الطور ٢٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۴۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

پس تذکّر ده، که به لطف پروردگارت تو کاهن و مجنون نیستی!

|پس تذكر ده كه تو به لطف پروردگارت نه كاهنى و نه ديوانه
پس اندرز ده كه تو به لطف پروردگارت نه كاهنى و نه ديوانه.
پس (ای رسول ما، خلق را) متذکر ساز که به نعمت پروردگارت از جنون و کهانت هیچ در تو نیست.
پس [مشرکان را] هشدار ده که تو به لطف و رحمت پروردگارت نه کاهنی نه دیوانه؛
پندشان ده، كه تو به بركت نعمت پروردگارت نه كاهن هستى و نه مجنون.
پس پند ده که تو به نعمت پروردگارت نه کاهنی و نه دیوانه‌
پس يادآورى كن و پند ده كه تو به نعمت پروردگارت- به لطف او يا به بركت نعمت نبوت و عصمت- نه كاهنى و نه ديوانه.
(مردمان را به قرآن) پند و اندرز بده، تو در پرتو لطف و مرحمت پروردگارت نه غیبگوئی و نه دیوانه.
پس یادآوری(شان) کن که تو به نعمت پروردگارت نه کاهنی و نه دیوانه‌ای.
پس یادآوری کن که نیستی تو قسم به نعمت پروردگارت پیش‌گوئی و نه دیوانه‌


الطور ٢٨ آیه ٢٩ الطور ٣٠
سوره : سوره الطور
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ذَکِّرْ»: پند بده. موعظه کن. «بِنِعْمَةِ»: در پرتو نعمت. به برکت مرحمت. «کَاهِنٍ»: غیبگو. کسی که ادعای علم غیب می‌کند. کسی که خبر از اسرار غیبی می‌دهد و مدعی است که با جنیان و پریان ارتباط دارد و اخبار غیبی را از ایشان می‌گیرد.


تفسیر

نکات آیه

۱ - پیامبر(ص)، موظف به ادامه دادن هشدارها و تذکرهاى خویش، بدون نگرانى از اتهام هاى کافران (فذکّر) از ذیل آیه شریفه استفاده مى شود که پیامبر(ص)، نبایست به اتهام هاى مشرکان بیندیشد; بلکه وظیفه آن حضرت ادامه دادن به تبلیغ خویش است.

۲ - توجه به تأثیر حق در نفوس مستعد، به رغم عناد کافران، مشوق رهبران الهى به تداوم تبلیغ (إنّا کنّا من قبل ندعوه ... فذکّر فما أنت ... بکاهن) فاء در «فذکّر»، تکلیف تذکر را متفرع بر آیات پیشین کرده است. در آن آیات سخن از حق ناپذیرى برخى از مردم و حق پذیرى و قدرشناسى گروهى دیگر به میان آمده بود.

۳ - انسان، نیازمند تذکر و هشدار براى حرکت در مسیر صلاح (فذکّر)

۴ - ترسیم فرجام نیک متقین و سرنوشت شوم تکذیب کنندگان دین، از وظایف رهبران الهى (فذکّر) ظاهراً موضوع تذکر، مطالبى است که در آیات پیشین در مورد فرجام نیک مؤمنان و سرنوشت شوم کافران آمده است.

۵ - پیامبر(ص)، مصون از هر گونه کهانت و جنون، در پرتو عنایت پروردگار خویش (فما أنت بنعمت ربّک بکاهن و لامجنون)

۶ - پیامبراکرم(ص)، مورد عنایت ویژه پروردگار و برخوردار از نعمت خاصه او (فما أنت بنعمت ربّک بکاهن و لامجنون) «باء» در «بنعمت» براى ملابست و «بنعمت ربّک» حال از ضمیر «أنت» است; یعنى، «حالکونک مصاحباً نعمت ربّک».

۷ - اتهام کهانت و جنون به پیامبر(ص)، از سوى کافران (فما أنت بنعمت ربّک بکاهن و لامجنون)

۸ - تناقض آشکار، در موضع گیرى کافران علیه پیامبر(ص) (فما أنت بنعمت ربّک بکاهن و لامجنون) با توجه به این که «کهانت» خود شیوه اى پیچیده و در اختیار تعدادى از افراد بوده و با جنون هرگز جمع نمى شود; متهم گشتن پیامبر(ص) به کهانت و جنون، نشانگر سردرگمى کافران و تناقض گویى آشکار آنان است.

۹ - «کهانت»، امرى مذموم و نکوهیده * (فما أنت بنعمت ربّک بکاهن) از این که وجود نعمت الهى، عامل مصونیت از کهانت شمرده شده است; نوعى تنافر میان آن دو، استفاده مى شود; یعنى، کاهن به دور از رحمت الهى است.

موضوعات مرتبط

  • اصلاح: زمینه اصلاح ۳
  • انسان: آثار حق پذیرى انسان ها ۲; نیازهاى معنوى انسان ۳
  • تبلیغ: زمینه تداوم تبلیغ ۲
  • خدا: آثار لطف خدا ۵
  • دین: تبیین فرجام مکذبان دین ۴; فرجام شوم مکذبان دین ۴
  • رهبران دینى: زمینه تشویق رهبران دینى ۲; مسؤولیت رهبران دینى ۴
  • کافران: تناقض گویى کافران ۸; تهمتهاى کافران ۱، ۷; موضعگیرى کافران۸; هشدار به کافران ۱
  • کهانت: ناپسندى کهانت ۹
  • لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۶
  • متقین: تبیین فرجام متقین ۴; حسن فرجام متقین ۴
  • محمد(ص): تذکرات محمد(ص) ۱; تهمت جنون به محمد(ص) ۷; تهمت کهانت به محمد(ص) ۷; رسالت محمد(ص) ۱; فضایل محمد(ص) ۶; محمد(ص) و جنون ۵; محمد(ص) و کهانت ۵; مصونیت محمد(ص) ۵; موضعگیرى علیه محمد(ص) ۸; هشدارهاى محمد(ص) ۱
  • نیازها: نیاز به تذکر ۳

منابع