گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲۸ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۳۰}}
__TOC__
__TOC__


خط ۲۴: خط ۲۶:
بعضى ديگر گفته اند: مراد از اهل ذكر، اهل قرآن است ، براى اينكه خداوند قرآن را ذكر ناميده ، و اهل قرآن هم رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و اصحاب و خواص مؤ منين اند. اين تفسير هم صحيح نيست ، زيرا درست است كه قرآن ، ذكر بوده و اهل قرآن هم اهل ذكرند، و ليكن اراده اين معنى از آيه با اتمام حجت نمى سازد، و معنى ندارد به كسانى كه نبوت خاتم النبيين (صلى الله عليه و آله و سلم ) را قبول ندارند گفته شود اگر نمى دانيد برويد از پيروان او بپرسيد.
بعضى ديگر گفته اند: مراد از اهل ذكر، اهل قرآن است ، براى اينكه خداوند قرآن را ذكر ناميده ، و اهل قرآن هم رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و اصحاب و خواص مؤ منين اند. اين تفسير هم صحيح نيست ، زيرا درست است كه قرآن ، ذكر بوده و اهل قرآن هم اهل ذكرند، و ليكن اراده اين معنى از آيه با اتمام حجت نمى سازد، و معنى ندارد به كسانى كه نبوت خاتم النبيين (صلى الله عليه و آله و سلم ) را قبول ندارند گفته شود اگر نمى دانيد برويد از پيروان او بپرسيد.
و بهر حال آيه شريفه ارشاد به يكى از اصول عقلايى و احكام عام عقلى است ، و آن عبارت است از وجوب رجوع جاهل در هر فنى به عالم در آن فن ، و بهمين جهت معلوم است كه اين دستور دستور تعبدى نبوده و امرش هم امر مولوى نيست كه بخواهد بدون ملاك عقلى به جاهل دستور دهد كه به خصوص عالم مراجعه كن نه به غير او.
و بهر حال آيه شريفه ارشاد به يكى از اصول عقلايى و احكام عام عقلى است ، و آن عبارت است از وجوب رجوع جاهل در هر فنى به عالم در آن فن ، و بهمين جهت معلوم است كه اين دستور دستور تعبدى نبوده و امرش هم امر مولوى نيست كه بخواهد بدون ملاك عقلى به جاهل دستور دهد كه به خصوص عالم مراجعه كن نه به غير او.
بِالْبَيِّنَتِ وَ الزُّبُرِ
بِالْبَيِّنَتِ وَ الزُّبُرِ
اين جمله متعلق به مقدرى است كه مضمون آيه قبلى كه مى فرمود «'''و ما ارسلنا'''» به آن دلالت مى كند، و تقدير كلام چنين است : «'''ارسلناهم بالبينات و الزبر'''» يعنى انبياء را با بينات و زبر فرستاديم كه آنها عبارتند از ادله روشن و دلالت كننده بر حقانيت رسالت و كتابهاى نازله برايشان .
اين جمله متعلق به مقدرى است كه مضمون آيه قبلى كه مى فرمود «'''و ما ارسلنا'''» به آن دلالت مى كند، و تقدير كلام چنين است : «'''ارسلناهم بالبينات و الزبر'''» يعنى انبياء را با بينات و زبر فرستاديم كه آنها عبارتند از ادله روشن و دلالت كننده بر حقانيت رسالت و كتابهاى نازله برايشان .
بيان مطلب اين است كه عنايت در آيه قبلى به اين بود كه بفهماند رسولان ، تنها و تنها بشر عاديند، پس ، از بيان اين حقيقت گويا در ذهن شنونده اين شبهه خلجان مى كند كه اگر بشر عادى هستند پس به چه چيز فرستاده شده اند؟ از اين سؤ ال جواب داده شد، و بعضى از مفسرين گفته اند: بر بينات و زبر، بينات براى اثبات رسالتشان ، و زبر براى حفظ تعليماتشان . بعضى ديگر از مفسرين نيز گفته اند: جمله مزبور متعلق است به جمله «'''و ما ارسلنا يعنى ما ارسلنا بالبينات و الزبر الا رجالا نوحى اليهم '''». اشكال اين وجه اين است كه هر چند در جاى خود حرف صحيحى است و ليكن آن نكته اى را كه گفتيم افاده نمى كند.
