گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۳۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:


==بحث روايتى (رواياتى پيرامون ازدواج پيامبر«ص»، با همسر مطلّقۀ زيد بن حارثه) ==
==بحث روايتى (رواياتى پيرامون ازدواج پيامبر«ص»، با همسر مطلّقۀ زيد بن حارثه) ==
در الدر المنثور است كه ابن جرير، از ابن عباس روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، زينب، دختر جَحش را براى «زيد بن حارثه» خواستگارى كرد و او قبول نمى كرد و مى گفت: حَسَب و نَسَب من آبرومندتر، و بهتر از حَسَب و نَسَب اوست، و اين حرف را بر حسب طبيعت تندى كه داشت، با خشونت گفت. لذا آيه شريفه نازل شد كه: «وَ مَا كَانَ لِمُؤمِنٍ وَ لَا مُؤمِنَةٍ...».
در الدر المنثور است كه ابن جرير، از ابن عباس روايت كرده كه گفت:  
 
رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، زينب، دختر جَحش را براى «زيد بن حارثه» خواستگارى كرد و او قبول نمى كرد و مى گفت: حَسَب و نَسَب من آبرومندتر، و بهتر از حَسَب و نَسَب اوست، و اين حرف را بر حسب طبيعت تندى كه داشت، با خشونت گفت. لذا آيه شريفه نازل شد كه: «وَ مَا كَانَ لِمُؤمِنٍ وَ لَا مُؤمِنَةٍ...».


مؤلف: در اين معنا، رواياتى ديگر نيز هست.
مؤلف: در اين معنا، رواياتى ديگر نيز هست.


و در همان كتاب است كه ابن ابى حاتم، از ابن زيد روايت كرده كه گفت: اين آيه در شأن «أمّ كلثوم»، دختر عقبة بن ابى مُعيط نازل شده. وى اولين زنى بوده كه در راه خدا مهاجرت كرد، و خود را به رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» بخشيد، و رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، او را به زيد بن حارثه تزويج كرد، و او و برادرش خشمناك شده، و «أمّ كلثوم» گفت: ما خود رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» را مى خواستيم، او ما را به غلامش تزويج كرد، و آيه شريفه در پاسخ او نازل شد.
و در همان كتاب است كه ابن ابى حاتم، از ابن زيد روايت كرده كه گفت:  
 
اين آيه در شأن «أمّ كلثوم»، دختر عقبة بن ابى مُعيط نازل شده. وى اولين زنى بوده كه در راه خدا مهاجرت كرد، و خود را به رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» بخشيد، و رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، او را به زيد بن حارثه تزويج كرد، و او و برادرش خشمناك شده، و «أمّ كلثوم» گفت: ما خود رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» را مى خواستيم، او ما را به غلامش تزويج كرد، و آيه شريفه در پاسخ او نازل شد.


مؤلف: اين دو روايت، به تطبيق شبيه تر است، تا به سبب نزول.
مؤلف: اين دو روايت، به تطبيق شبيه تر است، تا به سبب نزول.
خط ۱۳۹: خط ۱۴۳:
امام در پاسخ سؤالات على بن جهم، از آياتى كه در بدو نظر، مخالف عصمت انبياء است، فرمود: اما محمّد «صلى الله عليه و آله و سلم»، و كلام خداى عزوجل درباره او كه مى فرمايد: «وَ تُخفِى فِى نَفسِكَ مَا اللهُ مُبدِيهِ وَ تَخشَى النَّاسَ وَ اللهُ أحَقُّ أن تَخشَيهُ»، با عصمت آن جناب منافات ندارد.  
امام در پاسخ سؤالات على بن جهم، از آياتى كه در بدو نظر، مخالف عصمت انبياء است، فرمود: اما محمّد «صلى الله عليه و آله و سلم»، و كلام خداى عزوجل درباره او كه مى فرمايد: «وَ تُخفِى فِى نَفسِكَ مَا اللهُ مُبدِيهِ وَ تَخشَى النَّاسَ وَ اللهُ أحَقُّ أن تَخشَيهُ»، با عصمت آن جناب منافات ندارد.  


