۱۴٬۱۲۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
==تقسیم مذاهب مختلف، به دو دسته «حقّ» و «باطل»== | |||
«'''هَذَانِ خَصمَانِ اخْتَصمُوا فى رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كفَرُوا قُطِّعَت لهَُمْ ثِيَابٌ مِن نَّارٍ يُصبُّ مِن فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الحَْمِيمُ'''»: | |||
اشاره با كلمۀ «هَذَان» به دو طايفه اى است كه جملۀ «إنَّ اللّهَ يَفصِلُ بَينَهُم يَومَ القِيَامَة» و جمله بعدى اش: «وَ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَ كَثِيرٌ حَقَّ عَلَيهِ العَذَاب» بر آن دو دلالت مى كرد. | |||
و از اين كه اختلاف كنندگان بشر را با اين كه اديان آنان و مذاهبشان بسيار است، در دو طايفه منحصر كرده، فهميده مى شود كه برگشت تمامى اديان مختلف به دو طايفه است: يكى «حق» و يكى «باطل». چون اگر اين دو جامع را در نظر نگيريم، به هيچ معناى ديگرى نمى توانيم مذاهب مختلف عالَم را در تحت آن معنا دو تا كنيم. و «محق» و «مبطل» در عالم، دو طايفه هستند در مقابل هم. يكى به حق ايمان دارد و ديگرى به آن كفر مى ورزد. | |||
پس طوایف مذكور در آيه هم، با همه اختلافى كه در اقوال آنان است، منحصر در دو خصم اند، و با اين كه دو خصم هستند، اقوال مختلفى بيشتر از دو تا دارند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۰۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۰۹ </center> | ||
و از سوى ديگر خصومتشان را به صورت جمع تعبير | بنابراين، خوب مى توان فهميد كه تعبير «خَصمَان اختَصَمُوا»، چقدر جالب و پر معنا است. از يك طرف اهل خصومت را تثنيه آورده، و از سوى ديگر خصومتشان را به صورت جمع تعبير كرده، و آنگاه خصومتشان را در بارها پروردگارشان دانسته و فهمانده كه اختلافشان در وصف ربوبيت خداى تعالى بوده، و در نتيجه فهمانده است كه برگشت تمامى اختلافات مذاهب، هر قدر هم كه زياد باشند، در يك مسأله است، و آن وصف ربوبيت خدا است. | ||
پاره اى | پاره اى ربّ خود را به اسماء و صفاتى توصيف مى كنند كه او مستحق و سزاوار آن ها است و هم افعالى به او نسبت مى دهند كه لايق ساحت اوست، و به آن اوصافى كه گفتيم، ايمان دارند. اين ها اهل حق اند، و بر طبق همين اوصاف، و آنچه آن اوصاف اقتضاء دارند، عمل مى كنند، و در نتيجه اعمالشان جز صالحات چيزى نيست. | ||
پاره اى | پاره اى ديگر، او را به آنچه از اسماء و صفات كه مستحق و سزاوار است، توصيف نمى كنند. مثلا براى او شريك يا فرزند قائل مى شوند و در نتيجه وحدانيت او را منكر مى گردند، و يا صنع و ايجاد عالَم را به طبيعت و يا دهر نسبت مى دهند، و يا منكر رسالت و نبوت، و يا رسالت بعضى از رسل، و يا منكر يكى از ضروريات دين حق مى شوند، و در نتيجه به حق كفر مى ورزند و آن را مى پوشانند، (چون كفر، همان پوشاندن حق است)، و اين كافر و آن مؤمن به آن معنايى كه گفتيم، عبارتند از: «خصمان». | ||
آنگاه شروع | آنگاه شروع كرده، در بيان كيفر و سزاى آن دو خصم، و عاقبت امر هر يك از آن دو. و نخست كيفر كفار را بيان نموده، مى فرمايد: «فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَت لَهُم ثِيَابٌ مِن نَارٍ يُصَبُّ مِن فَوقِ رُؤُسِهِمُ الحَمِيم. يعنى: براى كفار لباس از آتش مى برند، و از بالاى سرشان، آب جوش بر سرشان مى ريزند. | ||
«'''يُصهَرُ بِهِ مَا فى | «'''يُصهَرُ بِهِ مَا فى بُطُونهِمْ وَ الجُْلُودُ'''»: | ||
كلمه | كلمه «صهر»، به معناى آب كردن است، و معناى آيه اين است كه با آن آب جوش، آنچه در داخل جوف ايشان، از معده و روده و غيره است، همه آب مى شود. | ||
«'''وَ لهَُم | «'''وَ لهَُم مَقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ'''»: | ||
كلمۀ «مَقَامِع»، جمع «مَقمَعَة» و «مَقمَعَة»، به معناى پتك و گرز است. | |||
«'''كلَّمَا أَرَادُوا أَن | «'''كلَّمَا أَرَادُوا أَن يَخْرُجُوا مِنهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَ ذُوقُوا عَذَابَ الحَْرِيقِ'''»: | ||
ضمير | ضمير «مِنهَا»، به آتش بر مى گردد، و كلمۀ «مِن غَمٍّ»، بيان آن است. و ممكن هم هست كلمۀ «مِن» به معناى سببيت باشد. و كلمۀ «حَرِيق»، به معناى «مُحرِق: سوزاننده» است، مانند «أليم»، كه به معناى «مُولِم: دردآور» است. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۱۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۱۰ </center> | ||
«'''إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ | «'''إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا...'''»: | ||
كلمۀ «أسَاوِر»، به طورى كه گفته اند، جمع «أسورة» است، و «أسورة»، خود جمع «سِوار» است، و «سِوار»، به طورى كه راغب گفته، معرّب «دستواره» است. و بقيه كلمات آيه روشن است. | |||
«'''وَ هُدُوا إِلى الطيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلى | «'''وَ هُدُوا إِلى الطيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلى صِرَاطِ الحَمِيدِ'''»: | ||
«قول طيّب»، كلامى است كه در آن خبائث نباشد. و «كلام خبيث»، به معناى كلامى است كه يكى از اقسام باطل در آن باشد، و خداى تعالى، قول طيّب مؤمنان را يك جا جمع نموده، و فرموده: «دَعوَاهُم فِيهَا سُبحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُم فِيهَا سَلَامٌ وَ آخِرُ دَعوَاهُم أنِ الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العَالَمِين». | |||
پس معناى | پس معناى اينه فرمود: «به سوى قول طيب هدايت شدند»، اين است كه خداوند وسيله را براى چنين سخنى برايشان فراهم نمود. و هدايتشان به صراط حميد - حميد يكى از اسماء خداست - اين است كه: از ايشان جز افعال پسنديده سر نزند، همچنان كه جز كلام طيب از دهان ايشان بيرون نمى آيد. | ||
ميان آيه مورد بحث و آيه | ميان آيه مورد بحث و آيه «كَلَّمَا أرَادُوا أن يَخرُجُوا مِنهَا مِن غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَ ذُوقُوا عَذَابَ الحَرِيق»، مقابله اى است، كه خواننده عزيز، خود آن را درك مى كند. | ||
<span id='link355'><span> | <span id='link355'><span> | ||
==بحث روايتى == | ==بحث روايتى == |
ویرایش