گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۴۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۸: خط ۲۸:
<span id='link353'><span>
<span id='link353'><span>


==بيان موهبت هاى الهى به حضرت سليمان (ع ) ==
==بيان موهبت هاى الهى به حضرت سليمان «ع» ==
«'''وَ لِسلَيْمَانَ الرِّيحَ غُدُوُّهَا شهْرٌ وَ رَوَاحُهَا شهْرٌ ...'''»:
«'''وَ لِسلَيْمَانَ الرِّيحَ غُدُوُّهَا شهْرٌ وَ رَوَاحُهَا شهْرٌ ...'''»:


يعنى ما براى سليمان باد را در شعاع يك ماه راهى كه انسانها طى مى كنند مسخر كرديم ، به طورى كه مسير ((غدو(( يعنى از اول روز تا ظهر آن يك ماه باشد، و مسير ((رواح (( يعنى از ظهر تا به عصرش نيز يك ماه باشد، و در نتيجه از صبح تا به غروب دو ماه مسافت را طى كند
يعنى: ما براى سليمان، باد را در شعاع يك ماه راهى كه انسان ها طى مى كنند، مسخر كرديم، به طورى كه مسير «غُدُوّ»، يعنى از اول روز تا ظهر آن يك ماه باشد، و مسير «رَوَاح»، يعنى از ظهر تا به عصرش نيز يك ماه باشد. و در نتيجه از صبح تا به غروب، دو ماه مسافت را طى كند.


«'''و اسلنا له عين القطر'''» - كلمه ((اسلنا(( از مصدر اساله است كه باب افعال از سيلان به معناى جريان است ، و كلمه ((قطر(( به معناى مس است . و معناى جمله اين است كه ما معدن مس را مانند آب براى او روان و جارى كرديم
«'''وَ أسَلنَا لَهُ عَينَ القِطرِ'''» - كلمۀ «أسَلنَا»، از مصدر «إساله» است كه باب «إفعال» از سيلان، به معناى جريان است. و كلمۀ «قِطر»، به معناى مس است. و معناى جمله اين است كه: ما معدن مس را مانند آب، براى او روان و جارى كرديم.


«'''و من الجن من يعمل بين يديه باذن ربه'''» - يعنى و جمعى از طايفه جن - چون بعدا فعل جمع به آنها نسبت داده ، مى فرمايد: ((يعملون له ((، پس معلوم مى شود جمعى از جن بوده اند - كه نزد او و به اذن پروردگار او كار مى كردند، چون خدا آنها را مسخر وى كرده بود.  
«'''وَ مِنَ الجِنِّ مَن يَعمَل بَينَ يَدَيهِ بِإذنِ رَبِّهِ'''» - يعنى: و جمعى از طايفه جنّ - چون بعدا فعل جمع به آن ها نسبت داده، مى فرمايد: «يَعمَلُونَ لَهُ»، پس معلوم مى شود جمعى از جنّ بوده اند - كه نزد او و به اذن پروردگار او كار مى كردند. چون خدا آن ها را مسخر وى كرده بود.  


«'''و من يزغ عن امرنا'''» - يعنى و هر يك كه از امر ما منحرف مى شدند، و اطاعت سليمان نمى كردند،
«'''وَ مَن يَزِغ عَن أمرِنَا'''» - يعنى: و هر يك كه از امر ما منحرف مى شدند، و اطاعت سليمان نمى كردند.


«'''نذقه من عذاب السعير'''» - از عذاب آتش به وى مى چشانديم . از ظاهر سياق بر مى آيد كه مراد از عذاب سعير عذاب آتش دنيا بوده ، نه آخرت ، و از ظاهر الفاظ آيه بر مى آيد كه : همه طوايف جن مسخر وى نبوده اند، بلكه بعضى از جن مسخرش ‍ بوده اند
«'''نُذِقهُ مِن عَذَابِ السَّعِير'''» - از عذاب آتش به وى مى چشانديم.  


