گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۶۱: خط ۱۶۱:
<span id='link25'><span>
<span id='link25'><span>


==دوروايت درباره نحوه تعيين ركعات نماز ==
== دو روایت درباره نحوه تعيين ركعات نماز ==
ودر كافى از عامرى از حضرت ابى جعفر (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: بعد از آنكه رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) معراج رفت در مراجعت ده ركعت نماز بجا آورد هر دوركعت به يك سلام ، وچون حسن وحسين (عليهماالسلام ) متولد شدند رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) به شكرانه خدا هفت ركعت ديگر زياد كرد وخداوند هم عمل اورا امضاء فرمود، واگر در نماز صبح چيزى اضافه نكرد براى اين بود كه در هنگام فجر ملائكه شب مى رفتند وملائكه روز مى آمدند.
و در كافى، از عامرى، از حضرت ابى جعفر «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود:  
وچون خداوند دستورش داد تا در مسافرت نمازهايش بشكند رسول خدا ((صلى اللّه عليه وآله وسلم (( همه را دوركعتى كرد مگر مغرب را كه از آن چيزى كم نكرد در نتيجه شش ركعت را بر امتش تخفيف داد. واحكام سهوهم تنها مربوط به ركعت هايى است كه رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) اضافه كرد واگر كسى در اصل واجب يعنى در دو ركعت اول شك كند بايد نماز را از سر بگيرد.
 
مرحوم صدوق در كتاب فقيه به سند خود از سعيد بن مسيب روايت كرده كه : ((وى از على بن الحسين (عليهماالسلام ) پرسيده است ، چه وقت نماز بدين طريق كه امروز واجب است بر مسلمانان واجب شد؟
بعد از آن كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» معراج رفت، در مراجعت ده ركعت نماز به جا آورد، هر د وركعت به يك سلام، و چون حسن و حسين «عليهما السلام» متولد شدند، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» به شكرانه خدا هفت ركعت ديگر زياد كرد و خداوند هم عمل او را امضاء فرمود، و اگر در نماز صبح چيزى اضافه نكرد، براى اين بود كه در هنگام فجر، ملائكه شب مى رفتند و ملائكه روز مى آمدند.
 
و چون خداوند دستورش داد تا در مسافرت نمازهايش بشكند، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» همه را دو ركعتى كرد، مگر مغرب را كه از آن چيزى كم نكرد. در نتيجه شش ركعت را بر امتش تخفيف داد. و احكام سهو هم، تنها مربوط به ركعت هايى است كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» اضافه كرد، و اگر كسى در اصل واجب، يعنى در دو ركعت اول شك كند، بايد نماز را از سر بگيرد.
 
مرحوم صدوق، در كتاب فقيه، به سند خود، از سعيد بن مسيب روايت كرده كه: «وى، از على بن الحسين «عليهما السلام» پرسيده است، چه وقت نماز بدين طريق كه امروز واجب است، بر مسلمانان واجب شد؟
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۶ </center>
فرمود: در مدينه وبعد از ظهور اسلام وقوت گرفتن آن ، كه خداوند جهاد را بر مسلمانان واجب نمود، آنگاه رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله و سلم ) هفت ركعت به آن اضافه كرد، دوركعت در نماز ظهر ودوركعت در عصر ويك ركعت در مغرب ودوركعت در عشاء ونماز صبح را به حال خود به همان دوركعتى كه در مكه واجب شده بود باقى گذارد...((
فرمود: در مدينه و بعد از ظهور اسلام و قوت گرفتن آن، كه خداوند جهاد را بر مسلمانان واجب نمود. آنگاه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» هفت ركعت به آن اضافه كرد. دو ركعت در نماز ظهر و دو ركعت در عصر و يك ركعت در مغرب و دو ركعت در عشاء و نماز صبح را به حال خود به همان دو ركعتى كه در مكه واجب شده بود، باقى گذارد...».
<span id='link26'><span>
<span id='link26'><span>
==درجه رفيع آرايشگر خانواده فرعون نزد خدا ==
==درجه رفيع آرايشگر خانواده فرعون نزد خدا ==
ودر الدر المنثور است كه احمد ونسائى وبزار وطبرانى وابن مردويه و بيهقى (در كتاب دلائل ) به سند صحيح از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) فرمود: وقتى مرا به معراج بردند بوئى پاكيزه از پيش رويم گذشت به جبرئيل گفتم اين بوى خوش ‍ از كجا است ؟ گفت : بوى مشاطه وآرايشگر خانواده فرعون بود، چرا كه اوروزى مشغول شانه زدن به گيسوان دختر فرعون بود كه شانه از دستش ‍ افتاد وگفت : بسم اللّه . دختر فرعون گفت مقصودت نام پدر من است ؟ گفت : خير، مقصودم پروردگار خودم وپروردگار تووپدرت مى باشد، پرسيد مگر توغير از پدر من پروردگار ديگرى دارى ؟ گفت : آرى . پرسيد به پدرم بگويم ؟ گفت : بگو!.
ودر الدر المنثور است كه احمد ونسائى وبزار وطبرانى وابن مردويه و بيهقى (در كتاب دلائل ) به سند صحيح از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) فرمود: وقتى مرا به معراج بردند بوئى پاكيزه از پيش رويم گذشت به جبرئيل گفتم اين بوى خوش ‍ از كجا است ؟ گفت : بوى مشاطه وآرايشگر خانواده فرعون بود، چرا كه اوروزى مشغول شانه زدن به گيسوان دختر فرعون بود كه شانه از دستش ‍ افتاد وگفت : بسم اللّه . دختر فرعون گفت مقصودت نام پدر من است ؟ گفت : خير، مقصودم پروردگار خودم وپروردگار تووپدرت مى باشد، پرسيد مگر توغير از پدر من پروردگار ديگرى دارى ؟ گفت : آرى . پرسيد به پدرم بگويم ؟ گفت : بگو!.
۱۳٬۸۱۸

ویرایش