۱۳٬۷۸۱
ویرایش
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۹۵: | خط ۱۹۵: | ||
<span id='link198'><span> | <span id='link198'><span> | ||
==نكوهش ترویج کنندگان لهو الحدیث، براى منصرف ساختن مردم از حقائق | ==نكوهش ترویج کنندگان لهو الحدیث، براى منصرف ساختن مردم از حقائق قرآن== | ||
«'''وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشترِى لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سبِيلِ اللَّهِ بِغَيرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَهَا هُزُواً ...'''»: | «'''وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشترِى لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سبِيلِ اللَّهِ بِغَيرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَهَا هُزُواً ...'''»: | ||
خط ۲۵۳: | خط ۲۵۳: | ||
سياق آيه شريفه، خطاب رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» به مردم است. چون نوع اين خطاب ها، جز به زبان رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» درست در نمى آيد، و معنا ندارد خدا به مردم بگويد به من نشان دهيد. | سياق آيه شريفه، خطاب رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» به مردم است. چون نوع اين خطاب ها، جز به زبان رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» درست در نمى آيد، و معنا ندارد خدا به مردم بگويد به من نشان دهيد. | ||
== بحث روايتى == | == بحث روايتى: (روایاتی در باره معنای لهوالحدیث و حرمت غنا) == | ||
در مجمع البيان گفته آيه | در مجمع البيان گفته: آيه «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشتَرِى لَهوَ الحَدِيث...»، درباره نضر بن حارث بن علقمة بن كلدة بن عبد الدار بن قصى بن كلاب نازل شد. | ||
چون او مردى تاجر بود، به ايران سفر مى كرد و در آن جا، اخبار و افسانه هاى ايرانى را از منابعش مى گرفت و مى آمد براى قريش تعريف مى كرد، و به ايشان مى گفت: محمّد، از عاد و ثمود برايتان تعريف مى كند، و من از رستم و اسفنديار و اكاسره. مردم هم قصه هاى او را گوش مى دادند و به آيات قرآن گوش فرا نمى دادند. (نقل از كلبى) | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۱۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۱۷ </center> | ||
مؤلف: اين معنا در الدر المنثور، از بيهقى، از ابن عباس نيز آمده، و بعيد نيست كه علت نزول همه سوره بوده باشد. همچنان كه قبلا نيز بدان اشاره شد. | |||
و در كتاب معانى | و در كتاب معانى الاخبار، به سند خود، از يحيى بن عباده، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه در معناى «لهو الحديث» فرمود: يكى از مصاديق آن، «غنا» است. | ||
مؤلف: اين معنا، در كافى هم، به سند وى، از مهران، از امام صادق «عليه السلام»، و نيز به سندش، از وشاء، از حضرت رضا «عليه السلام»، و نيز به سندش، از حسن بن هارون، از آن جناب روايت شده است. | |||
<span id='link201'><span> | <span id='link201'><span> | ||
و در كافى، به سند خود، از محمد بن مسلم، از امام باقر «عليه السلام» روايت آورده كه گفت: من از آن جناب شنيدم كه مى فرمود: «غنا»، از آن گناهانى است كه خدا وعده آتش به مرتكبش داده. آنگاه اين آيه را خواند: «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشتَرِى لَهوَ الحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللهِ بِغَيرِ عِلمٍ وَ يَتَّخِذَهَا هُزُواً أُولَئِكَ لَهُم عَذَابٌ مُهِينٌ». | |||
و در | |||
و نيز در همان كتاب، به سند خود، از ابى بصير روايت كرده كه گفت: از امام باقر «عليه السلام» پرسيدم: كسب زنان آوازخوان چطور است؟ | |||
فرمود: اگر مى خواند تا مردها دورش جمع شوند، حرام است، و اگر براى عروسى ها دعوت مى شود، عيبى ندارد، و اين كلام خدا است كه مى فرمايد: «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشتَرِى لَهوَ الحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللهِ». | |||
و در مجمع البيان گفته : ابو | و در مجمع البيان گفته: ابو امامه، از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» روايت كرده كه فرمود: آموختن غنا به زنان و فروختن كنيز مغنّيه، حلال نيست، و پول آن حرام است، و خدا در تصديق اين فتوا، در كتاب خود نازل كرده كه: «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشتَرِى لَهوَ الحَدِيثِ...». | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۱۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۱۸ </center> | ||
مؤلف: اين روايت را الدر المنثور هم، از جمع كثيرى از صاحبان كتب حديث، از ابو امامه، از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» روايت كرده است. | |||
و نيز در همان كتاب است كه از امام صادق «عليه السلام» روايت شده كه آن جناب فرمود: «لهو الحديث»، عبارت است از طعنه و استهزاى حق، همان رفتارى كه ابوجهل و ياران او مى كردند، و ابوجهل فرياد مى زد: | |||
اى گروه قريش! آيا مى خواهيد خبرتان دهم كه آن زقّومى كه رفيقتان شما را از آن مى ترساند، چيست؟ آنگاه مى فرستاد تا كره و خرما مى آوردند، مى گفت: اين، همان زقّوم است كه او شما را از آن مى ترساند. امام صادق «عليه السلام» سپس فرمود: «غنا» نيز، از مصاديق لهو الحديث است. | |||
<span id='link202'><span> | <span id='link202'><span> | ||
و در تفسير | و در الدر المنثور است كه ابن ابى الدنيا، از على بن الحسين «عليهما السلام» روايت كرده كه فرمود: هيچ امتى كه در آن موسيقى باشد، پاك و مقدس نشده و نمى شود. | ||
و در تفسير قمى، در روايت ابى الجارود، از امام ابى جعفر «عليه السلام» روايت كرده كه در تفسير «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشتَرِى لَهوَ الحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللهِ بِغَيرِ عِلمٍ» فرمود: | |||
اين شخص، نضر بن حارث بن علقمة بن كلده، يك نفر از بنى عبدالدّار بن قصى است، و اين نضر، مردى دانا و داراى روايات و احاديث تاريخى بود، و اشعار مردم را نيز مى دانست. آيه شريفه او را ملامت كرده كه دنبال احاديث لغو مى رود، ولى وقتى آيات ما بر او خوانده مى شود، رو مى گرداند. | |||
و نيز در همان كتاب، از پدرش، از حسين بن خالد روايت كرده كه گفت: از ابوالحسن حضرت رضا «عليه السلام» پرسيدم: معناى آيه: «وَ السَّمَاءِ ذَاتِ الحُبُك» چيست؟ | |||
حضرت انگشتان خود را مشبك نموده، فرمود: آسمان، اين طور محبوك به زمين است. | |||
پرسيدم: چطور محبوك به زمين است، با اين كه خداى تعالى مى فرمايد: «رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيرِ عَمَدٍ تَرَونَها»؟ | |||
فرمود: سبحان الله، مگر نفرموده: «بِغَيرِ عَمَدٍ تَرَونَها»؟ عرض كردم: بله. فرمود: پس معلوم مى شود، ستونى هست، ولى آن را نمى بينيد. | |||
ویرایش