گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
<span id='link216'><span>
<span id='link216'><span>


==حكايت استكبار مشركين از سجده براى خداوند و فزونى نفرتشان از آن ==
==حكايت استكبار و نفرت فزایندۀ مشركان، از سجده براى خداوند ==
«'''وَ إِذَا قِيلَ لَهُمُ اسجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَ مَا الرَّحْمَنُ أَ نَسجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَ زَادَهُمْ نُفُوراً'''»:
«'''وَ إِذَا قِيلَ لَهُمُ اسجُدُوا لِلرَّحْمَانِ قَالُوا وَ مَا الرَّحْمَانُ أَنَسجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَ زَادَهُمْ نُفُوراً'''»:


اين جمله فصل ديگرى از رفتار سوء آنان با فرستاده خدا و دعوت حقه وى است . در
اين جمله، فصل ديگرى از رفتار سوء آنان با فرستاده خدا و دعوت حقّه وى است. در این جمله،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۲۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۲۴ </center>
اين جمله ، استكبارشان از سجود براى خدا و نفرتشان از آن را حكايت مى كند و اين آيه شريفه اتصال خاصى با آيه قبلى دارد، چون در آن ، سخن از رحمان به ميان آمده و در آيه قبل نيز، در وصف رحمان سخن مى رفت و چه بسا كه به همين جهت الف و لام در «'''للرحمن '''» الف و لام عهد باشد.
استكبارشان از سجود براى خدا و نفرتشان از آن را حكايت مى كند، و اين آيه شريفه، اتصال خاصى با آيه قبلى دارد. چون در آن، سخن از «رحمان» به ميان آمده و در آيه قبل نيز، در وصف «رحمان» سخن مى رفت و چه بسا كه به همين جهت الف و لام در «لِلرَّحمَان»، الف و لام عهد باشد.


پس ، ضمير «'''هم '''» در جمله «'''و اذا قيل لهم '''» به كفار بر مى گردد، و آن كسى كه به كفار گفته بود براى رحمان سجده كنيد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) بوده ، چون در جمله بعد، از قول كفار حكايت كرده كه گفتند: آيا به كسى كه تو دستور مى دهى سجده كنيم ؟ و از شدت استكبارى كه داشتند اسم خدا را نبرده اند.
پس ضمير «هُم» در جملۀ «وَ إذَا قِيلَ لَهُم»، به كفار بر مى گردد، و آن كسى كه به كفار گفته بود براى رحمان سجده كنيد، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله» بوده. چون در جمله بعد، از قول كفار حكايت كرده كه گفتند: آيا به كسى كه تو دستور مى دهى، سجده كنيم؟ و از شدت استكبارى كه داشتند، اسم خدا را نبرده اند.


و در جمله «'''قالوا و ما الرحمن '''» سؤ الى از كفار حكايت شده كه هويت و حقيقت رحمان چيست ، و اگر نپرسيدند رحمان كيست (بلكه گفتند رحمان چيست ) براى اين بوده كه مبالغه در تجاهل نسبت به خدا را افاده كند و بفهماند اصلا ما نمى دانيم رحمان چيست ، همچنان كه فرعون نيز در پاسخ موسى كه وى را به سوى رب العالمين دعوت مى كرد گفت : «'''و ما رب العالمين '''»، و نيز ابراهيم به همين منظور از قوم خود مى پرسد: «'''ما هذه التماثيل التى انتم لها عاكفون '''»
و در جملۀ «قَالُوا وَ مَا الرَّحمَان»، سؤالى از كفار حكايت شده كه هويت و حقيقت رحمان چيست. و اگر نپرسيدند «رحمان» كيست (بلكه گفتند رحمان چيست)، براى اين بوده كه مبالغه در تجاهل نسبت به خدا را افاده كند و بفهماند اصلا ما نمى دانيم رحمان چيست، همچنان كه فرعون نيز، در پاسخ موسى كه وى را به سوى ربُّ العالَمين دعوت مى كرد، گفت: «وَ مَا رَبُّ العَالَمِين».


كه در اينگونه سوالات ، مقصود سائل اين است كه بفهماند از شى ء مورد سؤ ال ، بيش از يك اسم چيزى نمى داند، همچنان كه هود به قومش فرمود: «'''اتجادلوننى فى اسماء سميتموها انتم و آباوكم '''»
و نيز ابراهيم، به همين منظور، از قوم خود مى پرسد: «مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِى أنتُم لَهَا عَاكِفُون»، كه در اين گونه سؤالات، مقصود سائل اين است كه بفهماند از شئ مورد سؤال ، بيش از يك اسم چيزى نمى داند، همچنان كه هود به قومش فرمود: «أتُجَادِلُونَنِى فِى أسمَاءٍ سَمَّيتُمُوهَا أنتُم وَ آبَاؤُكُم»؟
در جمله «'''انسجد لما تاءمرنا'''» باز كلمه «'''ما'''» را تكرار كردند و اين براى اين است كه بفهمانند بر استكبار خود پافشارى دارند و اگر گفتند: آيا سجده كنيم به چيزى كه تو به ما دستور مى دهى ؟ منظورشان ريشخند و استهزاء به رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) بوده ، و خواسته اند بگويند مگر تو كيستى كه ما دستوراتت را اطاعت كنيم ؟


