گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۴۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۹: خط ۹:
كلمۀ «طير»، عطف بر محل جبال است. چون كلمۀ «جبال» كه در ظاهر مخاطب و منادى است، و به همين جهت به صداى پيش خوانده مى شود، در واقع مفعول تسخيرى است كه با همين خطاب صورت گرفته است، و معناى جمله، در واقع اين است كه: ما با خطاب خود، «جبال» و «طير» را مسخر او كرديم.  
كلمۀ «طير»، عطف بر محل جبال است. چون كلمۀ «جبال» كه در ظاهر مخاطب و منادى است، و به همين جهت به صداى پيش خوانده مى شود، در واقع مفعول تسخيرى است كه با همين خطاب صورت گرفته است، و معناى جمله، در واقع اين است كه: ما با خطاب خود، «جبال» و «طير» را مسخر او كرديم.  


و معلوم است كه در اين معنا، «جبال» و «طير» مفعول «تسخير» ند. بارى، اگرچه «جبال» را به خاطر حرف ندا با صداى پيش مى خوانيم، «طير» را با صداى بالا مى خوانيم، چون عطف است بر واقع «جبال»، كه آن نيز منصوب است.
و معلوم است كه در اين معنا، «جبال» و «طير» مفعول «تسخير» ند. بارى، اگرچه «جبال» را به خاطر حرف ندا با صداى پيش مى خوانيم، «طير» را با صداى بالا مى خوانيم، چون عطف است بر واقع «جبال»، كه آن نيز منصوب است. از همين جا بطلان قول بعضی از مفسران روشن مى شود، كه گفته اند: كلمۀ «أوب»، به معناى «سير» است.  


از همين جا بطلان قول بعضی از مفسران روشن مى شود، كه گفته اند: كلمۀ «أوب»، به معناى «سير» است. بعضى از مفسران، آيه را چنين معنا كرده اند كه: خداوند، كوه ها را براى داوود مسخر كرده بود، كه هر جا او مى رود، آن ها نيز با او بروند. و ما گفتيم كه: كلمۀ «أوب»، به معناى برگشتن است، و مراد اين است كه چون داوود تسبيح مى گفت، كوه ها و مرغان، با وى هم آواز مى شدند. نه اين كه با او به راه مى افتادند.
بعضى از مفسران، آيه را چنين معنا كرده اند كه: خداوند، كوه ها را براى داوود مسخر كرده بود، كه هر جا او مى رود، آن ها نيز با او بروند. و ما گفتيم كه: كلمۀ «أوب»، به معناى برگشتن است، و مراد اين است كه چون داوود تسبيح مى گفت، كوه ها و مرغان، با وى هم آواز مى شدند. نه اين كه با او به راه مى افتادند.


«'''يَا جِبَالُ أوِّبِى مَعَهُ وَ الطَّيرَ'''» - اين جمله، بيان فضلى است كه خدا به داوود داد. و در اين جمله، خطابى كه به كوه ها و مرغان شده - كه به آن خطاب مسخر شدند - در جاى تسخير قرار گرفته، و بيان مى كند:  
«'''يَا جِبَالُ أوِّبِى مَعَهُ وَ الطَّيرَ'''» - اين جمله، بيان فضلى است كه خدا به داوود داد. و در اين جمله، خطابى كه به كوه ها و مرغان شده - كه به آن خطاب مسخر شدند - در جاى تسخير قرار گرفته، و بيان مى كند:  
خط ۲۳: خط ۲۳:
«'''أَنِ اعْمَلْ سابِغَاتٍ وَ قَدِّرْ فِى السَّرْدِ...'''»:
«'''أَنِ اعْمَلْ سابِغَاتٍ وَ قَدِّرْ فِى السَّرْدِ...'''»:


كلمۀ «سَابِغَات»، جمع «سابغه» است، كه به معناى زره فراخ است. و كلمۀ «سرد»، به معناى بافتن زره است. و اينكه فرمود: «قَدّرِ فِى السَّرد» در بافتن زره تقديرى بگير»، معنايش اين است كه حلقه هاى زره را اندازه گيرى كن، تا با هم مناسب شوند. و جملۀ «أن اعمَل...»، يك نوع تفسير است براى جملۀ «وَ ألَنَّا لَهُ الحَدِيد».
كلمۀ «سَابِغَات»، جمع «سابغه» است، كه به معناى زره فراخ است. و كلمۀ «سرد»، به معناى بافتن زره است. و اين كه فرمود: «قَدّرِ فِى السَّرد: در بافتن زره تقديرى بگير»، معنايش اين است كه حلقه هاى زره را اندازه گيرى كن، تا با هم مناسب شوند. و جملۀ «أن اعمَل...»، يك نوع تفسير است براى جملۀ «وَ ألَنَّا لَهُ الحَدِيد».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۴۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۴۷ </center>
«'''وَ اعمَلُوا صَالِحاً إنِّى بِمَا تَعمَلُونَ بَصِيرٌ'''» - معناى اين جمله، فى نفسه و از نظر خود جمله روشن است. چون مى فرمايد: «عمل صالح كنيد، كه من به آنچه مى كنيد، بينا هستم»، ولى از نظر اين كه در سياقى قرار دارد كه مى خواهد فضل را بيان كند، و نعمت هايى كه به داوود داده، بر شمارد، از اين رو معناى «امر به شكر» را افاده مى كند. گويا فرموده: «ما به داوود گفتيم: به شكرانه اين نعمت ها، تو و قومت بايد عمل صالح كنيد».
«'''وَ اعمَلُوا صَالِحاً إنِّى بِمَا تَعمَلُونَ بَصِيرٌ'''» - معناى اين جمله، فى نفسه و از نظر خود جمله روشن است. چون مى فرمايد: «عمل صالح كنيد، كه من به آنچه مى كنيد، بينا هستم»، ولى از نظر اين كه در سياقى قرار دارد كه مى خواهد فضل را بيان كند، و نعمت هايى كه به داوود داده، بر شمارد، از اين رو معناى «امر به شكر» را افاده مى كند. گويا فرموده: «ما به داوود گفتيم: به شكرانه اين نعمت ها، تو و قومت بايد عمل صالح كنيد».
۱۳٬۷۸۶

ویرایش