند، مغرور نگردد و فريب نخورد.
 
پس اگر فرمود: «مَا يُجَادِلَ فِى آيَاتِ اللّه»، و نفرمود: «مَا يُجَادِلُ فِى القُرآن»، براى اين است كه جمله دلالت كند بر اين كه جدالى كه كفار مى كنند، جدال در حق است، كه آيات بدان جهت كه آيات اند، بر حق بودن آن دلالت دارند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۶۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۶۳ </center>
علاوه بر اين ، طرف مقابلشان در اين جدال شخص رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) است كه او نيز به حكم آيات به سوى حق دعوت مى كند. پس معلوم مى شود كه جدالشان براى از بين بردن حق است ، نه براى دفاع از حق .
علاوه بر اين، طرف مقابلشان در اين جدال، شخص رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» است، كه او نيز، به حكم آيات، به سوى حق دعوت مى كند. پس معلوم مى شود كه جدالشان براى از بين بردن حق است، نه براى دفاع از حق.


از اين هم كه بگذريم جدال در آيه بعدى مقيد به باطل و براى از بين بردن حق شده ، پس مراد از مجادله در آيات خدا، در آيه مورد بحث نيز مجادله به منظور از بين بردن حق ، و خلاصه مجادله مذموم است و شامل جدال براى اثبات حق و دفاع از آن نيست و چگونه مى تواند غير اين باشد با اينكه خداى سبحان رسول گرامى خود را ماءمور مى كند به جدال ، البته جدال به بهترين وجهش و مى فرمايد: ((و جادلهم بالتى هى احسن ((.
از اين هم كه بگذريم، جدال در آيه بعدى، مقيد به باطل و براى از بين بردن حق شده. پس مراد از مجادله در آيات خدا، در آيه مورد بحث نيز، مجادله به منظور از بين بردن حق، و خلاصه مجادله مذموم است، و شامل جدال براى اثبات حق و دفاع از آن نيست، و چگونه مى تواند غير اين باشد، با اين كه خداى سبحان، رسول گرامى خود را مأمور مى كند به جدال. البته جدال به بهترين وجهش و مى فرمايد: «وَ جَادِلهُم بِالّتِى هِىَ أحسَن».


«'''الا الّذين كفروا'''» - از ظاهر سياق برمى آيد كه مراد از ((الّذين كفروا(( كسانى هستند كه كفر در دلهايشان رسوخ كرده ، آنچنان كه ديگر اميد زوال آن از دلهايشان قطع شده . و اينكه فرمود: ((ما يجادل (( و نفرمود: ((لا يجادل (( و نيز ظاهر اينكه فرمود: ((فلا يغررك تقلبهم فى البلاد : تسلطشان در بلاد تو را فريب ندهد((، شهادت مى دهد كه منظور از كفار نامبرده ، كفار معاصر رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) است ، نه فقط كفار اهل مكه .
«'''إلّا الّذِينَ كَفَرُوا'''» - از ظاهر سياق بر مى آيد كه مراد از «الّذِينَ كَفَرُوا»، كسانى هستند كه كفر در دل هايشان رسوخ كرده، آن چنان كه ديگر اميد زوال آن از دل هايشان قطع شده. و اين كه فرمود: «مَا يُجَادِلُ»، و نفرمود: «لَا يُجَادِلُ» و نيز ظاهر اين كه فرمود: «فَلَا يَغرُركَ تَقَلُبُّهُم فِى البِلَاد: تسلط شان در بلاد، تو را فريب ندهد»؛ شهادت مى دهد كه منظور از كفار نامبرده، كفار معاصر رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» است، نه فقط كفار اهل مكه.


و معناى ((تقلب در بلاد(( اين است كه : از حالتى از حالتهاى زندگى به حالتى ديگر و از نعمتى به نعمت ديگر منتقل مى شوند و داراى سلامت و صحت و عافيت اند. و اينكه نهى (از مغرور گشتن در اثر تقلب كفار در بلاد) را متوجه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) كرده ، در حقيقت كنايه است از اينكه آن جناب از مشاهده وضع كفار مغرور نگردد، يعنى نپندارد كه كفار خداى سبحان را عاجز كرده اند.
و معناى «تقلّب در بلاد»، اين است كه: از حالتى از حالت هاى زندگى، به حالتى ديگر و از نعمتى، به نعمت ديگر منتقل مى شوند و داراى سلامت و صحت و عافيت اند. و اين كه نهى (از مغرور گشتن در اثر تقلب كفار در بلاد) را، متوجه رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» كرده، در حقيقت كنايه است از اين كه آن جناب از مشاهده وضع كفار مغرور نگردد. يعنى نپندارد كه كفار، خداى سبحان را عاجز كرده اند.
<span id='link299'><span>
<span id='link299'><span>


۱۳٬۷۰۳

ویرایش