الزمر ٣٦

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۰۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

آیا خداوند برای (نجات و دفاع از) بنده‌اش کافی نیست؟! امّا آنها تو را از غیر او می‌ترسانند. و هر کس را خداوند گمراه کند، هیچ هدایت‌کننده‌ای ندارد!

|آيا خداوند [در حمايت‌] بنده‌اش كافى نيست؟ كه تو را از كسانى كه غير اويند مى‌ترسانند، و هر كه را خدا گمراه كند، برايش هيچ راهنمايى نخواهد بود
آيا خدا كفايت‌كننده بنده‌اش نيست؟ و [كافران‌] تو را از آنها كه غير اويند مى‌ترسانند و هر كه را خدا گمراه گرداند برايش راهبرى نيست.
آیا خدای (مهربان) برای بنده‌اش کافی نیست؟ و مردم (مشرک) تو را از قدرت غیر خدا می‌ترسانند! و هر که را خدا به گمراهی خود واگذارد دیگر او را هیچ راهنمایی نخواهد بود.
آیا خدا برای بنده اش [در همه امور] کافی نیست؟ و مشرکان [به پندار خود] تو را از کسانی که غیر خدا هستند، می ترسانند و هر که را خدا به کیفر [کفر و عناد] ش گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود؛
تو را به كسانى كه سواى خدا هستند، مى‌ترسانند. آيا خدا براى نگهدارى بنده‌اش كافى نيست؟ و هر كس را كه خدا گمراه سازد هيچ راهنمايى نخواهد بود.
آیا خداوند بنده‌اش را بسنده نیست؟ و تو را از کسانی [/معبودان ناحقی‌] که به جای او می‌پرستیدند، می‌ترسانند، و کسی که خداوند بیراهش گذارده باشد، او را رهنمایی نیست‌
آيا خداوند بنده خويش را كار گذارى بسنده نيست، و تو را از كسانى كه جز اويند- خدايان دروغين- مى‌ترسانند و هر كه را خدا گمراه كند پس او را هيچ راهنمايى نيست.
آیا خداوند برای (حفاظت و حمایت از) بنده‌اش کافی نیست؟ آنان تو را از کسانی جز خدا می‌ترسانند. (مگر بتها و معبودهای دروغین و عداوت کافران و دشمنان و طوفان حوادث زمان، می‌توانند کمترین زیانی به کسی برسانند که خدا پشتیبان او است؟). هر کس را خدا گمراه کند، راهنما و رهبری نخواهد داشت.
آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست‌؟ حال آنکه (کافران) تو را از آنها که غیر اویند می‌ترسانند و هر که را خدا گمراه گرداند هرگز برایش هیچ راهبری نیست.
آیا نیست خدا کفایت‌کننده بنده خویش و می‌ترسانندت بدانان که جز اویند و آن را که گمراه سازد خدا نیستش راهنمائی‌


الزمر ٣٥ آیه ٣٦ الزمر ٣٧
سوره : سوره الزمر
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«کَافٍ»: کافی و بسنده.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - خداوند، کفایت کننده امور بندگان و بى نیازکننده آنان از دیگران است. (ألیس اللّه بکاف عبده) «کافى» به کسى گفته مى شود که با وجود او، از دیگران بى نیازى حاصل مى شود.

۲ - خداوند، شایسته ترین حامى بندگان و دفع کننده شر دشمنان از آنان است. (ألیس اللّه بکاف عبده) مقصود از کفایت خداوند، با توجه به جملات بعدى آیه شریفه - که درباره تهدیدها و ارعاب هاى دشمنان سخن مى گوید - حمایت الهى از پیامبر(ص) و مؤمنان در برابر دشمنان است.

۳ - پیامبر(ص)، بنده برجسته و مقرب خداوند (ألیس اللّه بکاف عبده) برداشت یاد شده از اضافه «عبد» به ضمیر اسم جلاله - که از نوع اضافه تشریفى است - استفاده مى شود.

۴ - عبودیت پیامبر(ص)، برجسته ترین صفت آن حضرت (ألیس اللّه بکاف عبده) توصیف پیامبر(ص) به صفت عبودیت وانتخاب این صفت از میان دیگر اوصاف آن حضرت، مى تواند گویاى برداشت یاد شده باشد.

۵ - عبودیت خداوند، مقامى است بس ارجمند. (ألیس اللّه بکاف عبده)

۶ - عبودیت خداوند، موجب بهره مندى از لطف و امداد الهى (ألیس اللّه بکاف عبده)

۷ - تسلى و دلدارى خداوند به پیامبر(ص) در برابر آزار وارعاب دشمنان (ألیس اللّه بکاف عبده)

۸ - ترسانیدن و به هراس افکندن پیامبر(ص) و مؤمنان از ضربات دشمنان، از روش هاى مبارزاتى مشرکان و کافران (و یخوّفونک بالذین من دونه)

۹ - مشرکان، پیامبر اسلام را از مبارزه با معبودهایشان برحذر داشته و از قهر آنان مى ترساندند. (و یخوّفونک بالذین من دونه) برداشت یاد شده مبتنى بر این فرض است که مقصود از «الذین من دونه» معبودهاى مشرکان باشد; چنان که بسیارى مفسران گفته اند: بت پرستان مکه پیامبر(ص) را از خشم و غضب بت ها برحذر مى داشتند.

۱۰ - مشرکان، معتقد به شعورمندى معبودها و تأثیرگذارى آنها در سرنوشت انسان ها (و یخوّفونک بالذین من دونه) اعتقاد به گزند رساندن معبودهایى چون بت، بیانگر مطلب یاد شده است.

۱۱ - خداوند، بهترین و شایسته ترین مدافع و حامى پیامبر(ص) و مؤمنان در برابر تهدید و ارعاب دشمنان (و یخوّفونک بالذین من دونه)

۱۲ - گمراه شده الهى، براى همیشه از هدایت محروم است. (و من یضلل اللّه فما له من هاد)

۱۳ - ناتوانى همگان از هدایت گمراه شده الهى (و من یضلل اللّه فما له من هاد)

۱۴ - هدایت کردن مشرکان و کافران در صدر اسلام (نیمه نخست رسالت)، عملى مشکل و ناامیدانه بود. (و من یضلل اللّه فما له من هاد) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که این آیه در مکه نازل گردیده بود و در آن زمان مشرکان دست از مواضع شرک آلود خود برنمى داشتند. ازاین رو آیه شریفه درصدد بیان این حقیقت است که ایمان آوردن آنان، بسیار مشکل و مأیوسانه است و پیامبر(ص) نباید بیش از این، غم آنها را بخورد و خود را به زحمت بیاندازد.

موضوعات مرتبط

  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۹، ۱۴
  • انسان: حامى انسان ها ۲; عجز انسان ها ۱۳; منشأ تأمین انسان ها ۱
  • حمایتهاى خدا: مشمولان حمایتهاى خدا ۱۱
  • خدا: حمایتهاى خدا ۲; زمینه امدادهاى خدا ۶; زمینه لطف خدا ۶; کفایت خدا ۱; ویژگیهاى اضلال خدا ۱۲، ۱۳
  • دشمنان: اذیتهاى دشمنان ۷; روش برخورد دشمنان ۸; منشأ دفع شر دشمنان ۲
  • عبادت: آثار عبادت خدا ۶
  • عبودیت: مقام عبودیت ۵
  • عقیده: عقیده به شعور معبودان باطل ۱۰
  • کافران: روش مبارزه کافران ۸; هدایت ناپذیرى کافران صدراسلام ۱۴
  • گمراهان: عجز از هدایت گمراهان ۱۳; محرومیت گمراهان ۱۲
  • مؤمنان: حامى مؤمنان ۱۱
  • محمد(ص): اذیت محمد(ص) ۷; ایجاد ترس در محمد(ص) ۸; تقرب محمد(ص) ۳; حامى محمد(ص) ۱۱; دلدارى به محمد(ص) ۷; عبودیت محمد(ص) ۳، ۴; مشکلات محمد(ص) ۱۴; مقامات محمد(ص) ۳، ۴; ممانعت از شرک ستیزى محمد(ص) ۹
  • مشرکان: روش برخورد مشرکان صدراسلام ۹; روش مبارزه مشرکان ۸; عقیده مشرکان ۱۰; هدایت ناپذیرى مشرکان صدراسلام ۱۴
  • مقربان: ۳
  • هدایت: محرومان از هدایت ۱۲

منابع