بيان مطلب اين است كه عنايت در آيه قبلى به اين بود كه بفهماند رسولان ، تنها و تنها بشر عاديند، پس ، از بيان اين حقيقت گويا در ذهن شنونده اين شبهه خلجان مى كند كه اگر بشر عادى هستند پس به چه چيز فرستاده شده اند؟ از اين سؤ ال جواب داده شد، و بعضى از مفسرين گفته اند: بر بينات و زبر، بينات براى اثبات رسالتشان ، و زبر براى حفظ تعليماتشان . بعضى ديگر از مفسرين نيز گفته اند: جمله مزبور متعلق است به جمله «'''و ما ارسلنا يعنى ما ارسلنا بالبينات و الزبر الا رجالا نوحى اليهم '''». اشكال اين وجه اين است كه هر چند در جاى خود حرف صحيحى است و ليكن آن نكته اى را كه گفتيم افاده نمى كند.
=== معنا و مفاد آيه : ===
=== معنا و مفاد آيه : ===
«'''و انزل اليك الذكر لتبين للناس مانزل اليهم ...'''»
«'''و انزل اليك الذكر لتبين للناس مانزل اليهم ...'''»
وَ أَنزَلْنَا إِلَيْك الذِّكرَ لِتُبَينَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
وَ أَنزَلْنَا إِلَيْك الذِّكرَ لِتُبَينَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
شكى نيست در اينكه تنزيل كتاب بر مردم و انزال ذكر بر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به يك معنا است و آن عبارت است از فرو فرستادن آن بر مردم ، براى اينكه مردم از آن اخذ نموده و عمل كنند همچنانكه فرموده «'''يا ايها الناس قد جاءكم برهان من ربكم و انزلنا اليكم نورا مبينا'''» و نيز فرموده : «'''لقد انزلنا اليكم كتابا فيه ذكركم افلا تعقلون '''».
شكى نيست در اينكه تنزيل كتاب بر مردم و انزال ذكر بر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به يك معنا است و آن عبارت است از فرو فرستادن آن بر مردم ، براى اينكه مردم از آن اخذ نموده و عمل كنند همچنانكه فرموده «'''يا ايها الناس قد جاءكم برهان من ربكم و انزلنا اليكم نورا مبينا'''» و نيز فرموده : «'''لقد انزلنا اليكم كتابا فيه ذكركم افلا تعقلون '''».
بنابراين ، خلاصه معنا اين مى شود كه مقصود از فرو فرستادن كتاب ، براى همه بشر بود و در اين كار تو و همه افراد بشر يكسان هستيد و اگر شخص تو را مورد خطاب قرار داديم براى اين نبود كه قدرت غيبى و اراده تكوينى الهى را بر تو تحميل نموده و تو را بر آنان و بر هر چيز مسلط كنيم بلكه براى دو چيز بود:
بنابراين ، خلاصه معنا اين مى شود كه مقصود از فرو فرستادن كتاب ، براى همه بشر بود و در اين كار تو و همه افراد بشر يكسان هستيد و اگر شخص تو را مورد خطاب قرار داديم براى اين نبود كه قدرت غيبى و اراده تكوينى الهى را بر تو تحميل نموده و تو را بر آنان و بر هر چيز مسلط كنيم بلكه براى دو چيز بود:
خط ۵۸: خط ۶۰:
<span id='link257'><span>
<span id='link257'><span>
==انذار و تهديد مشركين كه از در مكه به خدا و پيامبرانش گناه مى كردند (مكروا السيئات ) ==
==انذار و تهديد مشركين كه از در مكه به خدا و پيامبرانش گناه مى كردند (مكروا السيئات ) ==
أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السيِّئَاتِ أَن يخْسِف اللَّهُ بهِمُ الاَرْض أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَاب مِنْ حَيْث لا يَشعُرُونَ
أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السيِّئَاتِ أَن يخْسِف اللَّهُ بهِمُ الاَرْض أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَاب مِنْ حَيْث لا يَشعُرُونَ
اين آيه و دو آيه بعد از آن انذار و تهديد مشركين است كه غير خدا را عبادت نموده و احكام و شرايعى براى خود تشريع ميكردند و در زندگى ، سنتهايى را براى خود به وجود مى آوردند و از شرايع خدا كه از راه نبوت رسيده بود اعراض مى جستند، و بر اين عمل به حجتهاى پوچ و بى اعتبارى استدلال مى كردند كه خود براى خويش تراشيده بودند، و همه حركت و سكون و اخذ ورد و فعل و تركشان گناه بود، و سربار همه اينها آن استكبار و غرورى بود كه در دماغ داشتند، همه اينها گناهانى بود كه از در مكر به خدا و به فرستادگان او كه بدين خدا و به لزوم سبيل او دعوت مى كردند مى ورزيدند.
اين آيه و دو آيه بعد از آن انذار و تهديد مشركين است كه غير خدا را عبادت نموده و احكام و شرايعى براى خود تشريع ميكردند و در زندگى ، سنتهايى را براى خود به وجود مى آوردند و از شرايع خدا كه از راه نبوت رسيده بود اعراض مى جستند، و بر اين عمل به حجتهاى پوچ و بى اعتبارى استدلال مى كردند كه خود براى خويش تراشيده بودند، و همه حركت و سكون و اخذ ورد و فعل و تركشان گناه بود، و سربار همه اينها آن استكبار و غرورى بود كه در دماغ داشتند، همه اينها گناهانى بود كه از در مكر به خدا و به فرستادگان او كه بدين خدا و به لزوم سبيل او دعوت مى كردند مى ورزيدند.
پس كلمه «'''السيئات '''» در آيه شريفه مفعول كلمه «'''مكروا'''» است ، كه معناى «'''عملوا'''» را متضمن است و «'''مكروا السيئات '''» يعنى «'''عملوا السيئات مكرا : از در مكر مرتكب سيئات شدند'''»، و اينكه بعضى احتمال داده اند كه سيئات وصفى باشد كه در جاى مفعول مطلق قرار گرفته و تقدير كلام ، «'''يمكرون المكرات السيئات : مكر مى كردند مكرهاى بدى '''» صحيح نيست ، زيرا از سياق آيه به دور است .
پس كلمه «'''السيئات '''» در آيه شريفه مفعول كلمه «'''مكروا'''» است ، كه معناى «'''عملوا'''» را متضمن است و «'''مكروا السيئات '''» يعنى «'''عملوا السيئات مكرا : از در مكر مرتكب سيئات شدند'''»، و اينكه بعضى احتمال داده اند كه سيئات وصفى باشد كه در جاى مفعول مطلق قرار گرفته و تقدير كلام ، «'''يمكرون المكرات السيئات : مكر مى كردند مكرهاى بدى '''» صحيح نيست ، زيرا از سياق آيه به دور است .
و كوتاه سخن اينكه : كلام ، در تهديد مشركين و انذار ايشان است به عذاب الهى كه مشركين مكه هم داخل ايشانند، و اين كلام از فروعات مطالب گذشته است ، و بهمين جهت «'''فاء'''» تفريع بر سر جمله آورده ، فرموده «'''افامن '''».
و كوتاه سخن اينكه : كلام ، در تهديد مشركين و انذار ايشان است به عذاب الهى كه مشركين مكه هم داخل ايشانند، و اين كلام از فروعات مطالب گذشته است ، و بهمين جهت «'''فاء'''» تفريع بر سر جمله آورده ، فرموده «'''افامن '''».
