نتایج جستجو

نزل بعد امم لم ثم کلل اخذ تبع يا روح عزز بنو انس جعل هدى ذلک عذب ولى لما صدق لو عصى فرعون نن حتى حکم عصو عند ضلل اهل نبو او دعو رئى يوم وعد بعث امر عن

فى جهل تبع انا لن شىء خير شرک عسى ظلم موت قرب نصر نفق اتى امر بين برء اذا صدق صلو نفس شهد عظم حبب مرر لعن وجد هما اذ قرء رود اخذ قد هدى قلب خبر هبط ولى

امر خود ارجاع مى‌دادند قطعا كسانى از آنان كه مى‌توانند آن را استنباط كنند [صدق و كذب‌] آن را مى‌فهميدند، و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود مسلما جز شم و چون

کن قتل انا او مکن کم يا نفس جىء وله بين يوسف حتى لما انت روح امن رسل ذهب ا صدق اخذ عظم سئل ائى ايوب انتم بيض عرض نن غفر عند ذکر جهل لو لقى ترک موسى عين جزى

که بر رسالت تو گواهی می‌خواهند) بگو: بالاترین گواهی، گواهی کیست (تا او بر صدق نبوّت من گواهی دهد؟) بگو: خدا میان من و شما گواه است! (بهترین دلیل آن این

نَبِيًّا ‌از‌ ‌براي‌ صدق‌ اطلاقاتيست‌ صدق‌ ‌در‌ كلام‌ صدق‌ ‌در‌ كتابت‌ صدق‌ ‌در‌ وعد صدق‌ ‌در‌ ايمان‌ ‌که‌ نفاق‌ نباشد صدق‌ ‌در‌ اخلاق‌ صدق‌ ‌در‌ افعال‌ و صدّيق‌

بفهمند (نگا: المصحف المیسر). «آیَةً»: دلیل و برهانی دالّ بر وحدانیت خدا و صدق پیغمبرش (نگا: اعراف / . آیه قرآنی. چرا که مشرکان آیات قرآنی را سحر و جادو

است، یوسف جواب داد: این زن خود (با وجود انکار من) با من قصد مراوده کرد. و بر صدق دعویش شاهدی از بستگان زن گواهی داد گفت: اگر پیراهن یوسف از پیش دریده، زن راستگو

می‌گردند)، خداوند توبه و برگشت آنان را می‌پذیرد. و خداوند آگاه (از مصالح بندگان و صدق نیّت توبه‌کنندگان است و) حکیم است (و از روی حکمت درگاه توبه را بر روی توبه‌کنندگان

را اذیّت و آزار مکن. ما معجزه‌ای از پروردگارت برایت‌آورده‌ایم (که دالّ بر صدق ما است). در امان ماندن از عذاب، نصیب کسی است که راه هدایت در پیش گیرد. «پس

شناخته‌اند؛ گویند: بارالها، ما ایمان آوردیم، پس نام ما را در زمره گواهان صدق (او) بنویس. و چون آنچه را که بر پیامبر اسلام نازل شده بشنوند، دیدگانشان را

سبل نن لو عسى مطر ذلک عشو امر دين طلع حسب حول قضى عرش اوى رعد لقمان ابو مع صدق فوز فوج فقر

هدى ظلم عدن مول نن نسو مثل نهر جىء روح موه برک کثر حسن خلد عرض حتى ثبت نعم صدق طعم بعض ميز ذهب تحت جزى ا يتم نور تبع نفق نبت غنم لکن عظم ذرر لئک نکح عجب

راجع بنجات ايشان و اهل ايمان و هلاك كفّار كاملا وفا نموديم و صدق آن ظاهر گشت و بزودى صدق وعده ما بتوهم راجع بكفار آشكار خواهد شد و بعد از اين روى سخن را

بدیشان داده شده است (یعنی یهودیان و مسیحیان) بیاوری (و آن ادلّه و براهین را بر صدق تغییر قبله از بیت‌المقدّس به مسجدالحرام ارائه نمائی، تو را باور نمی‌دارند

بر آنكه او سبحانه صادق است و قول و كلام او صدق و داعى بندگان به اتباع صدق و واعد ايشان است به صدق در دار صدق. ميم- دليل است بر ملك او و بر آنكه او مالك

رسول در تقصير سنت و غلول مكنيد در غنايم دار الحرب. يا ترك نفاق كنيد و به صدق تمام تصديق نمائيد. وَ تَخُونُوا أَماناتِكُمْ‌: و خيانت مكنيد در امانتها كه

تهجد نيمه شب ودعا واستمداد از خداوند مقصود از ((دخول وخروج به صدق (( در ((رب ادخلنىمدخل صدق ...(( بحث روايتى رواياتى در ذيل آيه : ((وان كادوا ليفتنونك .

عَقِبِهِ» است. [شعراء:84]. اين دعاى ابراهيم «عليه‏السلام» و ظاهراً مراد از لسان صدق چنانكه در «لسن» خواهد آمد و الميزان گفته بقاء دعوت آن حضرت است ايضاً در آيه:

از همه آنها است فقط چيزى كه هست آنستكه اينها با آنكه ميدانند دعوى نبوت او صدق و كتابش بر حقّ است بيشترشان طبعا از قبول حق كراهت دارند چون حقّ تلخ و مخالف