نتایج جستجو

را فرا می‌گیرد. و نشانه‌ای (دیگر) برای آنها (افق) شب است که روز را (مانند پوست) از آن برمی‌کنیم. پس به ناگاه آنان در تاریکی فرو روندگانند. و آیتی برای ایشان

آتش سوزان پوست تمام بدن وارد را ميسوزاند و ميكند يا خصوص پوست سر و صورت او را بمحض ورود چون شوايا بمعناى اطراف است يا جمع شواة كه بمعناى پوست سر است و قمّى

آیات شامل این کلمه ظعن‌ (۱ بار) کم‌ (۲۲۹۱ بار) مسافرت. كوچ [نحل:80].از پوست چهار پايان خيمه هائى فراهم آورد كه آنها را روز سفر رسيدو خضر سبك مى‏دانيد و

شامل این کلمه حصل‌ (۱ بار) [عاديات:10] راغب گويد: تحصيل خارج كردن مغز است از پوست مثل خارج كردن طلا از سنگ معدن و دانه از كاه خدا فرموده «وَ حُصِّلَ ما فِى

قرآن: ۱(بار) لیست کلمات مشتق شده در حال بارگیری... مسافرت. كوچ [نحل:80].از پوست چهار پايان خيمه هائى فراهم آورد كه آنها را روز سفر رسيدو خضر سبك مى‏دانيد

جمع آن «سفائن» مى باشد. سفن‌ (۴ بار) (به فتح س) تراشيدن. مثل تراشيدن چوب و پوست و تراشيدن باد خاك روى زمين را (راغب) در صحاح و اقرب آمده «سفنت الشى‏ء سفناً:

معنى استرضا و اعتاب به معنی راضی کردن است. اصل اعتاب در نزد عرب اصلاح كردن پوست است و بطور استعاره در طلب عاطفه و اعاده الفت بكار رفته است. در قاموس و اقرب

در سايه برگهاى كدو استراحت كرد وگرنه آفتاب او را مى‏سوزاند كه در شكم ماهى پوست بدنش كاملاً نازك شده بود، لفظ «أَنْبَتْنا» نشان مى‏دهد روئيدن آن به طور خارق

کند، در مقابل پوست آن - که پوست را مزد خود بردارد - [حکمش چیست؟] فرمود: مانعى ندارد; زیرا خداى عزّوجلّ فرموده است: «فکلوا منها و أطعموا» و پوست نه خورده مى شود

آن‏اند در مجمع از كعب و عكرمه نقل كرده: علت اين خطاب آن بود كه كفش موسى از پوست ميته خر بود و در وجه سّوم از وجوه چهارگانه مى‏گويد: علّت اين دستور آن است

آتش سوزان پوست تمام بدن وارد را ميسوزاند و ميكند يا خصوص پوست سر و صورت او را بمحض ورود چون شوايا بمعناى اطراف است يا جمع شواة كه بمعناى پوست سر است و قمّى

آتش سوزان پوست تمام بدن وارد را ميسوزاند و ميكند يا خصوص پوست سر و صورت او را بمحض ورود چون شوايا بمعناى اطراف است يا جمع شواة كه بمعناى پوست سر است و قمّى

شما است كه بشما رسيده و كلمه رقّ ظاهرا پوست رقيق شفّافى است كه مهيّا براى نوشتن مطالب مهمّه مينمودند مانند پوست آهو ولى در مطلق صفحه مكتوب استعمال ميشود

آتش سوزان پوست تمام بدن وارد را ميسوزاند و ميكند يا خصوص پوست سر و صورت او را بمحض ورود چون شوايا بمعناى اطراف است يا جمع شواة كه بمعناى پوست سر است و قمّى

کلف‌ (۸ بار) (بروزن فرس) در صحاح و قاموس گفته: كلف نقطه و خالى است كه در پوست چهره ظاهر مى‏شود و رنگى است ميان سياهى و سرخى و نيز سرخى تيره ايست كه در

ميشوند و ميوه از آنچه اختيار نمايند و گوشت پرنده از آنچه ميل كنند و زنانى سفيد پوست سياه چشم‌ چون مرواريد در صدف پنهان‌ بجهت پاداش در مقابل آنچه ميكردند نميشنوند

ميشوند و ميوه از آنچه اختيار نمايند و گوشت پرنده از آنچه ميل كنند و زنانى سفيد پوست سياه چشم‌ چون مرواريد در صدف پنهان‌ بجهت پاداش در مقابل آنچه ميكردند نميشنوند

معنى تغيير است «لَوَّحَهُ الْحَرُّ: غَيَّرَهُ» بَشَر جمع بشره است به معنى پوست بدن است يعنى چه ميدانى سقر چيست؟ نه مى‏گذارد و نه دست مى‏كشد تغيير دهنده

ورزیدند، اجازه (سخن گفتن) داده نمی‌شود؛ (بلکه دست و پا و گوش و چشم، حتّی پوست تن آنها گواهی می‌دهند!) و (نیز) اجازه عذرخواهی و تقاضای عفو به آنان نمی‌دهند

آتش سوزان پوست تمام بدن وارد را ميسوزاند و ميكند يا خصوص پوست سر و صورت او را بمحض ورود چون شوايا بمعناى اطراف است يا جمع شواة كه بمعناى پوست سر است و قمّى