گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۳۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:




و نظير اين توجيه كه براى اتصال آيه به ما قبل خود كرده اند، توجيهى است كه از ابومسلم نقل شده كه گفته است : اين آيه متصل به آيه ((اقترب للناس حسابهم (( است ، كه در اول سوره قرار دارد و مقصود از حساب ، بازخواست و پرسش از نعمتهايى است كه خداى عزوجل به مردم انعام فرموده كه آيا در مقابل آن نعمتها شكرگزارى كردند و يا در مقابل آن كفران نمودند؟.
و نظير اين توجيه كه براى اتصال آيه به ماقبل خود كرده اند، توجيهى است كه از ابومسلم نقل شده كه گفته است: اين آيه متصل به آيه «اقتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُم» است، كه در اول سوره قرار دارد و مقصود از حساب، بازخواست و پرسش از نعمت هايى است كه خداى عزوجل به مردم انعام فرموده، كه آيا در مقابل آن نعمت ها شكرگزارى كردند و يا در مقابل آن كفران نمودند؟
 
ليكن اين وجه صحيح نيست، به علت اين كه مى دانيم آيات بعد از اين آيه، متصل به اين آيه است، و لازمه اين وجه، اين است كه همه آيات مذكور، متصل به اول سوره باشد. نه اين كه تنها آيه مورد بحث متصل باشد.  


ليكن اين وجه صحيح نيست ، به علت اينكه مى دانيم آيات بعد از اين آيه متصل به اين آيه است ، و لازمه اين وجه اين است كه همه آيات مذكور متصل به اول سوره باشد، نه اينكه تنها آيه مورد بحث متصل باشد، علاوه بر اين ، بر فرض هم كه اين حرف صحيح باشد
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۳۸۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۳۸۱ </center>
تازه اتصال ذيل آيه را به اول سوره موجه مى كند، و صدر آن باز به حال خود باقى مى ماند.
علاوه بر اين، بر فرض هم كه اين حرف صحيح باشد، تازه اتصال ذيل آيه را به اول سوره موجه مى كند، و صدر آن باز به حال خود باقى مى ماند.


و اما در توجيه ما كه آيه را از طريق ملك توجيه كرديم نه از راه حكمت اتصال آيه به ما قبلش نيز روشن تر از وجوهى است كه براى اتصال مذكور ذكر كرده اند، براى اينكه قبل از آيه مورد بحث جمله ((سبحان اللّه رب العرش عما يصفون (( قرار گرفته ، و عرش همانطور كه قبلا هم گفتيم كنايه از ملك و سلطنت است.  
و اما در توجيه ما كه آيه را از طريق ملك توجيه كرديم، نه از راه حكمت، اتصال آيه به ماقبلش نيز روشن تر از وجوهى است كه براى اتصال مذكور ذكر كرده اند. براى اين كه قبل از آيه مورد بحث، جملۀ «سُبحَانَ اللّهِ رَبِّ العَرشِ عَمَّا يَصِفُون» قرار گرفته، و «عرش» همان طور كه قبلا هم گفتيم، كنايه از ملك و سلطنت است.  


و بنابراين ، جمله مورد بحث ، يعنى جمله ((لا يسئل عما يفعل و هم يسئلون (( برهان بر ملك خداى تعالى است ، همچنانكه ملك خدا و مسوول نبودن وى برهان بر ربوبيت او، و مملوكيت خلق است براى او، همچنان كه مملوكيت و مسؤ وليت خلق ، برهان عدم ربوبيت آنها است ، زيرا فاعلى كه به هيچ وجه در فعلش مسؤول نيست ، او مالك على الاطلاق فعل نيز هست ، و اما فاعلى كه از فعلش بازخواست مى شود او مالك فعل خود نيست ، مگر وقتى كه آن فعلش داراى مصلحت باشد، كه در حقيقت مالك فعل همان مصلحت است كه مؤ اخذه را از فاعل بر مى دارد، و پروردگار عالم و يا پروردگار جزئى از اجزاى عالم آن كسى است كه مالك مستقل تدبير آن باشد، و اين مالكيت از ذات او و براى ذات او باشد نه اينكه از ناحيه ديگرى دارا شده باشد، پس خداى سبحان تنها رب عرش است و غير او همه مربوب او هستند.
و بنابراين، جمله مورد بحث، يعنى جملۀ «لَا يُسئَلُ عَمَّا يَفعَلُ وَ هُم يُسئَلُون»، برهان بر ملك خداى تعالى است، همچنان كه ملك خدا و مسؤول نبودن وى برهان بر ربوبيت او، و مملوكيت خلق است براى او، همچنان كه مملوكيت و مسؤوليت خلق، برهان عدم ربوبيت آن ها است. زيرا فاعلى كه به هيچ وجه در فعلش مسؤول نيست، او مالك على الاطلاق فعل نيز هست، و اما فاعلى كه از فعلش بازخواست مى شود، او مالك فعل خود نيست، مگر وقتى كه آن فعلش داراى مصلحت باشد، كه در حقيقت مالك فعل همان مصلحت است كه مؤاخذه را از فاعل بر مى دارد، و پروردگار عالَم و يا پروردگار جزئى از اجزاى عالَم، آن كسى است كه مالك مستقل تدبير آن باشد، و اين مالكيت از ذات او و براى ذات او باشد، نه اين كه از ناحيه ديگرى دارا شده باشد. پس خداى سبحان، تنها ربّ عرش است و غير او، همه مربوب او هستند.
<span id='link276'><span>
<span id='link276'><span>
==گفتارى فلسفى و قرآنى پيرامون حكمت خداى تعالى و اينكه افعال او داراى مصلحت است ==
==گفتارى فلسفى و قرآنى پيرامون حكمت خداى تعالى و اينكه افعال او داراى مصلحت است ==
۱۳٬۷۳۸

ویرایش