گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲۶ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲۸}}
__TOC__
__TOC__


خط ۲۸: خط ۳۰:
پس بنا بر آنچه گذشت حق اين است كه گفتيم مقصود مشركين از جمله «'''لو شاء الله ...'''» اين است كه در بت پرستى خود استدلال كنند به اينكه مشيت الهى متعلق ترك آن نشده ، و خلاصه خدا ترك آن را نخواسته ، نه اينكه بخواهند متعرض اين معنا شوند كه مشيت به فعل عبادت بت تعلق گرفته تا جبر شود، و نه اينكه گفته باشند محال است مشيت متعلق به عبادت شود تا تفويض را اثبات كرده و گفته باشند كه خدا تنها از راه ايجاد مانع مى تواند از عمل بندگان خود جلوگيرى كند.
پس بنا بر آنچه گذشت حق اين است كه گفتيم مقصود مشركين از جمله «'''لو شاء الله ...'''» اين است كه در بت پرستى خود استدلال كنند به اينكه مشيت الهى متعلق ترك آن نشده ، و خلاصه خدا ترك آن را نخواسته ، نه اينكه بخواهند متعرض اين معنا شوند كه مشيت به فعل عبادت بت تعلق گرفته تا جبر شود، و نه اينكه گفته باشند محال است مشيت متعلق به عبادت شود تا تفويض را اثبات كرده و گفته باشند كه خدا تنها از راه ايجاد مانع مى تواند از عمل بندگان خود جلوگيرى كند.
پاسخ به دليل مشركين : تنها وظيفه پيامبران «'''بلاغ مبين '''» است
پاسخ به دليل مشركين : تنها وظيفه پيامبران «'''بلاغ مبين '''» است
كَذَلِك فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلى الرُّسلِ إِلا الْبَلَغُ الْمُبِينُ
كَذَلِك فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلى الرُّسلِ إِلا الْبَلَغُ الْمُبِينُ
در اين آيه خطاب به رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) است ، و به آن جناب امر مى كند كه رسالت خود را به بلاغى آشكار ابلاغ كند و به آنچه مشركين بهم مى بافند و استدلالهايى كه بر مرام خود مى كنند اعتنايى نكند، زيرا ادله آنان دليلهايى پوچ و باطل است و بر عكس ، حجت و دليل او تام و قاطع است و در همين جمله كوتاه اشاره اجمالى است بر بطلان دليل مشركين .
در اين آيه خطاب به رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) است ، و به آن جناب امر مى كند كه رسالت خود را به بلاغى آشكار ابلاغ كند و به آنچه مشركين بهم مى بافند و استدلالهايى كه بر مرام خود مى كنند اعتنايى نكند، زيرا ادله آنان دليلهايى پوچ و باطل است و بر عكس ، حجت و دليل او تام و قاطع است و در همين جمله كوتاه اشاره اجمالى است بر بطلان دليل مشركين .
پس اينكه فرمود: «'''كذلك فعل الذين من قبلهم '''» معنايش اين است كه اين طريقى كه مردم معاصر تو پيش گرفته اند عينا همان طريقى است كه مشركين گذشته پيمودند و غير خدا را پرستيدند، و از پيش خود چيزهايى را كه خدا حرام نكرده بود حرام كردند، و وقتى فرستادگان خدا به نزدشان مى آمدند و از اين اعمال ، نهى شان مى كردند همين را مى گفتند كه : «'''لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شى ء نحن و لا آباؤ نا و لا حرمنا من دونه من شى ء'''»، پس آيه مورد بحث عينا همان مضمون آيه «'''كداب آل فرعون و الذين من قبلهم كذبوا بايات الله فاخذهم الله بذنوبهم '''» را افاده مى كند.
پس اينكه فرمود: «'''كذلك فعل الذين من قبلهم '''» معنايش اين است كه اين طريقى كه مردم معاصر تو پيش گرفته اند عينا همان طريقى است كه مشركين گذشته پيمودند و غير خدا را پرستيدند، و از پيش خود چيزهايى را كه خدا حرام نكرده بود حرام كردند، و وقتى فرستادگان خدا به نزدشان مى آمدند و از اين اعمال ، نهى شان مى كردند همين را مى گفتند كه : «'''لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شى ء نحن و لا آباؤ نا و لا حرمنا من دونه من شى ء'''»، پس آيه مورد بحث عينا همان مضمون آيه «'''كداب آل فرعون و الذين من قبلهم كذبوا بايات الله فاخذهم الله بذنوبهم '''» را افاده مى كند.
