نتایج جستجو

» آنها گفتند: «شنیدیم؛ ولی مخالفت کردیم.» و دلهای آنها، بر اثر کفرشان، با محبت گوساله آمیخته شد. بگو: «ایمان شما، چه فرمان بدی به شما می‌دهد، اگر ایمان

ندادن خداوند دو دل را در درون مرد آنستكه دو محبت متضادّ در يكدل جمع نميشود محبت پيغمبر و اهل بيت اطهارش با محبت دشمنان ايشان نمى‌سازد خدا براى كسى دو دل قرار

حاصل گردید و خدا (به احوال بندگان) دانا و (به صلاح نظام عالم) آگاه است. [این محبت و ناخوشایندی نسبت به حق و باطل] عطیه و نعمتی از سوی خداست؛ و خدا دانا و حکیم

عليه السلام نقل است. «عرب» «مثل عنق» جمع عروبة و آن زنى است كه الفت و عشق و محبت خود را به شوهر اظهار مى‏دارد پس عرب يعنى مهربانان نسبت به شوهران. «كواعب»

نسبت به او مهر و محبت كنيم تا بزرگ شود و روى پاى خود بايستد، قطعا آن پسر بزرگتر قانع گشته از اعتراض خود دست برمى دارد. و اگر مساءله محبت يعقوب نسبت به يوسف

كس او را ميديد دوستش ميداشت چون خدا فرموده محبت او را در دلها انداختم از جانب خود لذا آنزن قبطيه موكّله محبت بموسى پيدا كرد و از او صرف نظر نمود و خداوند

باشد، و هرگز شکم خود را کاملا سیر مکن». در فراز دیگری آمده است: «ای احمد! محبت من محبت فقیران و محرومان است، به آنها نزدیک شو، و در کنار مجلس آنها قرار گیرد،

عنوان‌ ثمرة ‌بر‌ ‌آن‌ صادق‌ آيد و ‌در‌ حديث‌ سابق‌ ‌که‌ بثمرات‌ القلوب‌ ‌يعني‌ محبت‌ مردم‌ نسبت‌ بآنها تفسير ‌شده‌ ‌از‌ باب‌ بيان‌ مصداق‌ ‌است‌ و شاهد ‌بر‌ ‌اينکه‌

و غير آن به اعتبار غايات، يعنى افعال باشد، نه مبادى كه انفعالات است. مثلا محبت و رأفت ناشى گردد از رقّت قلب و همچنين غضب منشأش التهاب نفس، و هر دو مستلزم

است: هر كه را بخواهد روزى مى‌دهد و اوست نيرومند غالب. خدا را به بندگان لطف و محبت بسیار است، هر که را بخواهد روزی می‌دهد و او توانای مطلق و مقتدر و غالب است

كس او را ميديد دوستش ميداشت چون خدا فرموده محبت او را در دلها انداختم از جانب خود لذا آنزن قبطيه موكّله محبت بموسى پيدا كرد و از او صرف نظر نمود و خداوند

كس او را ميديد دوستش ميداشت چون خدا فرموده محبت او را در دلها انداختم از جانب خود لذا آنزن قبطيه موكّله محبت بموسى پيدا كرد و از او صرف نظر نمود و خداوند

مى‏ترسيدى حال آنكه خدا سزاوارتر است كه بترسى. گفته‏اند آنچه در دل پنهان داشت محبت زينب بود ولى آنچه در دل داشت همان اعلام خدا بود كه او را تزويج كند تا رسم

جامعه‌ى اسلامى، نسبت به يكديگر از طرف خداوند، حقّ ولايت و نظارت همراه با محبّت دارند و بى‌تفاوت نيستند. «بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ» 3- امر به معروف ونهى

فِتْنَةٌ: آزمايش است تا ظاهر گردد كه كدام از شما محبت حق را بر ايشان اختيار كند، و كدام، دل در مال بسته، و از محبت الهى غافل شده. يا آنكه مال و اولاد، بلا و محنت،

نمودم براى تو محبت خود را و شستم قلب خود را از غير تو. و به اهلش محبت شديد داشت، پس خداى تعالى فرمود: «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ» يعنى بيفكن محبت اهل را از قلب

پیکار در راه خداوند، مایه جلب محبت و مهر او (إنّ اللّه یحبّ الذین یقتلون فى سبیله) ۳ - لزوم تلاش انسان مؤمن، براى جلب رضا و محبت خداوند (إنّ اللّه یحبّ الذین

ندادن خداوند دو دل را در درون مرد آنستكه دو محبت متضادّ در يكدل جمع نميشود محبت پيغمبر و اهل بيت اطهارش با محبت دشمنان ايشان نمى‌سازد خدا براى كسى دو دل قرار

صفت گواه است و همانا او جلد 5 صفحه 424 بزندگى و مال دنيا محبت شديد و فراوانى دارد يا براى محبت زندگى و مال دنيا بخيل ميباشد چون بعضى گفته‌اند شديد بمعناى

اگر اهل محبت را در اين حديث «پاكان » خوانده براى اين است كه گفتيم اين طايفه از هواى نفس و لوث ماديت منزهند. پس : اخلاص در عبادت جز از راه محبت ، تمام و