«'''يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشاءُ مِن محَرِيب وَ تَمَثِيلَ وَ جِفَانٍ كالجَْوَابِ وَ قُدُورٍ رَّاسِيَتٍ ...'''»:
از ظاهر سياق بر مى آيد كه مراد از «عذاب سعير»، عذاب آتش دنيا بوده، نه آخرت. و از ظاهر الفاظ آيه بر مى آيد كه: همه طوايف جنّ مسخر وى نبوده اند، بلكه بعضى از جنّ، مسخرش بوده اند.


كلمه ((محاريب (( جمع محراب است ، كه به معناى نمازگاه و محل عبادت است . كلمه ((تماثيل (( جمع تمثال است ، كه به معناى مجسمه از هر چيز است و كلمه ((جفان (( جمع جفنه است ، كه به معناى كاسه طعام است ، و كلمه ((جواب - جوابى ((، جمع جابيه است ، كه به معناى حوضى است كه آب در آن جمع شود، و كلمه ((قدور(( جمع قدر است ، كه به معناى ديگ طعام است ، و ((راسيات (( به معناى ثابت و پا بر جا است . منظور اين است كه ديگهايى كه جن براى سليمان درست مى كرده اند، به قدرى بزرگ بوده اند كه قابل نقل و انتقال نبوده ، و هر يك در جاى خود ثابت بوده است
«'''يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشاءُ مِن مَحَارِيب وَ تَمَاثِيلَ وَ جِفَانٍ كالجَْوَابِ وَ قُدُورٍ رَّاسِيَاتٍ ...'''»:
 
كلمۀ «مَحارِيب»، جمع محراب است، كه به معناى نمازگاه و محل عبادت است. كلمۀ «تَمَاثِيل»، جمع تمثال است، كه به معناى مجسمه از هر چيز است. و كلمۀ «جِفَان»، جمع «جفنه» است، كه به معناى كاسه طعام است.
 
و كلمۀ «جَوَاب - جوابى»، جمع «جابيه» است، كه به معناى حوضى است كه آب در آن جمع شود. و كلمۀ «قُدُور»، جمع «قِدر» است، كه به معناى ديگ طعام است. و «رَاسِيَات»، به معناى ثابت و پا برجا است. منظور اين است كه ديگ هايى كه جنّ براى سليمان درست مى كرده اند، به قدرى بزرگ بوده اند كه قابل نقل و انتقال نبوده، و هر يك در جاى خود ثابت بوده است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۴۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۴۸ </center>
«'''اعملوا آل داود شكرا'''» - اين جمله خطاب به سليمان ، و ساير افراد دودمان داوود است كه با سليمان بودند، به ايشان مى فرمايد خدا را بندگى كنند، تا شكر او را به جاى آورده باشند.  
«'''اعمَلُوا آلَ دَاوُدَ شُكراً'''» - اين جمله، خطاب به سليمان و ساير افراد دودمان داوود است كه با سليمان بودند. به ايشان مى فرمايد: خدا را بندگى كنند، تا شكر او را به جاى آورده باشند.  


«'''و قليل من عبادى الشكور'''» - اين جمله يا مى خواهد مقام شاكران را بالا ببرد، و بفرمايد كسانى كه خدا را همواره شكر بگويند، اندك اند، تنها افراد انگشت شمار و معدودى از آنان چنين اند، و يا مى خواهد حكم قبلى را تعليل كند، و بفرمايد: اين كه به شما آل داوود گفتيم شكر بگزاريد، براى اين است كه خواستيم عده شكرگزاران زياد شوند، چون شكرگزاران ، خيلى كم هستند پس عده آنها را زياد كنيد
«'''وَ قَلِيلٌ مِن عِبَادِىَ الشَّكُورُ'''» - اين جمله، يا مى خواهد مقام شاكران را بالا ببرد و بفرمايد: «كسانى كه خدا را همواره شكر بگويند، اندك اند. تنها افراد انگشت شمار و معدودى از آنان چنين اند». و يا مى خواهد حكم قبلى را تعليل كند، و بفرمايد: «اين كه به شما آل داوود گفتيم شكر بگزاريد، براى اين است كه خواستيم عده شكرگزاران زياد شوند». چون شكرگزاران، خيلى كم هستند. پس عدّۀ آن ها را زياد كنيد.
<span id='link354'><span>
<span id='link354'><span>


۱۳٬۸۰۰

ویرایش