خط ۳۷: خط ۳۹:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۵۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۵۳ </center>
همه اين معانى را آيه مورد بحث در عبارتى كوتاه خلاصه كرده و فرموده : «'''كذلك فعل الذين من قبلهم فهل على الرسل الا البلاغ المبين '''» چون ظاهر آن - همانطور كه قبلا هم اشاره كرديم - اين است كه اين حجت و استدلال از قديم و جديد در ميان مشركين معروف بوده ، و جوابش هم اين است كه شان يك نفر فرستاده خدا اين نيست كه مردم را مجبور بر ايمان و اطاعت كند، بلكه تنها وظيفه او ابلاغ آشكار و روشن ، و انذار و تبشير است ، و دليل مشركين نمى توانند جواب اين دليل را بدهد، پس تو سرگرم كار خود باش و هيچ طمعى به هدايت گمراهان ايشان نبند، و در دو آيه بعد اين اجمال بطور مفصل توضيح داده مى شود:
همه اين معانى را آيه مورد بحث در عبارتى كوتاه خلاصه كرده و فرموده : «'''كذلك فعل الذين من قبلهم فهل على الرسل الا البلاغ المبين '''» چون ظاهر آن - همانطور كه قبلا هم اشاره كرديم - اين است كه اين حجت و استدلال از قديم و جديد در ميان مشركين معروف بوده ، و جوابش هم اين است كه شان يك نفر فرستاده خدا اين نيست كه مردم را مجبور بر ايمان و اطاعت كند، بلكه تنها وظيفه او ابلاغ آشكار و روشن ، و انذار و تبشير است ، و دليل مشركين نمى توانند جواب اين دليل را بدهد، پس تو سرگرم كار خود باش و هيچ طمعى به هدايت گمراهان ايشان نبند، و در دو آيه بعد اين اجمال بطور مفصل توضيح داده مى شود:
وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فى كلِّ أُمَّةٍ رَّسولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطغُوت فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُم مَّنْ حَقَّت عَلَيْهِ الضلَلَةُ ...
وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فى كلِّ أُمَّةٍ رَّسولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطغُوت فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُم مَّنْ حَقَّت عَلَيْهِ الضلَلَةُ ...
كلمه «'''طاغوت '''» در اصل مانند طغيان ، مصدر و به معناى تجاوز از حد بدون حق بوده است ، و اسم مصدر آن «'''طغوى '''» است ، راغب گفته : طاغوت عبارت از هر متعدى و هر معبودى غير از خداست ، كه هم در مفرد بكار مى رود و هم در جمع ، خداى تعالى نيز آن را هم در مفرد بكار برده و فرموده : «'''فمن يكفر بالطاغوت '''» و نيز فرموده : «'''و الذين اجتنبوا الطاغوت '''»، و هم در جمع بكار برده و فرموده : «'''اولياؤ هم الطاغوت '''».
كلمه «'''طاغوت '''» در اصل مانند طغيان ، مصدر و به معناى تجاوز از حد بدون حق بوده است ، و اسم مصدر آن «'''طغوى '''» است ، راغب گفته : طاغوت عبارت از هر متعدى و هر معبودى غير از خداست ، كه هم در مفرد بكار مى رود و هم در جمع ، خداى تعالى نيز آن را هم در مفرد بكار برده و فرموده : «'''فمن يكفر بالطاغوت '''» و نيز فرموده : «'''و الذين اجتنبوا الطاغوت '''»، و هم در جمع بكار برده و فرموده : «'''اولياؤ هم الطاغوت '''».
و اينكه فرمود: «'''لقد بعثنا فى كل امة رسولا'''» اشاره است به اينكه مساله بعثت رسول ، امرى است كه اختصاص به امتى ندارد، بلكه سنتى است كه در تمامى مردم و همه اقوام جريان مييابد، و ملاكش هم احتياج است ، و خدا به حاجت بندگان خود واقف است همچنانكه در آيه قبلى بطور اجمال به عموميت بعثت رسول اشاره نموده و فرمود: «'''كذلك فعل الذين من قبلهم '''».
و اينكه فرمود: «'''لقد بعثنا فى كل امة رسولا'''» اشاره است به اينكه مساله بعثت رسول ، امرى است كه اختصاص به امتى ندارد، بلكه سنتى است كه در تمامى مردم و همه اقوام جريان مييابد، و ملاكش هم احتياج است ، و خدا به حاجت بندگان خود واقف است همچنانكه در آيه قبلى بطور اجمال به عموميت بعثت رسول اشاره نموده و فرمود: «'''كذلك فعل الذين من قبلهم '''».
خط ۶۷: خط ۶۹:
<span id='link240'><span>
<span id='link240'><span>
==تسليت و دلدارى رسول خدا(ص ): نسبت به هدايت مشركين حريص مباش ==
==تسليت و دلدارى رسول خدا(ص ): نسبت به هدايت مشركين حريص مباش ==
إِن تحْرِص عَلى هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يهْدِى مَن يُضِلُّ وَ مَا لَهُم مِّن نَّصِرِينَ
إِن تحْرِص عَلى هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يهْدِى مَن يُضِلُّ وَ مَا لَهُم مِّن نَّصِرِينَ
بعد از آنكه بيان كرد كه امتهاى گذشته به دو طائفه منقسم بودند يكى از آن دو آنهايى بودند كه ضلالت بر آنان تثبيت شده بود و همانها بودند كه شرك ورزيده و آن حرفهايى را كه نقل كرديم مى زدند، مانند مشركينى كه قبل از آنان بودند، اينك در اين آيه مى فرمايد كه ثبوت ضلالت در حق آنان ثبوتى است زوال ناپذير و غير قابل تغيير، چون در حقيقت هدايت كننده اى جز خدا نيست پس اگر هدايت آنان جائز و ممكن بود خدا هدايتشان مى كرد ولى نكرده و نمى كند بلكه گمراهشان مى سازد و چون گمراهى با هدايت جمع نمى شود ديگر اميدى به هدايتشان نيست يارى كننده اى هم كه آنان را يارى كند وجود ندارد چون كسى نيست كه بر خدا غلبه كند.
بعد از آنكه بيان كرد كه امتهاى گذشته به دو طائفه منقسم بودند يكى از آن دو آنهايى بودند كه ضلالت بر آنان تثبيت شده بود و همانها بودند كه شرك ورزيده و آن حرفهايى را كه نقل كرديم مى زدند، مانند مشركينى كه قبل از آنان بودند، اينك در اين آيه مى فرمايد كه ثبوت ضلالت در حق آنان ثبوتى است زوال ناپذير و غير قابل تغيير، چون در حقيقت هدايت كننده اى جز خدا نيست پس اگر هدايت آنان جائز و ممكن بود خدا هدايتشان مى كرد ولى نكرده و نمى كند بلكه گمراهشان مى سازد و چون گمراهى با هدايت جمع نمى شود ديگر اميدى به هدايتشان نيست يارى كننده اى هم كه آنان را يارى كند وجود ندارد چون كسى نيست كه بر خدا غلبه كند.
پس در آيه رسول خدا را تسليت و دلدارى داده و ارشاد مى كند به اينكه نسبت به هدايت آنان حرص نورزد و اعلام مى دارد كه قلم قضاى الهى در حق آنان ضلالت را نوشته و خدا فعل خود را نقض نمى كند، چون نزد او سخنى مبدل نمى شود و او نسبت به بندگان ، ستمكار نيست .
پس در آيه رسول خدا را تسليت و دلدارى داده و ارشاد مى كند به اينكه نسبت به هدايت آنان حرص نورزد و اعلام مى دارد كه قلم قضاى الهى در حق آنان ضلالت را نوشته و خدا فعل خود را نقض نمى كند، چون نزد او سخنى مبدل نمى شود و او نسبت به بندگان ، ستمكار نيست .
خط ۸۳: خط ۸۵:
==در قيامت ياورانى هستند كه مشركين از يارى آنها بهره مند نمى شوند ==
==در قيامت ياورانى هستند كه مشركين از يارى آنها بهره مند نمى شوند ==
جمله «'''و ما لهم من ناصرين '''» دلالت دارد بر اينكه غير ايشان ، ياوران زيادى دارند، نه يك ياور، زيرا از سياق كلام بر مى آيد كه مشركين اصلا ياور ندارند، نه يكى و نه بيشتر، و اگر عنايتى در كار نبود جا داشت بفرمايد ياورى ندارند، و ليكن فرمود ياورانى ندارند تا بفهماند غير ايشان ياورانى دارند، و معلوم مى شود در روز قيامت ياورانى وجود دارد، ولى مشركين از يارى آنها بى بهره اند، و غير مشركين كسانى هستند كه از يارى آنها بهره مند مى شوند، و قطعا آن كسان ، جز افرادى كه به هدايت الهى مهتدى شده اند نمى توانند باشند، و نظير اين آيه در اشاره به اين معنا حكايتى است كه خداى سبحان از مجرمين روز قيامت كرده كه خودشان مى گويند: «'''فما لنا من شافعين '''» و اين ياوران همانا ملائكه كرامند، و ساير اسباب توفيق و هدايت و خداى سبحان هم در پشت سر آنان محيط به يارى و شفاعت آنان است ، همچنانكه فرمود: «'''انا لننصر رسلنا و الذين آمنوا فى الحيوة الدنيا و يوم يقوم الاشهاد'''».
جمله «'''و ما لهم من ناصرين '''» دلالت دارد بر اينكه غير ايشان ، ياوران زيادى دارند، نه يك ياور، زيرا از سياق كلام بر مى آيد كه مشركين اصلا ياور ندارند، نه يكى و نه بيشتر، و اگر عنايتى در كار نبود جا داشت بفرمايد ياورى ندارند، و ليكن فرمود ياورانى ندارند تا بفهماند غير ايشان ياورانى دارند، و معلوم مى شود در روز قيامت ياورانى وجود دارد، ولى مشركين از يارى آنها بى بهره اند، و غير مشركين كسانى هستند كه از يارى آنها بهره مند مى شوند، و قطعا آن كسان ، جز افرادى كه به هدايت الهى مهتدى شده اند نمى توانند باشند، و نظير اين آيه در اشاره به اين معنا حكايتى است كه خداى سبحان از مجرمين روز قيامت كرده كه خودشان مى گويند: «'''فما لنا من شافعين '''» و اين ياوران همانا ملائكه كرامند، و ساير اسباب توفيق و هدايت و خداى سبحان هم در پشت سر آنان محيط به يارى و شفاعت آنان است ، همچنانكه فرمود: «'''انا لننصر رسلنا و الذين آمنوا فى الحيوة الدنيا و يوم يقوم الاشهاد'''».
وَ أَقْسمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنِهِمْ لا يَبْعَث اللَّهُ مَن يَمُوت بَلى ...
وَ أَقْسمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنِهِمْ لا يَبْعَث اللَّهُ مَن يَمُوت بَلى ...
راغب در مفردات مى گويد: جهد و جهد - به فتحه جيم و ضمه آن - هر دو به معناى طاقت است ، و دشوارتر از آن را مشقت گويند، و معناى «'''و اقسموا بالله جهد ايمانهم '''» اين است كه به خدا سوگند خوردند، و در سوگند خود كوشش كردند كه تا آنجا كه مى توانند سوگند رساترى باشد.
راغب در مفردات مى گويد: جهد و جهد - به فتحه جيم و ضمه آن - هر دو به معناى طاقت است ، و دشوارتر از آن را مشقت گويند، و معناى «'''و اقسموا بالله جهد ايمانهم '''» اين است كه به خدا سوگند خوردند، و در سوگند خود كوشش كردند كه تا آنجا كه مى توانند سوگند رساترى باشد.
و در مجمع البيان گفته معناى اين جمله اين است كه قسم را به نهايت رساندند.
و در مجمع البيان گفته معناى اين جمله اين است كه قسم را به نهايت رساندند.
خط ۹۱: خط ۹۳:
«'''و لكن اكثر الناس لا يعلمون '''» - و ليكن بيشتر مردم نمى دانند كه اين وعده را نسبت به بندگان خويش عملى خواهد كرد و وعده اى است غير قابل تخلف و قضايى است غير قابل تغير، علت ندانستنشان هم اين است كه از آيات خدا كه همه دلالت بر بعث مى كند و از اين وعده كشف مى نمايد اعراض كرده اند، و آن آيات خلقت آسمانها و زمين و اختلاف مردم در ظلم و طغيان و عدالت و احسان و تكليف نازل شده در شرايع الهى است .
«'''و لكن اكثر الناس لا يعلمون '''» - و ليكن بيشتر مردم نمى دانند كه اين وعده را نسبت به بندگان خويش عملى خواهد كرد و وعده اى است غير قابل تخلف و قضايى است غير قابل تغير، علت ندانستنشان هم اين است كه از آيات خدا كه همه دلالت بر بعث مى كند و از اين وعده كشف مى نمايد اعراض كرده اند، و آن آيات خلقت آسمانها و زمين و اختلاف مردم در ظلم و طغيان و عدالت و احسان و تكليف نازل شده در شرايع الهى است .


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲۶ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲۸}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش