الطور ٣٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۴۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

یا آنها بی هیچ آفریده شده‌اند، یا خود خالق خویشند؟!

|آيا آنها از هيچ [و بى‌هيچ خالقى‌] خلق شده‌اند يا خود خالق [خويش‌] اند
آيا از هيچ خلق شده‌اند؟ يا آنكه خودشان خالق [خود] هستند؟
آیا این خلق (بدون خالق) از نیستی صرف به وجود آمدند؟ یا (خویشتن را) خود خلق کردند؟
آیا آنان از غیر [آن] چیزی [که دیگران را از آن آفریده اند،] آفریده شده اند.
آيا بى‌هيچ خالقى پديد آمده‌اند يا خود خالق خويشند؟
یا از هیچ خلق شده‌اند، یا آنکه خودشان خالق [خود]اند؟
يا مگر از هيچ آفريده شده‌اند- بى‌آفريدگارى- يا خود آفريننده [خويش‌] اند؟!
آیا ایشان (همین جوری از عدم سر بر آورده‌اند و) بدون هیچ گونه خالقی آفریده شده‌اند؟ و یا این که (خودشان خویشتن را آفریده‌اند و) خودشان آفریدگارند؟
یا از هیچ خلق شده‌اند یا آنکه خودشان آفریدگار (خود)ند؟
یا آفریده شدند بی چیزی یا ایشانند آفرینندگان‌


الطور ٣٤ آیه ٣٥ الطور ٣٦
سوره : سوره الطور
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ»: بدون هیچ چیزی و هیچ آفریدگاری. یعنی بدون علت به وجود آمده‌اند. «أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ»: یعنی خودشان آفریدگار، و علت خویشتن هستند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - خداوند، خواهان تأمل و اندیشیدن انسان درباره نحوه پیدایش خود (أم خلقوا من غیر شىء) پرسش در آیه شریفه در حقیقت براى واداشته شدن انسان به اندیشه و تفکر صورت گرفته است.

۲ - پیدایش انسان، بدون هیچ علت و مبدأ پدیدآورنده، امرى محال و نامعقول است. (أم خلقوا من غیر شىء) «شىء» مى تواند کنایه از علت فاعلى باشد. بنابراین «من غیر شىء»; یعنى، بدون علت و عامل پدیدآورنده.

۳ - نیاز پدیده و شىء ممکن به علت پدید آورنده، امرى بدیهى و قابل فهم براى همگان (أم خلقوا من غیر شىء) از این که خداوند این مسأله را با پرسشى ساده و همراه با اعجاب و انکار مطرح کرده است; استفاده مى شود که شبهه در نیاز معلول به علت، براى عقل سلیم شگفت انگیز بوده و شک در امر بدیهى است.

۴ - نقش خود انسان در پیدایش و خلقت خویش، امرى محال و نامعقول است. (أم هم الخلقون) در آیه شریفه دو فرض مطرح شده است: ۱- این که پیدایش انسان بى علت باشد; ۲- این که انسانِ معدوم، در پیدایش خویش نقش داشته باشد که هر دوى آنها محال عقلى است. از این رو آیه شریفه با استفهام انکارى ادا شده است.

۵ - پیدایش موجودات، متکى به مبدئى بى نیاز و قائم به ذات است. (أم خلقوا من غیر شىء أم هم الخلقون) از مجموع آیه شریفه استفاده مى شود که پدیده، نیازمند به علتى است که آن علت، خود پدیده و وابسته به غیر نباشد; زیرا در غیر این صورت پرسش انکارى همچنان باقى خواهد بود (چگونه معلولى بى علت پدید آمده است).

۶ - خلقت انسان بدون هیچ هدف ارزشمند، امرى نامعقول است. (أم خلقوا من غیر شىء) برداشت یاد شده بدان احتمال است که واژه «شىء»، کنایه از غایت و هدف باشد.

۷ - هدفدارى خلقت انسان، مستلزم بعثت رسولان و هدایت آدمیان به سوى اهداف بایسته (أم خلقوا من غیر شىء) چنانچه عبارت «من غیر شىء» به معناى «من غیر غایة» باشد; از ارتباط مسأله هدفدارى خلقت انسان با آیات پیشین - که درباره حقانیت رسالت پیامبر(ص) و قرآن بود - مطلب بالا استفاده مى شود.

۸ - پندار باطل مشرکان، در امتیاز آنان بر دیگران و بى نیازى از هدایت و ارشاد * (أم خلقوا من غیر شىء) معناى «أم خلقوا من غیر شىء»، مى تواند این باشد که آیا مشرکان مکه، خود را تافته جدابافته اى در آفرینش مى بینند که دیگران نیاز به هدایت دارند و اینان بى نیازند؟! بر این مبنا تقدیر آیه شریفه چنین مى شود: «أم خلقوا من غیر شىء خلق منه غیرهم».

موضوعات مرتبط

  • انبیا: زمینه بعثت انبیا ۷
  • انسان: زمینه هدایت انسان ها ۷; فلسفه خلقت انسان ۶; منشأ خلقت انسان ۲، ۴; هدفدارى خلقت انسان ۶، ۷
  • برهان علیت :۲
  • تفکر: تفکر در خلقت انسان ۱; توصیه به تفکر ۱
  • خدا: توصیه هاى خدا ۱
  • مشرکان: برترى طلبى مشرکان ۸; بینش باطل مشرکان ۸; تکبر مشرکان ۸
  • موجودات: بداهت نیازمندى موجودات ۳; منشأ خلقت موجودات ۵
  • نظام علیت :۳

منابع