الحجر ٤
ترجمه
الحجر ٣ | آیه ٤ | الحجر ٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قَرْیَةٍ»: شهر. آبادی. مراد ساکنان آنجا نیز میتواند باشد. «کِتَابٌ»: به معنی مکتوب است، یعنی: واجب و مقدّر (نگا: آلعمران / .
تفسیر
- آيات ۱ - ۹،سوره حجر
- مفاد كلى سوره مباركه حجر
- پشيمانى كافران : اى كاش مسلمان شده بوديم !
- درخواست مشركان از پيامبر(ص ) كه بر ايشان ملائكه بياورد!
- جواب خداوند در مقابل اين درخواست باطل
- حق مطلب در معناى : ((ما ننزل الملائكة الا بالحق ...))
- قرآن از هر گونه تحريف و تصرفى مصون است
- (روايتى در مورد خروج موحدان عاصى از جهنم و بقاء كافران در آن درذيل آيه : ((ربما يود...))
- فصلاول : در بيان اينكه قرآن عصر حاضر همان قرآننازل بر پيامبر اسلام (ص ) است
- رواياتى كه بر عدم وقوع تحريف و تصرف در قرآن دلالت دارند
- استدلالاتى بر عدم وقوع زياده و نقص و تغيير در قرآن
- دليل چهارم قائلين به تحريف : تكرار حوادث مربوط به بنىاسرائيل در امت اسلام .
- بيان ضعف استدلال به اجماع براى اثبات عدم وقوع تحريف قرآن و زياد شدن در آن
- ضعف و قصور روايات دال بر وقوع تحريف در قرآن از نظر سند و دلالت
- دسيسه و جعل روايت دشمنان قرآن مخفى نماند!
- برسى نمونه هايى از آيات جعلى و ساختگى !
- مجموع قرآن دلالت قطعى دارد بر اينكه در قرآن تحريفى رخ نداده است
- پاسخ به دو دليل ديگر قائلين به تحريف : استبعاد عقلى عدم تحريف و روايتى دربارهمصحف على عليه السلام
- خطاب به قائلين به تحريف : مقصود شما از نسخ تلاوت چيست ؟
- پاسخ به دليل ديگر قائلين به تحريف : تكرار حوادث مربوط به بنىاسرائيل در امت اسلام
- درباره جمع و تاءليف قرآن و جمع بين رواياتى كه برخى بر جمع قرآن در زمانپيامبر(ص ) و برخى بعد از آن حضرت دلالت دارند
- جمع و تدوين قرآن بر اساس يك قرائت در زمان عثمان
- آنچه از روايات مربوط به جمع و تاءليف قرآن استفاده مى شود
- دلالت روايات مربوط به جمع قرآن بر عدم تحريف
- قرآن خود عمده ترين دليل بر عدم وقوع تحريف است
- ترتيب سور قرآن در جمع اول و دوم كار صحابه بوده است
- ترتيب آيات قرآن نيز توفيقى نبوده و بدون دخالت صحابه انجام نشده است
- آيا ترتيب آيات قرآنى توفيقى است ؟
- نقل كلام مازرى درباره دلالت روايت انس بر جمع قرآن بعد از پيامبر(ص ) و رد آن
- ايراداتى چند به قائلين به توفيقى بودن ترتيب آيات قرآنى
- رد روايات انساء كه از طرق عامه وارد شده و بر منسوخ التلاوه شدن پاره اى از آياتوحى دلالت مى كنند
نکات آیه
۱- هلاکت و نابودى هر جامعه انسانى، داراى قانون و اجلى مکتوب و معین (و ما أهلکنا من قریة إلاّ و لها کتاب معلوم)
۲- مرگ و میرها و تحولات طبیعى در جوامع، به دست خداوند و به تقدیر اوست. (و ما أهلکنا من قریة إلاّ و لها کتاب معلوم)
۳- هشدار خداوند به کافران هدایت ناپذیر مکه، مبنى بر اینکه مهلت دادن به آنان به معناى تداوم بخشیدن به زندگیشان نیست; بلکه همواره در معرض هلاکتند. (ربما یودّ الذین کفروا لو کانوا مسلمین. ذرهم ... فسوف یعلمون. و ما أهلکنا من قریة إلاّ و لها کتاب معلوم) ذکر این آیه، پس از تهدید «فسوف یعلمون» احتمالاً براى دفع اشکال مقدر مى باشد و آن اشکال این است که: کفار پس از مهلت یافتن با امر «ذرهم یأکلوا ...» چنین نپندارند که زندگیشان ادامه دارد.
۴- توضیح و بیان قانون مندى تحقق وعیدهاى خداوند درباره کافران، روش تعلیمى قرآن براى روشنگرى اذهان و دفع شبهات احتمالى درباره آن (و ما أهلکنا من قریة إلاّ و لها کتاب معلوم) ذکر این آیه، پس از تهدید «فسوف یعلمون» احتمالاً براى دفع اشکال مقدّر مى باشد و آن این است که کفار ممکن است بگویند: چرا عذاب فوراً رخ نمى دهد و چگونه و کى چنین وعیدى تحقق خواهد یافت؟ و خداوند جواب مى دهد: وعیدها داراى حساب و قانون است.
۵- اراده و خواست خداوند، دخیل در تحولات و رخدادهاى تاریخى (و ما أهلکنا من قریة إلاّ و لها کتاب معلوم)
۶- اطلاعات و خبرهاى مربوط به حادثه ها و تحولات جوامع بشرى، داراى بانک اطلاعات و کتابى معین (و ما أهلکنا من قریة إلاّ و لها کتاب معلوم)
۷- هر جامعه، داراى هویت، حیات و قوانین مشخصى جدا از افراد آن جامعه (و ما أهلکنا من قریة إلاّ و لها کتاب معلوم)
موضوعات مرتبط
- اجل: اجل مسمّى ۱
- انذار: انذار از هلاکت ۳
- بلایا: منشأ بلایاى طبیعى ۲
- تاریخ: منشأ تحولات تاریخ ۵
- تحولات اجتماعی: منشأ تحولات اجتماعی ۲
- جامعه: اجل جامعه ۱; حقیقت جامعه ۷; حیات جامعه ۷; قانونمندى جوامع ۷; قانونمندى هلاکت جامعه ۱; وجود جامعه ۷
- حوادث: بانک اطلاعات حوادث ۶
- خدا: اختصاصات خدا ۲; انذارهاى خدا ۳; حتمیت وعیدهاى خدا ۴; قانونمندى وعیدهاى خدا ۴; مقدرات خدا ۲; مهلت هاى خدا ۳; نقش اراده خدا ۵; نقش مشیت خدا ۵
- قرآن: تعالیم قرآن ۴
- کافران مکه: انذار کافران مکه ۳; فلسفه مهلت به کافران مکه ۳
- مرگ: منشأ مرگ ۲