و معناى آيه (و خدا داناتر است ) اين است كه وقتى آيات بينات دلالت كرد بر اينكه الله تعالى رب ايشان است ، و در ربوبيت او شريكى نيست ، و ثابت شد كه رسالت امرى محال نيست ، بلكه دعوتى است بسوى آنچه اصلاح معاش و معاد مردم و خير دنيا و آخرتشان در آن است ، و بوسيله مردانى انجام مى شود كه خدايشان برگزيده و برايشان وحى مى فرستد، بنا بر اين دسته اى كه از اين دعوت اعراض مى كنند، و با خدا و رسولش ‍ مكر ورزيده و به حجتهاى واهى ، راه ترك دين و تشريع احكام دلبخواهى و عمل به گناهان را هموار مى سازند، آيا ايمنند از اينكه خدا در زمينشان فرو برد و يا عذابى ناگهانى بر سرشان بفرستد، بدون اينكه قبلا احتمالش را بدهند؟
و معناى آيه (و خدا داناتر است ) اين است كه وقتى آيات بينات دلالت كرد بر اينكه الله تعالى رب ايشان است ، و در ربوبيت او شريكى نيست ، و ثابت شد كه رسالت امرى محال نيست ، بلكه دعوتى است بسوى آنچه اصلاح معاش و معاد مردم و خير دنيا و آخرتشان در آن است ، و بوسيله مردانى انجام مى شود كه خدايشان برگزيده و برايشان وحى مى فرستد، بنا بر اين دسته اى كه از اين دعوت اعراض مى كنند، و با خدا و رسولش ‍ مكر ورزيده و به حجتهاى واهى ، راه ترك دين و تشريع احكام دلبخواهى و عمل به گناهان را هموار مى سازند، آيا ايمنند از اينكه خدا در زمينشان فرو برد و يا عذابى ناگهانى بر سرشان بفرستد، بدون اينكه قبلا احتمالش را بدهند؟
أَوْ يَأْخُذَهُمْ فى تَقَلُّبِهِمْ فَمَا هُم بِمُعْجِزِينَ
أَوْ يَأْخُذَهُمْ فى تَقَلُّبِهِمْ فَمَا هُم بِمُعْجِزِينَ
فاعل «'''ياخذهم '''» خداى سبحان است و در قرآن كريم ، بسيار نسبت اخذ به خدا داده شده . بعضى گفته اند: فاعل آن عذاب است ، يعنى عذاب آنان را بگيرد،
فاعل «'''ياخذهم '''» خداى سبحان است و در قرآن كريم ، بسيار نسبت اخذ به خدا داده شده . بعضى گفته اند: فاعل آن عذاب است ، يعنى عذاب آنان را بگيرد،
مراد از «'''اخذ در تقلب '''» و «'''اخذ بر تخوف '''» كه مشركين بدان تهديد شده اند
مراد از «'''اخذ در تقلب '''» و «'''اخذ بر تخوف '''» كه مشركين بدان تهديد شده اند
خط ۷۰: خط ۷۲:
پس ، مراد از اخذ ايشان در تقلبشان اين شد كه خدا (و يا عذاب ) ايشان را در عين سرگرمى و تقلب در گناهان و مكر با خدا و رسول بگيرد، و ممكن هم هست كه معنا اين باشد كه خدا ايشان را با خود همان نعمتهايى كه در آن غوطه مى خورند عذابشان كند، يعنى نعمت آنان را بر ايشان نقمت سازد، و اين نسبت به جمله «'''فما هم بمعجزين '''» سازگارتر و مناسبتر است .
پس ، مراد از اخذ ايشان در تقلبشان اين شد كه خدا (و يا عذاب ) ايشان را در عين سرگرمى و تقلب در گناهان و مكر با خدا و رسول بگيرد، و ممكن هم هست كه معنا اين باشد كه خدا ايشان را با خود همان نعمتهايى كه در آن غوطه مى خورند عذابشان كند، يعنى نعمت آنان را بر ايشان نقمت سازد، و اين نسبت به جمله «'''فما هم بمعجزين '''» سازگارتر و مناسبتر است .
و اينكه فرمود: «'''فما هم بمعجزين '''» در مقام تعليل اخذ در تقلب و در مكر است ، يعنى ايشان خدا را در آنچه مى خواهد عاجز نخواهند كرد بواسطه غلبه بر خدا و يا بواسطه فرار از حكم او. و معنا واضح است .
و اينكه فرمود: «'''فما هم بمعجزين '''» در مقام تعليل اخذ در تقلب و در مكر است ، يعنى ايشان خدا را در آنچه مى خواهد عاجز نخواهند كرد بواسطه غلبه بر خدا و يا بواسطه فرار از حكم او. و معنا واضح است .
أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى تخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ
أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى تخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ
كلمه «'''تخوف '''» به معناى تمكن و جاى گيرى ترس در دل است ، پس ‍ «'''اخذ بر تخوف '''»، به معناى عذابى است كه با سابقه ترس فرا رسد، و خلاصه قبلا نشانه هايش برسد تا هر كه مى خواهد بوسيله توبه و ندامت و امثال آن از فرا رسيدن آن جلوگيرى كند و بنا بر اين ، اخذ بر تخوف در مقابل آمدن «'''عذاب من حيث لا يشعرون '''» است ، اولى عذاب با مقدمه و نشانه هاى قبلى و دومى عذاب بى خبر و ناگهانى است .
كلمه «'''تخوف '''» به معناى تمكن و جاى گيرى ترس در دل است ، پس ‍ «'''اخذ بر تخوف '''»، به معناى عذابى است كه با سابقه ترس فرا رسد، و خلاصه قبلا نشانه هايش برسد تا هر كه مى خواهد بوسيله توبه و ندامت و امثال آن از فرا رسيدن آن جلوگيرى كند و بنا بر اين ، اخذ بر تخوف در مقابل آمدن «'''عذاب من حيث لا يشعرون '''» است ، اولى عذاب با مقدمه و نشانه هاى قبلى و دومى عذاب بى خبر و ناگهانى است .
و چه بسا بعضى گفته اند كه : اخذ بر تخوف ، به معناى عذاب به هر چيزى است كه ترسناك باشد ولى هلاكت نياورد، مانند زلزله و طوفان و غير آن دو.
و چه بسا بعضى گفته اند كه : اخذ بر تخوف ، به معناى عذاب به هر چيزى است كه ترسناك باشد ولى هلاكت نياورد، مانند زلزله و طوفان و غير آن دو.
خط ۷۹: خط ۸۱:
<span id='link259'><span>
<span id='link259'><span>
==گردش سايه اشياء نشانه خضوع و سجود موجودات در برابر خداست ==
==گردش سايه اشياء نشانه خضوع و سجود موجودات در برابر خداست ==
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى مَا خَلَقَ اللَّهُ مِن شىْءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلَلُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشمَائلِ سجَّداً لِّلَّهِ وَ هُمْ دَخِرُونَ
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى مَا خَلَقَ اللَّهُ مِن شىْءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلَلُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشمَائلِ سجَّداً لِّلَّهِ وَ هُمْ دَخِرُونَ
مراد از «'''رؤ يت '''» در اين آيه رؤ يت بصرى و نظرى حسى و ديدن موجودات جسمانى است ، چون عنايت به اين است كه نظرها را متوجه اجسام سايه دار كند نه خود سايه .
مراد از «'''رؤ يت '''» در اين آيه رؤ يت بصرى و نظرى حسى و ديدن موجودات جسمانى است ، چون عنايت به اين است كه نظرها را متوجه اجسام سايه دار كند نه خود سايه .
و «'''تفيؤ '''» از «'''فى ء'''» به معناى سايه در هنگام برگشت است ، و لذا گويند كلمه «'''ظل '''» به معناى سايه اول روز، و كلمه «'''فى ء'''» به معناى سايه بعد از ظهر تا آخر روز است ، و ظاهرا همانطور كه گذشت ظل اعم از فى ء است ، و آيه هم آن را تاييد مى كند، پس تفيؤ به معناى بازگشت سايه است در بعد از ظهر.
و «'''تفيؤ '''» از «'''فى ء'''» به معناى سايه در هنگام برگشت است ، و لذا گويند كلمه «'''ظل '''» به معناى سايه اول روز، و كلمه «'''فى ء'''» به معناى سايه بعد از ظهر تا آخر روز است ، و ظاهرا همانطور كه گذشت ظل اعم از فى ء است ، و آيه هم آن را تاييد مى كند، پس تفيؤ به معناى بازگشت سايه است در بعد از ظهر.
خط ۹۴: خط ۹۶:
ما سابقا در ذيل آيه شريفه «'''و ظلالهم بالغدو و الا صال '''» در جلد يازدهم اين كتاب در پيرامون معناى سجده سايه بحث نموديم .
ما سابقا در ذيل آيه شريفه «'''و ظلالهم بالغدو و الا صال '''» در جلد يازدهم اين كتاب در پيرامون معناى سجده سايه بحث نموديم .


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲۸ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۳۰}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش