الإنفطار ١٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۹ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۳۸ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
وَ إِنَ‌ الْفُجَّارَ لَفِي‌ جَحِيمٍ‌

ترجمه

و بدکاران در دوزخند،

|و به يقين بدكاران در دوزخند
و بى‌شك، بدكاران در دوزخند.
و بدکاران در آتش دوزخ معذبند.
و مسلماً گناهکاران در دوزخ اند
و گناهكاران در جهنم.
و بی‌گمان نافرمانان در آتش دوزخند
و همانا بدكاران و گنه‌پيشگان در دوزخ‌اند
و مسلّماً بدکاران در میان آتش سوزان دوزخ بسر خواهند برد.
و بدکاران همی بی‌امان در آتشی شعله‌ورند.
و همانا گنهکارانند در دوزخ‌

While the wicked will be in Hell.
ترتیل:
ترجمه:
الإنفطار ١٣ آیه ١٤ الإنفطار ١٥
سوره : سوره الإنفطار
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْفُجَّارَ»: جمع فاجِر، بدکاران. کسانی که از فرمان خدا سرپیچی می‌کنند و دستور او را پشت گوش می‌اندازند. کسانی که پرده شریعت و عفاف و تقوی را پاره می‌کنند (نگا: ص / ). «جَحِیمٍ»: آتش برافروخته و سوزان. دوزخ.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «13» وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ «14» يَصْلَوْنَها يَوْمَ الدِّينِ «15» وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبِينَ «16» وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «17» ثُمَّ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «18» يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ «19»

بى شك، نيكان در ناز و نعمت بهشتى‌اند. و بى‌شك، بدكاران در آتشى شعله‌ور. كه در روز جزا به آن وارد شوند و بسوزند. و لحظه‌اى، از آن غايب و جدا نشوند. تو چه دانى كه روز جزا چه روزى است؟ باز، چه دانى كه روز جزا چه روزى است؟ روزى كه هيچ كس براى هيچ كس اختيارى ندارد و در آن روز، فرمان تنها براى خداست.

نکته ها

«أبرار» جمع «بار» به معناى نيكوكار و «نَعِيمٍ» به معناى پر نعمت است.

«فجار» جمع «فاجر» به معناى شكافتن است، يعنى كسانى كه پرده‌درى مى‌كنند و هتّاك هستند.

«صلى» ورود در قهر و عذاب است. «يَصْلَوْنَها يَوْمَ الدِّينِ» همان گونه كه «صلو» ورود در رحمت و لطف است. «هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ» «1»

در قيامت، همه امور به دست خداست و اين به معناى نفى شفاعت نيست، چون شفاعت نيز از امورى است كه خداوند فرمان داده است. «2»

پیام ها

1- در تربيت و تبليغ، سرنوشت خوبان و بدان را مقايسه كنيد. «إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ‌- إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ»

2- حتّى پيامبر، به بسيارى از امور قيامت آگاه نيست. «وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ»


«1». احزاب، 43.

«2». تفسير مجمع البيان.

جلد 10 - صفحه 410

3- مسائل قيامت را با عقل عادى نمى‌توان درك كرد، بلكه بايد از طريق وحى بپذيريم. «ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ»

4- مطالب مهم را بايد تكرار كرد. «ما أَدْراكَ‌- ثُمَّ ما أَدْراكَ»

5- پيدايش قيامت براى جزا و كيفر عملكرد دنيوى ماست. «يَوْمُ الدِّينِ»

6- مجرمان براى هميشه در دوزخند. «ما هُمْ عَنْها بِغائِبِينَ»

7- قيامت روز سلب مالكيّت و اختيار از همه انسان‌هاست. «يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً»

8- قيامت، تجلّى حاكميّت مطلقه خداوند است. «وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ»

«والحمد للّه ربّ العالمين»

جلد 10 - صفحه 412

سوره مطفّفين‌

اين سوره سى و شش آيه دارد و در مكّه نازل شده است، گرچه بر اساس برخى روايات، آيات اوليه آن مدنى است.

نام سوره، برگرفته از آيه اول است و به معناى كم فروشان مى‌باشد.

اين سوره با هشدار به كم فروشان آغاز مى‌شود و ريشه آن را باور نداشتن روز قيامت برمى‌شمرد.

سرگذشت فاجران گنهكار و متجاوز و برخورد آنان با آيات الهى، كه بيانگر زنگار گرفتگى دلهاى آنهاست، بخش ديگرى از آيات اين سوره را تشكيل مى‌دهد.

البتّه بيان نعمت‌هاى جاودان و شادى و سرور بهشتيان، نور اميد را در دل مؤمنان روشن مى‌سازد و آنان را در برابر نيش و نوش‌هاى مجرمان دلدارى مى‌دهد تا در اثر تحقير و استهزاى آنان اندوهگين نشوند.

براساس روايات، قرائت اين سوره در نماز، امنيّت از عذاب را در روز قيامت به دنبال دارد و خداوند او را از نوشيدنى‌هاى طهور بهشتى سيراب مى‌سازد. «1»


«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 10 - صفحه 413

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ «14»

وَ إِنَّ الْفُجَّارَ: و به درستى كه بدكاران كه منكر قيامت و بعث‌اند، لَفِي جَحِيمٍ‌: هر آينه در جهنّم‌اند با عذاب آن. اين بيان آن چيزى است كه حفظه اعمال را به جهت آن مى‌نويسند و تهويل و تهديد مشركان و عاصيان و لطف بر اهل ايمان.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ «1» وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ «2» وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ «3» وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ «4»

عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ «5» يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ «6» الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ «7» فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ «8» كَلاَّ بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ «9»

وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ «10» كِراماً كاتِبِينَ «11» يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ «12» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «13» وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ «14»

يَصْلَوْنَها يَوْمَ الدِّينِ «15» وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبِينَ «16» وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «17» ثُمَّ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «18» يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ «19»

ترجمه‌

هنگاميكه آسمان شكافته شود

و هنگاميكه ستارگان فرو ريخته و پراكنده شوند

و هنگاميكه درياها بهم راه يافته يكى گردد

و هنگاميكه قبرها زير و زبر گردد

خواهد دانست هر كس از اعمال خود و آثار آنها آنچه پيش فرستاده و آنچه مؤخر داشته است‌

اى انسان چه چيز فريب داد تو را بنا فرمانى پروردگار خود كه داراى جود و بخشش است‌

آنكه آفريد تو را پس راست و درست نمود تو را پس معتدل و متناسب نمود تو را

در هر صورتى كه خواست تركيب نمود تو را

نبايد مغرور بكرم خدا شد بلكه تكذيب ميكنيد جزاء را

و همانا بر شما نگهبانانى هستند

بزرگواران نويسندگان‌

ميدانند آنچه را بجا ميآوريد

همانا نيكوكاران در نعمتهاى بهشتند

و همانا بدكاران در دوزخند

وارد ميشوند در آن در روز جزا

و نيستند آنها از آن دور شدگان‌

و چه ميدانى تو چيست روز جزا

پس چه ميدانى تو چيست روز جزا

روز كه اختيار ندارد كسى براى كسى چيزى را و كارها در آن روز با خدا است.

تفسير

خداوند متعال در اين سوره شريفه هم متعرّض اوضاع قيامت شده ميفرمايد


جلد 5 صفحه 355

وقتى كه آسمان شكافته شود براى نزول ملائكه و ستارگان فرو ريخته و پراكنده شوند و درياها بيكديگر راه پيدا كرده و يكى گردند و قبرها زير و زبر شوند و مردگان از آنها بيرون آيند در چنين وقت كه روز قيامت است هر كس هر عمل خير و شرّى كه در زمان حيات بجا آورده و هر اثر خوب و بدى كه از اعمال او بعد از مرگ باقى مانده ميداند و در نامه اعمال خود ميبيند چون هر كس سنّت خوبى از خود باقى گذارد هر كس بآن عمل نمايد ثوابش باو ميرسد و هر كس سنّت بدى بگذارد هر كس بآن عمل نمايد گناهش بعهده او است و از ثواب و گناه عمل كنندگان چيزى كم نميشود و پس از اين خداوند خطاب به بنى آدم فرموده كه اى انسان چه چيز فريب داد تو را كه مأمون شدى از عذاب الهى و معصيت نمودى خداوند بخشنده بدون غرض و عوض را و اختيار كريم از بين اوصاف الهى ظاهرا براى اشاره بعلّت قبح معصيت است كه كفران نعمت خداوند منعم باشد و اشعار بآنكه شيطان فريب ميدهد آدمى را كه خدا كريم است معصيت كن ميبخشد و نبايد باين مغرور شد و براى تعليم عذر خواهى از گناه و توبه است كه بنده بگويد پروردگارا اينكه من مرتكب گناه شدم براى اهانت بامر تو نبود بلكه براى اميدوارى بكرم تو بود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه چون تلاوت نمود اين آيه را فرمود مغرور نمود او را جهلش و آن خداوند كريم آن چنان قادر حكيمى است كه خلق فرمود تو را راست و درست داراى اعضاء سليم و آماده براى منافع مستقيم پس معتدل و متناسب فرمود اجزاء و اعضاء تو را با يكديگر براى حسن منظر و مزيد انتفاع و قيام باعتدال و عدّلك بتشديد نيز قرائت شده و برحسب معنى تفاوتى ندارد و بهر صورت و شكل و شمائلى كه خواست و پسنديد و مصلحت ديد تو را تركيب و خلق فرمود يعنى بهترين صورتها را براى تو اختيار نمود يا تو را بهر صورتى كه خواست از صور آباء و امّهاتت در آورد چنانچه از حديثى كه در مجمع از امام رضا عليه السّلام نقل نموده استفاده ميشود و در هر حال كلمه ما زائده است و در مجمع از امام صادق (ع) و قمّى ره نقل فرموده كه اگر ميخواست تركيب كرده بود تو را بر غير اين صورت و ظاهرا مراد آنست كه اگر ميخواست ميتوانست‌


جلد 5 صفحه 356

تو را بصورت حيوان در آورد ولى باحسان خود تو را با حسن تقويم در آورد نبايد مغرور بكرم خدا شد و معصيت نمود بلى سبب اصلى معصيت شما آنست كه منكر روز جزا يا دين اسلاميد و همانا بر شما نگهبانانى هستند كه ضبط اعمال شما را مينمايند از جنس ملائكه كه گرامى و مكرّمند نزد خدا و نويسندگانند اعمال بندگان را از خير و شرّ و فيض ره نقل فرموده كه آنها دو ملكى هستند كه موكّلند بر افراد انسان مبادرت مينمايند بنوشتن حسنات و تأنّى ميكنند در نوشتن سيّئات شايد گناهكاران توبه و استغفار نمايند و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه چون بنده قصد كار خوب كند نفس او خوشبو بيرون آيد پس ملك موكّل دست راست بملك موكّل دست چپ ميگويد صبر كن اين بنده قصد كار خوب كرده و چون آن كار را بجا آورد زبان او قلم او و مركّب او آب دهانش ميباشد پس مينويسد براى او و چون قصد كار بد نمايد نفس او بد بو بيرون آيد پس ملك موكّل دست چپ بملك موكّل دست راست ميگويد صبر كن اين قصد كار بد كرده و چون آن كار را بجا آورد زبان او قلم او است و مركّبش آب دهنش پس مينويسد براى او حقير عرض ميكنم امر بصبر شايد براى ذهاب سيّئات بحسنات و حسنات بسيّئات باشد و گفته شده اينكه خداوند آنها را كرام خوانده براى آنست كه كار خوب را نوشته و بالا ميبرند و بر خدا عرضه ميدارند ولى كار بد را عرضه نميدارند و ميگويند خدايا تو ستّار العيوبى و بندگانت را بآن امر فرمودى و علام الغيوبى حاجت باظهار ما ندارى و براى اين كرام الكاتبين خوانده شده‌اند و آنها ميدانند آنچه را بندگان بجا ميآورند و فراموش نميكنند و از روى دانش و علم ثبت مينمايند و در احتجاج از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند خداوند كه خود عالم السّرّ و الخفيّات است چرا دو ملك را مأمور بنوشتن اعمال بندگان فرموده فرمود خداوند آنها را بعبادت خود وادار فرموده بارجاع اين امر و قرار داده گواهان بر اعمال بندگان تا مردم بيشتر مواظب بر طاعت و محترز از معصيت باشند براى آنكه ميدانند دو ملك ملازم آنانند و شهادت ميدهند نزد خدا بر نفع يا ضرر آنها و چه بسيار كه اراده گناه ميكنند و چون بياد آن دو ميآيند ترك مينمايند و ميگويند خدا


جلد 5 صفحه 357

ميبيند و ملائكه شهادت ميدهند اين خلاصه روايت بود كه ذكر شد اينها همه براى آنست كه روز قيامت تكليف نيكوكاران معلوم باشد كه مستحق نعيم جاودانند و بايد ببهشت بروند و تكليف بدكاران هم معلوم باشد كه مستحق عذابند و بايد بجهنّم بروند و در آن فرود آيند و بسوزند و چون روى سخن با كفّار مكه است كه منكر معاد بودند ميفرمايد كه هيچ وقت از جهنّم غائب نميشوند و بيرون نميآيند و بعضى گفته‌اند مراد آنست كه قبل از ورود در جهنّم هم از آن غائب نيستند چون باد گرم آن در قبر هم بر آنها ميوزد و براى تشديد اهوال و تعظيم احوال و تكثير احمال و اثقال آن روز خداوند مكرّر فرموده چه ميدانى چه روزى است روز جزا و حقّا هم نميتوان حقيقت آن روز و كيفيّت اوضاع آنرا بدست آورد از قيامت خبرى ميشنوى دستى از دور بر آتش دارى هيچ كس در آن روز نميتواند براى كسى كارى انجام دهد و اختيار امرى را نمايد تمام اختيارات آن روز با خدا است ألان هم همين طور است نهايت آنكه بنظر ميآيد بعضى حاكمند و اختيار بعضى از امور را دارند آن روز اين هم نيست فقط شفاعت است آن هم بايد با اذن خدا باشد چنانچه از روايت مجمع از امام باقر عليه السّلام استفاده ميشود كه زمام امور هميشه بدست خدا بوده و هست و خواهد بود ولى آن روز حكّام ظاهرى هم از بين ميروند و باقى نميماند حاكمى جز خدا در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره اذا السّماء انفطرت و اذا السّماء انشقّت را بخواند و در نماز واجب و مستحبّ نصب العين خود قرار دهد خداوند تمام حوائج او را بر آورد و حاجزى بين او و خدا باقى نماند و هميشه او ناظر بخدا و خدا ناظر باو باشد تا از حساب فارغ شود و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّاهرين.


جلد 5 صفحه 358

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِن‌َّ الفُجّارَ لَفِي‌ جَحِيم‌ٍ «14»

فاجر كسي‌ ‌را‌ گويند ‌که‌ ميل‌ ‌از‌ حق‌ كند و رو بباطل‌ رود و ‌اينکه‌ شامل‌ جميع‌ طبقات‌ كفار و ارباب‌ ضلال‌ ميشود ‌که‌ ‌از‌ حق‌ ‌که‌ دين‌ اسلام‌ ‌باشد‌ رو برگردانيدند و ‌از‌ ائمه‌ طاهرين‌ اعراض‌ كردند و رو بباطل‌ ‌که‌ خلفاء جور هستند رفتند، و ‌از‌ ضروريات‌ دين‌ اعراض‌ كردند، و بدعت‌ ‌در‌ دين‌ گذاردند، و پرده‌ اسلام‌ ‌را‌ پاره‌ كردند، و علنا و متجاهرا مرتكب‌ معاصي‌ شدند بحدي‌ ‌که‌ زوال‌ ايمان‌ ‌آنها‌ ‌شده‌ و بي‌ايمان‌ ‌از‌ دنيا رفتند، و اما ‌اگر‌ خداوند

جلد 18 - صفحه 30

حفظ فرمود و ‌با‌ ايمان‌ ‌از‌ دنيا رفتند و ‌لو‌ آلوده‌ بمعاصي‌ شده‌اند اميد نجات‌ ‌در‌ ‌آنها‌ ميرود وعده‌هايي‌ ‌که‌ خداوند داده‌ ‌از‌ مغفرت‌ و عفو و رحمت‌ خاص‌ اينها ‌است‌ و فرمايشات‌ ائمه‌ و وعده‌هاي‌ شفاعت‌ ‌در‌ حق‌ اينها ‌است‌، بلكه‌ بسا خداوند گناهان‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌بر‌ ناصبين‌ و مخالفين‌ و ظالمين‌ بآنها بار ميكند و ‌آنها‌ ‌را‌ نجات‌ ميبخشد، و مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ منافي‌ ‌با‌ عدل‌ نيست‌ بلكه‌ عين‌ عدل‌ ‌است‌ چون‌ ‌آنها‌ باينها ظلم‌ كردند بايد تدارك‌ شود ‌اگر‌ ظالم‌ عمل‌ صالح‌ داشته‌ ‌باشد‌ بمظلوم‌ ميدهند و ‌اگر‌ ندارد مثل‌ اكثر ظلمه‌ گناهان‌ مظلوم‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌او‌ بار ميكنند، و ‌اگر‌ مظلوم‌ ‌هم‌ گناه‌ ندارد ‌ يا ‌ بمقدار ظلم‌ نميشود بمظلوم‌ خطاب‌ ميشود ‌که‌: ‌هر‌ ‌که‌ ‌از‌ بستگان‌ تو آلوده‌ بمعاصي‌ هستند بياور ‌بر‌ ظالم‌ بار كن‌ ‌تا‌ تدارك‌ ظلم‌ تو بشود. ‌اينکه‌ جنبه حق‌ ‌النّاس‌ ظالم‌ ‌است‌ و اما جنبه‌ حق‌ اللّه‌ ‌که‌ بسيار سخت‌ بالاخص‌ ‌هر‌ چه‌ ظلم‌ شديدتر ‌باشد‌ و مظلوم‌ مقامش‌ رفيع‌تر عقوبتش‌ بيشتر ميشود ‌که‌ ميفرمايد: وَ الظّالِمِين‌َ أَعَدَّ لَهُم‌ عَذاباً أَلِيماً هل‌ أتي‌ ‌آيه‌ 30.

تنبيه‌: ‌ما ‌از‌ ‌اينکه‌ بيان‌ يك‌ نتيجه‌ بدست‌ آورده‌ايم‌ و مكرر ‌هم‌ اشاره‌ كرده‌ايم‌ ‌که‌ ظالمين‌ اهل‌ عصمت‌ و طهارت‌ نه‌ عبادت‌ دارند ‌که‌ بآنها دهند چون‌ ايمان‌ نداشتند و نه‌ اينها معصيت‌ دارند ‌که‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ بار كنند ‌اگر‌ گناهان‌ تمام‌ شيعيان‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ بار كنند گمان‌ نميكنم‌ ‌که‌ تدارك‌ ظلم‌ ‌آنها‌ شود.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 14)- «و بدکاران در دوزخند»! (و ان الفجار لفی جحیم).

این که می‌فرماید: «نیکوکاران در بهشت، و بدکاران در دوزخند» ممکن است به این معنی باشد که آنها هم اکنون نیز در بهشت و دوزخ وارد شده‌اند، و در همین دنیا نیز نعمتهای بهشتی و عذابهای دوزخی آنها را فرا گرفته، همان گونه که در آیه 54 سوره عنکبوت می‌خوانیم: «دوزخ کافران را احاطه کرده است».

و نیز جمعی گفته‌اند که این گونه تعبیرها اشاره به آینده حتمی است- ولی معنی اول با ظاهر آیه سازگارتر است.

نکات آیه

۱ - آتش دوزخ، جایگاه فاسقان و گنه پیشگان و کیفر کردار آنان است. (و إنّ الفجّار لفى جحیم) «فجور»; یعنى، دریدن پرده دیانت (مفردات راغب). از معانى دیگر «فجور»، فسق و عصیان است. (قاموس)

۲ - جهنّم، داراى آتشى که به شدّت برافروخته و شعلهور است. (لفى جحیم) به آتشى که شعله هاى آن، سخت زبانه کشد و نیز به آتش عظیمى که در گودال برافروخته گردد و به مکانى که داراى حرارت شدید باشد، «جحیم» گفته مى شود (قاموس). مراد از «جحیم» - به قرینه آیه بعد - جهنم یا آتش آن است.

۳ - «جحیم»، از نام هاى جهنم است. * (لفى جحیم)

۴ - مردم در قیامت، به دو گروه شاخص «ابرار» و «فجّار» تقسیم خواهند شد. (إنّ الأبرار لفى نعیم . و إنّ الفجّار لفى جحیم)

۵ - گرفتارى فاسقان کافر در آتش دوزخ، همیشگى است. (و إنّ الفجّار لفى جحیم) جمله اسمیه، بر ثبوت دلالت دارد و در این آیه ممکن است به قرینه مقابله با «إنّ الأبرار لفى نعیم» - که استقرار مجازى در آن حاکى از خلود بود - بر خلود نیز دلالت کند. مراد از «فجّار» - به قرینه «بل تکذّبون بالدین» - فاسقانى است که منکر معاد و کافرند.

۶ - کردار بدکاران، از نظر مأموران الهى مخفى نمانده و در نامه عمل آنان ثبت خواهد شد. (کتبین . یعلمون ما تفعلون ... و إنّ الفجّار لفى جحیم)

موضوعات مرتبط

  • ابرار: ابرار در قیامت ۴
  • جحیم :۳
  • جهنم: جاودانان در جهنم ۵; شعله آتش جهنم ۲
  • فاسقان: ثبت عمل فاسقان ۶; جاودانگى عذاب فاسقان ۵; فاسقان در جهنم ۱، ۵; فاسقان در قیامت ۴; کیفر فاسقان ۱; نامه عمل فاسقان ۶
  • قیامت: گروه بندى در قیامت ۴; نامهاى قیامت ۳
  • گناهکاران: کیفر گناهکاران ۱; گناهکاران در جهنم ۱
  • ملائکه: نقش ملائکه ثبت عمل ۶

منابع