گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۴۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۶: خط ۶:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۴۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۴۶ </center>
<span id='link352'><span>
<span id='link352'><span>
==كوهها و مرغان به امر خدا مسخر داود(ع ) بودند ==
==كوه ها و مرغان، به امر خدا، مسخر داود«ع» بودند ==
كلمه ((طير(( عطف بر محل جبال است ، چون كلمه جبال كه در ظاهر مخاطب و منادى است ، و به همين جهت به صداى پيش خوانده مى شود، در واقع مفعول تسخيرى است كه با همين خطاب صورت گرفته است ، و معناى جمله در واقع اين است كه ما با خطاب خود جبال و طير را مسخر او كرديم ، و معلوم است كه در اين معنا جبال و طير مفعول تسخيرند، بارى اگر چه جبال را به خاطر حرف ندا با صداى پيش مى خوانيم طير را با صداى بالا مى خوانيم ، چون عطف است بر واقع جبال ، كه آن نيز منصوب است
كلمۀ «طير»، عطف بر محل جبال است. چون كلمۀ «جبال» كه در ظاهر مخاطب و منادى است، و به همين جهت به صداى پيش خوانده مى شود، در واقع مفعول تسخيرى است كه با همين خطاب صورت گرفته است، و معناى جمله، در واقع اين است كه: ما با خطاب خود، «جبال» و «طير» را مسخر او كرديم.  
از همين جا روشن مى شود، بطلان قول بعضى از مفسرين كه گفته اند: كلمه ((اوب (( به معناى سير، است . بعضى از مفسرين آيه را چنين معنا كرده اند كه : خداوند كوهها را براى داوود مسخر كرده بود، كه هر جا او مى رود آنها نيز با او بروند و ما گفتيم كه : كلمه ((اوب (( به معناى برگشتن است ، و مراد اين است كه چون داوود تسبيح مى گفت ، كوهها و مرغان با وى هم آواز مى شدند، نه اينكه با او به راه مى افتادند


«'''يا جبال اوبى معه و الطير'''» - اين جمله بيان فضلى است كه خدا به داوود داد، و در اين جمله خطابى كه به كوهها و مرغان شده - كه به آن خطاب مسخر شدند - در جاى تسخير قرار گرفته ، و بيان مى كند: عطيه اى كه ما به داوود داديم اين بود كه با چنين خطابى كوهها و مرغان را مسخر وى كرديم ، و اين گونه تعبير از قبيل به كار بردن سبب در جاى مسبب است ، و معنايش اين است كه ما كوهها را مسخر او كرديم ، تا با او هم آواز شوند، و مرغان را نيز اين آن معنايى است كه از تسخير جبال و طير براى داوود به دست مى آيد، همچنان كه آيه ۱۹ سوره ص كه در بالا نقل شده نيز به آن اشاره مى كند
و معلوم است كه در اين معنا، «جبال» و «طير» مفعول «تسخير» ند. بارى، اگرچه «جبال» را به خاطر حرف ندا با صداى پيش مى خوانيم، «طير» را با صداى بالا مى خوانيم، چون عطف است بر واقع «جبال»، كه آن نيز منصوب است.


«'''و النا له الحديد'''» - يعنى ما آهن را با همه صلابت و سختى اش ‍ براى او نرم كرديم
از همين جا بطلان قول بعضی از مفسران روشن مى شود، كه گفته اند: كلمۀ «أوب»، به معناى «سير» است. بعضى از مفسران، آيه را چنين معنا كرده اند كه: خداوند، كوه ها را براى داوود مسخر كرده بود، كه هر جا او مى رود، آن ها نيز با او بروند. و ما گفتيم كه: كلمۀ «أوب»، به معناى برگشتن است، و مراد اين است كه چون داوود تسبيح مى گفت، كوه ها و مرغان، با وى هم آواز مى شدند. نه اين كه با او به راه مى افتادند.


«'''أَنِ اعْمَلْ سبِغَتٍ وَ قَدِّرْ فى السرْدِ ...'''»:
«'''يَا جِبَالُ أوِّبِى مَعَهُ وَ الطَّيرَ'''» - اين جمله، بيان فضلى است كه خدا به داوود داد. و در اين جمله، خطابى كه به كوه ها و مرغان شده - كه به آن خطاب مسخر شدند - در جاى تسخير قرار گرفته، و بيان مى كند:  


كلمه ((سابغات (( جمع سابغه است ، كه به معناى زره فراخ است . و كلمه ((سرد(( به معناى بافتن زره است . و اينكه فرمود: ((قدر فى السرد - در بافتن زره تقديرى بگير(( معنايش اين است كه حلقه هاى زره را اندازه گيرى كن ، تا با هم مناسب شوند. و جمله ((ان اعمل ...(( يك نوع تفسير است براى جمله ((و النا له الحديد((
عطيه اى كه ما به داوود داديم، اين بود كه با چنين خطابى، كوه ها و مرغان را مسخر وى كرديم. و اين گونه تعبير، از قبيل به كار بردن سبب در جاى مسبب است، و معنايش اين است كه: «ما كوه ها را مسخر او كرديم، تا با او هم آواز شوند، و مرغان را نيز».
 
اين، آن معنايى است كه از تسخير «جبال» و «طير» براى داوود به دست مى آيد. همچنان كه آيه ۱۹ سوره «ص» كه در بالا نقل شده نيز، به آن اشاره مى كند.
 
«'''وَ ألَنَّا لَهُ الحَدِيدَ'''» - يعنى: ما آهن را با همه صلابت و سختى اش، براى او نرم كرديم.
 
«'''أَنِ اعْمَلْ سابِغَاتٍ وَ قَدِّرْ فِى السَّرْدِ...'''»:
 
كلمۀ «سَابِغَات»، جمع «سابغه» است، كه به معناى زره فراخ است. و كلمۀ «سرد»، به معناى بافتن زره است. و اينكه فرمود: «قَدّرِ فِى السَّرد» در بافتن زره تقديرى بگير»، معنايش اين است كه حلقه هاى زره را اندازه گيرى كن، تا با هم مناسب شوند. و جملۀ «أن اعمَل...»، يك نوع تفسير است براى جملۀ «وَ ألَنَّا لَهُ الحَدِيد».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۴۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۴۷ </center>
«'''و اعملوا صالحا انى بما تعملون بصير'''» - معناى اين جمله فى نفسه و از نظر خود جمله روشن است ، چون مى فرمايد: عمل صالح كنيد، كه من به آنچه مى كنيد بينا هستم ، ولى از نظر اينكه در سياقى قرار دارد كه مى خواهد فضل را بيان كند، و نعمت هايى كه به داوود داده بر شمارد، از اين رو معناى امر به شكر را افاده مى كند، گويا فرموده ((ما به داوود گفتيم : به شكرانه اين نعمتها، تو و قومت بايد عمل صالح كنيد((
«'''وَ اعمَلُوا صَالِحاً إنِّى بِمَا تَعمَلُونَ بَصِيرٌ'''» - معناى اين جمله، فى نفسه و از نظر خود جمله روشن است. چون مى فرمايد: «عمل صالح كنيد، كه من به آنچه مى كنيد، بينا هستم»، ولى از نظر اين كه در سياقى قرار دارد كه مى خواهد فضل را بيان كند، و نعمت هايى كه به داوود داده، بر شمارد، از اين رو معناى «امر به شكر» را افاده مى كند. گويا فرموده: «ما به داوود گفتيم: به شكرانه اين نعمت ها، تو و قومت بايد عمل صالح كنيد».
<span id='link353'><span>
<span id='link353'><span>


۱۴٬۰۶۶

ویرایش