براى اين كه از اين آيه معلوم مى شود كه خداوند اسماى همسرانى كه آن جناب با ايشان ازدواج مى كند، قبلا برايش نام برده. هم همسران در دنيايش را، و هم همسران در آخرتش را. و نيز فرموده كه اين ها، مادران مؤمنان هستند و يكى از همسرانى كه برايش نام برده بود، زنى بوده به نام «زينب»، دختر جَحش، و او در آن روزها، همسر زيد بن حارثه بود. و آن جناب، اين معنا را كه وى (زينب،) به زودى در ازدواجش در مى آيد،
براى اين كه از اين آيه معلوم مى شود كه خداوند اسماى همسرانى كه آن جناب با ايشان ازدواج مى كند، قبلا برايش نام برده. هم همسران در دنيايش را، و هم همسران در آخرتش را. و نيز فرموده كه اين ها، مادران مؤمنان هستند و يكى از همسرانى كه برايش نام برده بود، زنى بوده به نام «زينب»، دختر جَحش، و او در آن روزها، همسر زيد بن حارثه بود. و آن جناب، اين معنا را كه وى (زينب،) به زودى در <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۸۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۸۹ </center>
ازدواجش در می آید، از مردم پنهان مى كرد، تا كسى از منافقان نگويد: در باره زن مردم مى گويد همسر من است، و جزو مادران مؤمنان است. و چون از جنجال منافقان مى ترسيد، اين آيه به وى خاطر نشان كرد كه: تو از مردم مى ترسى، با اين كه خدا سزاوارتر است به اين كه از او بترسى. يعنى در دل از او بترسى...
از مردم پنهان مى كرد، تا كسى از منافقان نگويد: در باره زن مردم مى گويد همسر من است، و جزو مادران مؤمنان است. و چون از جنجال منافقان مى ترسيد، اين آيه به وى خاطر نشان كرد كه: تو از مردم مى ترسى، با اين كه خدا سزاوارتر است به اين كه از او بترسى. يعنى در دل از او بترسى...


مؤلف: قريب به اين مضمون نيز، در همان كتاب از آن جناب، در پاسخ از سؤال مأمون، در خصوص عصمت انبياء آمده.
مؤلف: قريب به اين مضمون نيز، در همان كتاب از آن جناب، در پاسخ از سؤال مأمون، در خصوص عصمت انبياء آمده.
خط ۱۶۳: خط ۱۶۶:
اول اين كه: جدّ او و جدّ رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» يكى بود. چون مادر «زينب»، اُميمه، دختر عبدالمطلب، عمّۀ رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» بود. دوم اين كه: خدا وى را به ازدواج آن جناب در آورد. سوم اين كه خواستگارى وى جبرئيل بود.
اول اين كه: جدّ او و جدّ رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» يكى بود. چون مادر «زينب»، اُميمه، دختر عبدالمطلب، عمّۀ رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» بود. دوم اين كه: خدا وى را به ازدواج آن جناب در آورد. سوم اين كه خواستگارى وى جبرئيل بود.


و در مجمع البيان، در ذيل جملۀ «وَلَكِن رَسُولَ اللهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيّينَ» گفته: روايت صحيح از جابر بن عبدالله، از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» رسيده، كه فرمود: مَثَل من در بين انبياء، مَثَل مردى است كه خانه اى بسازد، و آن را تكميل نموده و آرايش هم بدهد، ولى جاى يك آجر را خالى بگذارد، كه هر كس وارد آن خانه شود، آن جاى آجر توى ذوقش بزند، و بگويد: همه جاى اين خانه خوب است، اما حيف كه اين جاى آجر، بد تركيبش كرده، و من تا وقتى مبعوث نشده بودم، آن جاى خالى در بناى نبوت بودم. همين كه مبعوث شدم، بناى نبوّت به تمام و كمال رسيد.  
و در مجمع البيان، در ذيل جملۀ «وَلَكِن رَسُولَ اللهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيّينَ» گفته: روايت صحيح از جابر بن عبدالله، از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» رسيده، كه فرمود:  
 
مَثَل من در بين انبياء، مَثَل مردى است كه خانه اى بسازد، و آن را تكميل نموده و آرايش هم بدهد، ولى جاى يك آجر را خالى بگذارد، كه هر كس وارد آن خانه شود، آن جاى آجر توى ذوقش بزند، و بگويد: همه جاى اين خانه خوب است، اما حيف كه اين جاى آجر، بد تركيبش كرده، و من تا وقتى مبعوث نشده بودم، آن جاى خالى در بناى نبوت بودم. همين كه مبعوث شدم، بناى نبوّت به تمام و كمال رسيد.  


اين روايت را، بخارى و مسلم نيز، در كتاب صحيح خود آورده اند.
اين روايت را، بخارى و مسلم نيز، در كتاب صحيح خود آورده اند.
۱۳٬۷۸۶

ویرایش