جمله «و زادهم نفورا» عطف است بر جواب «اذا» و معنايش اين است كه: وقتى به ايشان گفته مى شود سجده كنيد، استكبار مى ورزند، و نفرتشان بيشتر مى شود. و بنابراين، فاعل در «زادهم» ضميرى است كه به كلمه قول بر مى گردد، البته قولى كه از مفهوم كلام سابق استفاده می شود.
در جملۀ «أنَسجُدُ لِمَا تَأمُرُنَا»، باز كلمۀ «ما» را تكرار كردند و اين، براى آن است كه بفهمانند بر استكبار خود پافشارى دارند، و اگر گفتند: آيا سجده كنيم به چيزى كه تو به ما دستور مى دهى؟ منظورشان ريشخند و استهزاء به رسول خدا «صلى الله عليه و آله» بوده، و خواسته اند بگويند: مگر تو كيستى كه ما دستوراتت را اطاعت كنيم؟
 
جملۀ «وَ زَادَهُم نُفُوراً»، عطف است بر جواب «إذَا»، و معنايش اين است كه: وقتى به ايشان گفته مى شود سجده كنيد، استكبار مى ورزند، و نفرتشان بيشتر مى شود. بنابراين، فاعل در «زَادَهُم»، ضميرى است كه به كلمۀ «قول» بر مى گردد. البته قولى كه از مفهوم كلام سابق استفاده می شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۲۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۳۲۵ </center>


بعضى از مفسرين در تفسير اين آيه روايت كرده اند كه : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) و اصحابش در نماز سجده مى كردند و مشركين به عنوان استهزاء از ايشان دور مى شدند، ولى اين تفسير صحيح و استوار نيست ، زيرا صرف وقوع يك واقعه باعث نمى شود كه با الفاظ يك آيه كه خود لفظ چنان دلالتى ندارد دلالتى دهد. و در خود آيه هم هيچ تعرضى به اين واقعه نشده است .
بعضى از مفسران در تفسير اين آيه روايت كرده اند كه: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله» و اصحابش در نماز سجده مى كردند و مشركان، به عنوان استهزاء از ايشان دور مى شدند. ولى اين تفسير صحيح و استوار نيست. زيرا صرف وقوع يك واقعه باعث نمى شود كه با الفاظ يك آيه، كه خود لفظ چنان دلالتى ندارد، دلالتى دهد. و در خود آيه هم، هيچ تعرضى به اين واقعه نشده است.


«'''تَبَارَك الَّذِى جَعَلَ فى السمَاءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِيهَا سِرَاجاً وَ قَمَراً مُّنِيراً'''»:
«'''تَبَارَك الَّذِى جَعَلَ فى السَّمَاءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِيهَا سِرَاجاً وَ قَمَراً مُّنِيراً'''»:


ظاهرا مراد از «'''بروج '''» منازل آفتاب و ماه در آسمان است ، و يا مراد ستارگانى است كه در آن منازل قرار دارند، همچنان كه در آيه «'''و لقد جعلنا فى السّماء بروجا و زيناها للناظرين و حفظناها من كل شيطان رجيم '''» نيز بروج به معناى ستارگان واقع در آن منازل آمده ، تا مساءله حفظ و رجم را بيان كند.
ظاهرا مراد از «بُرُوج»، منازل آفتاب و ماه در آسمان است، و يا مراد ستارگانى است كه در آن منازل قرار دارند، همچنان كه در آيه «وَ لَقَد جَعَلنَا فِى السَّمَاءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِين وَ حَفِظنَاهَا مِن كُلِّ شَيطَانٍ رَجِيم» نيز، «بروج» به معناى ستارگان واقع در آن منازل آمده، تا مسأله حفظ و رجم را بيان كند.


و مراد از «'''سراج '''»، آفتاب است ، به دليل اينكه در سوره نوح آفتاب را سراج خوانده مى فرمايد: «'''و جعل القمر فيهن نورا و جعل الشمس ‍ سراجا'''»
و مراد از «سراج»، آفتاب است، به دليل اين كه در سوره «نوح»، آفتاب را «سراج» خوانده، مى فرمايد: «وَ جَعَلَ القَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمسَ سِرَاجاً».
<span id='link217'><span>
<span id='link217'><span>
==بيان استغنا و تعزز خداوند در مقابل استكبار مشركين ==
==بيان استغنا و تعزز خداوند در مقابل استكبار مشركين ==
مفسرين در اينكه آيه مورد بحث در چه مقامى است گفته اند: آيه شريفه در اين صدد است كه از راه وحدتى كه در تدبير عجيب آسمان و زمين مشاهده مى شود بر وحدت مدبر احتجاج كند و نتيجه بگيرد كه پس بايد عبادتها همه متوجه به سوى او شود و از غير او منصرف گردد.
مفسرين در اينكه آيه مورد بحث در چه مقامى است گفته اند: آيه شريفه در اين صدد است كه از راه وحدتى كه در تدبير عجيب آسمان و زمين مشاهده مى شود بر وحدت مدبر احتجاج كند و نتيجه بگيرد كه پس بايد عبادتها همه متوجه به سوى او شود و از غير او منصرف گردد.
۱۴٬۰۶۷

ویرایش