الأعلى ١٤
کپی متن آیه |
---|
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى |
ترجمه
الأعلى ١٣ | آیه ١٤ | الأعلى ١٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قَدْ أَفْلَحَ»: قطعاً نجات یافته است و رستگار گردیده است. «تَزَکّی»: خود را پاکیزه داشت. زکات داد (نگا: قاسمی).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا (۲)
وَ کَذٰلِکَ بَعَثْنَاهُمْ... (۱) الَّذِينَ لاَ يُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ... (۰) إِنَ هٰذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَى (۰) وَ رُسُلاً قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْکَ... (۰)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۹ سوره اعلى
- توضيح معناى اين كه فرمود: «سبّح اسم ربّك»
- مظاهر تدبير الهى: خلقت، تسويه، تقدير، هدايت و...
- معناى «اقرأ» در «سنقرئك فلا تنسى» و مفاد استثناء «إلّا ماشاء اللّه»
- آسوده خاطر نمودن پيامبر اكرم «ص» از چيستی تلقى وحى الهى و حفظ آن
- معناى اين كه به پيامبر «ص» فرمود: «و نيسّرك لليسرى»
- سودمند واقع شدن شرط اساسى «تذكره» و گفتار مفسّران در این باره
- معناى اين كه «شقىّ دوزخى»، در آتش، نه مى ميرد و نه زنده مى شود
- مراد از تزّكى در «قد أفلح من تزكّى»
- رواياتى در ذيل آيات «سبّح اسم ربّك الأعلى»، «سنقرئك فلاتنسى»، «قد أفلح من تزّكى» و...
- روايتى درباره عدد انبياء الهى و كتب و صحيفه هاى آنان
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى «14» وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى «15»
«14» به راستى رستگار شد آن كس كه خود را (از پليدىها) پاك گردانيد.
«15» نام پروردگارش را ياد كرد و نماز گذارد.
نکته ها
تزكيه، آن است كه فكر از عقايد فاسد و نفس از اخلاق فاسد و اعضاء از رفتار فاسد، پاك شود و زكات پاك كردن روح از حرص و بخل و مال از حقوق محرومان است.
در مكتب انبيا، رستگاران پاكان هستند: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى» ولى در مكتب طاغوتيان، رستگاران زورمندانند. فرعون مىگفت: هر كس پيروز شود رستگار است. «قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى» «1»
در قرآن رستگارى قطعى، هم براى مؤمنان آمده: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» «2» و هم براى كسانى كه خود را تزكيه كردهاند: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى» پس مؤمن واقعى همان كسانى هستند كه خود را تزكيه كرده باشند.
پیام ها
1- قرآن در پايان برخى آيات مىفرمايد: اميد است رستگار شويد. «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»* زيرا كار خير از افرادى كه تزكيه نكردهاند، با ريا و غرور و گناه و منّتگذارى محو مىشود. ولى درباره تزكيه شدگان مىفرمايد: قطعاً رستگارند. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى»
«1». طه، 65.
«2». مؤمنون، 1.
جلد 10 - صفحه 456
2- تزكيه خود به خود حاصل نمىشود، بايد به سراغ آن رفت. «تَزَكَّى»
3- تزكيه بدون نماز و عبادت نمىشود. «تَزَكَّى، ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى «14»
قَدْ أَفْلَحَ: به تحقيق رستگارى يافت و فايز شد، مَنْ تَزَكَّى: هر كه متطهّر شد از كفر و معصيت، و پاك گردانيد خود را از اخلاق رذيله و ملكات رديّه، يا كوشش نمود در تقوى و پرهيزكارى و طهارت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى «1» الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى «2» وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى «3» وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعى «4»
فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى «5» سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى «6» إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفى «7» وَ نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرى «8» فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى «9»
سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى «10» وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى «11» الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرى «12» ثُمَّ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى «13» قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى «14»
وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى «15» بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا «16» وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى «17» إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى «18» صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى «19»
ترجمه
تنزيه نما نام پروردگار خود را كه برتر و بالاتر است
آن خداوندى كه آفريد پس راست و درست نمود
و آن خداوندى كه مقدّر فرمود پس راهنمائى كرد
و آنكه بيرون آورد چراگاه را
پس گرداند آنرا خشك و سست با آنكه از سبزى مايل بسياهى بود
زود باشد كه ميخوانيم بر تو پس فراموش نميكنى
مگر آنچه را كه خواسته باشد خدا همانا او ميداند آشكار را و آنچه پنهان ميباشد
و بآسانى موفق كنيم تو را براى طريقه آسان
پس تذكّر ده اگر نفع دهد تذكّر
زود باشد كه متذكر شود كسيكه بترسد
و دورى نمايد از آن بدبختترين مردم
آنكه در آيد در آتش بزرگتر
پس نه ميميرد در آن و نه زنده ميماند
بتحقيق رستگار شد كسيكه پاك كرد خود را
و ياد نمود نام پروردگارش را پس نماز خواند
ولى اختيار ميكنيد زندگانى دنيا را
و ديگر سراى بهتر و پايندهتر است
همانا اين هر آينه در كتابهاى پيشينيان است
صحف ابراهيم و الواح موسى.
تفسير
خداوند سبحان در اين سوره مباركه امر فرموده است به پيغمبر خود كه تنزيه نمايد پروردگار خود را كه برتر و بالاتر است از آنكه وصف شود از هر عيب و نقص و قصور و فتورى و اينكه فرموده تنزيه نما نام پروردگارت را شايد
جلد 5 صفحه 376
براى آن باشد كه خداوند باسماء و صفات شناخته ميشود نه بذات و تنزيه اسم باعتبار مسمّى است و بعضى گفتهاند براى تعظيم تعبير باسم شده و محتمل است مراد آن باشد كه اسماء غير لايق بمقام ربوبى را بر او اطلاق منما و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه بگو سبحان ربّى الاعلى و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه وقتى قرائت نمودى سبّح اسم ربّك الاعلى را بگو سبحان ربّى الاعلى و اگر در نماز باشى در دل خطور ده و در بعضى از روايات سيره مرضيّه پيغمبر اكرم بر اين امر نقل شده و آنكه چون فسبّح باسم ربّك العظيم نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود آنرا در ركوع خودتان قرار دهيد و چون سبّح اسم ربك الاعلى نازل شد فرمود آنرا در سجود خود قرار دهيد و قبلا در ركوع الّلهمّ لك ركعت و در سجود الّلهم لك سجدت ميگفتند آن ذات اقدسى كه خلق فرمود موجودات را پس راست و درست و متناسب و معتدل فرمود قامت و اعضاء و اجزاء و مزاج آنان را و فراهم نمود لوازم كمال و وسائل معاش و معادشان را آن وجود مقدّسى كه مقدّر فرمود امور و ارزاق بندگان را و هدايت نمودشان بدين حق و منافع دنيوى و اخروى و قمّى ره نقل فرموده كه مقدّر نمود اشياء را بتقدير اول پس هدايت فرمود بآن كسى را كه ميخواست و قدر بتخفيف نيز قرائت شده و در مجمع آنرا بامير المؤمنين عليه السّلام نسبت داده و بر حسب معنى تفاوتى ندارد آن خداوندى كه بيرون آورد از زمين رستنى و گياهها را پس گردانيد آنها را خشك و سست و بعد از سبزى متمايل بسياهى تاقوت حيوانات باشد در هر حال و در ازمنه آتيه قرآن را بتوسط جبرئيل براى تو قرائت مينمائيم يا بتو مىآموزيم چنانچه قمّى ره نقل فرموده پس فراموش نميكنى مگر آنچه را خداوند خواسته كه فراموش شود چون گفتهاند اين يك نوع نسخ بوده كه بايد تلاوت و كتابت نشود تا از خاطرها محو گردد و در سوره بقره ذيل آيه شريفه ما ننسخ من آية او ننسها شرح آن گذشت و محتمل است مراد آن باشد كه فراموش نميكنى مگر آنچه را كه خدا خواسته باشد كه فراموش كنى و خدا نخواسته پس فراموش نخواهى كرد چون تو فراموش كار نيستى و نسيان بر تو روا نيست و قمّى ره فرموده استثنا فرمود خداوند چون پيغمبر مأمون از فراموشى نبوده زيرا كسى كه
جلد 5 صفحه 377
فراموش نميكند خدا است و در مجمع از ابن عباس ره نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تعجيل ميفرمود در قرائت قرآن بعد از نزول از ترس آنكه فراموش نمايد و بعد از نزول اين آيه ديگر چيزى را فراموش نفرمود و اظهر همان قول اوّل است و براى خداوند تفاوتى ندارد قرآن را بلند بخوانند يا آهسته چون او ميداند هر چه را بلند خوانده شود و آنچه را پنهان قرائت نمايند و آنچه را ظاهر باشد از احوال بندگان و آنچه مخفى باشد از انظار ايشان و خداوند ميسّر ميفرمايد براى پيغمبر خود راه آسان حفظ قرآن را بوحى و موفق ميفرمايد او را به ابلاغ احكام آسان آن و امر فرموده است او را بمتذكّر نمودن بندگان خود و موعظه و ارشاد آنان اگر نافع باشد تذكّر و موعظه بحال آنها و قابل هدايت باشند و البتّه نافع است و بعد از تذكر متذكر ميشود كسيكه در دل ترسى از خدا و روز جزا داشته باشد ولى كسيكه در زمره شقىترين مردم باشد از تذكّر و تفكّر و استماع آيات الهى اجتناب و دورى مينمايد و آن كسى است كه داخل در جهنّم و ملازم با آتش بزرگ و سوزان آن ميشود پس نه ميميرد بكلّى در آن و نه زنده ميماند بلكه دائما ميسوزد و ميميرد و زنده ميشود و باز ميسوزد و ميميرد و زنده ميشود و در عذاب است و زندگانى و آسايش و روحى كه روح و راحت و خير و بركتى در آن باشد ندارد و نفعى از آن زندگى نميبرد و بتحقيق فائز و رستگار شده است آنكه تزكيه نموده نفس خود را از عقائد فاسده و اخلاق رذيله و اعمال قبيحه و قمّى ره نقل فرموده كه مراد اداء زكوة فطر است قبل از نماز عيد و آنكه نام خدا را در دل ياد و بزبان جارى نموده و نماز خوانده و قمّى ره نقل فرموده كه مراد نماز فطر و أضحى است و در فقيه هر دو معناى منقول قمّى ره از امام صادق عليه السّلام تأييد شده و بعضى ذكر اسم ربّه فصلّى را بتكبيرات افتتاحيّه در نماز تفسير نمودهاند و در بعضى از روايات ببردن نام خدا و صلوات بر محمّد و آل او صلّى اللّه عليه و آله تفسير شده است اين تزكيه و ياد خدا و نماز كار آخرتى است ولى مردم طبعا مايل بنقدند و مئال انديش نيستند لذا زندگانى موقت محدود مشوب بآلام و اسقام دنيوى را بر آخرت باقى و نعيم مقيم بىزوال و خالى از ملال و كلال آن اختيار مينمايند و ترجيح ميدهند و نوعا بقدريكه براى دنيا كار ميكنند بفكر آخرت
جلد 5 صفحه 378
نيستند و براى آن كار نميكنند و اين طريقه مرضى خدا و معمول در نزد دانشمندان ربّانى نيست و عقلا رجحان ندارد بلكه مرجوح و ناپسنديده است و از قد أفلح تا و أبقى كه چهار آيه است مفادش در كتب سماوى ديرين و صحيفههاى پيشين كه صحف حضرت ابراهيم و موسى عليهما السلام از آنها است ذكر شده چنانچه از روايت أبو ذر رحمه اللّه كه در خصال نقل شده استفاده ميشود و محتمل است هذا اشاره بآيه اخيره باشد و بهتر بودن آخرت از دنيا و بقاء و دوام آن در صحف ابراهيم عليه السّلام و در تورية موسى على نبيّنا و آله و عليه السّلام ذكر شده باشد چنانچه ظاهر است و آنچه خداوند بانبياء سلف عطا فرموده از علم و حكمت و موعظه و نصيحت به پيغمبر ما صلّى اللّه عليه و آله هم عطا فرموده و علاوه باو عطا فرموده آنچه را بايشان عطا نفرموده و از آن حضرت بائمه اطهار بارث رسيده است چنانچه مستفاد از روايات و لازمه خاتميّت و افضليّت او است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره سبّح اسم ربك الاعلى را در نماز واجب يا مستحبّ باو گفته شود روز قيامت داخل شو در بهشت از هر درى از درهاى آن كه ميخواهى و نيز از آن حضرت روايت شده كه واجب است بر هر مؤمنى كه از شيعيان ما باشد آنكه قرائت نمايد در شب جمعه سوره جمعه و سبّح اسم ربك الاعلى را و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين و على جميع الأنبياء و المرسلين.
جلد 5 صفحه 379
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قَد أَفلَحَ مَن تَزَكّي «14»
فلاح و رستگاري كسي دارد که از حين موت الي الابد خردلي ناراحتي نداشته باشد و هميشه مشمول الطاف و تفضلات الهي باشد و آن كسي است که خود را تزكيه كرده باشد تزكيه روح از عقايد فاسده و مذاهب باطله و طرق ضاله، و تزكيه نفس از اخلاق فاسده و صفات خبيثه و ملكات رذيله، و تزكيه قلب از كثافات معاصي و سياهي قلب که مانع از مشاهده حقايق است. سپس خداوند بيان ميفرمايد که شخص مزكي که رستگار است كيست مجرد تزكيه نيست بلكه محتاج بتحليه هم هست و آن اينکه است که:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 14)- در آیات قبل اشارهای به مجازات سخت کفار معاند، و دشمنان حق شده بود، و در اینجا به نجات اهل ایمان و عوامل این نجات اشاره کرده، میفرماید: «به یقین کسی که پاکی جست (و خود را تزکیه کرد)، رستگار شد» (قد افلح من تزکی).
نکات آیه
۱ - انسان هاى پاک، درست کار و تلاش کننده در مسیر رشد و کمال، اهل نجات اند و به هدف اصلى دست یافته، همواره در خوبى خواهند ماند. (قد أفلح من تزکّى) «فلاح»; یعنى، ظفر یافتن و دستیابى به مقصود (مفردات راغب) و نیز به معناى «فوز»، «نجات» و «باقى ماندن در خیرات» است (قاموس). فعل «تزکّى» از باب تفعل است و بر تکلّف (تلاش براى تزکیه) دلالت دارد. این فعل از مشتقات «زکاء» یا «زکاة» است. «زکاة»; یعنى، درستى و درستکارى (مصباح) و به دست آوردن چیزى که مایه پاکى شود (مفردات) و «زکاة»; یعنى، پاکى، رشد و نموّ، برکت و ممدوح بودن. (نهایه ابن اثیر)
۲ - مردمان تذکّرپذیر و اهل خشیت، انسان هایى پاک، و رستگارند. (سیذّکّر من یخشى ... قد أفلح من تزکّى) مصداق مورد نظر از «من تزکى» - به قرینه آیات پیشین - همان مصادیق «من یخشى» است.
۳ - کسانى که انفاق کرده و زکات مال خود را ادا کنند، انسان هایى صالح و نجات یافته اند. (قد أفلح من تزکّى) برخى از لغت دانان، فعل «تزکّى» را به معناى «تصدق» مى دانند. (لسان العرب)
۴ - خودسازى و پاک سازى خویش از وابستگى به دنیا، مایه نجات و صلاح است. (قد أفلح من تزکّى) تزکیه در آیه - به قرینه «بل تؤثرون الحیاة الدنیا» در آیه بعد - شامل پاکى از علاقه به دنیا نیز مى باشد.
روایات و احادیث
۵ - «و سئل الصادق(ع) عن قول اللّه عزّوجلّ «قد أفلح من تزکّى» قال من أخرج الفطرة;[۱] از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ «قد أفلح من تزکّى» سؤال شد، فرمود: [مقصود] کسى است که زکات فطره خود را بپردازد».
موضوعات مرتبط
- انفاقگران: نجات انفاقگران ۳
- پاکان: جاودانگى پاکان ۱; سعادت پاکان ۱; فضایل پاکان ۱; نجات پاکان ۱
- تزکیه: آثار تزکیه ۴
- خداترسان: پاکى خداترسان ۲; رستگارى خداترسان ۲
- زکات: آثار پرداخت زکات فطره ۵
- زکات دهندگان: نجات زکات دهندگان ۳
- سعادتمندان :۲
- صالحان :۳
- عبرت: پاکى عبرت پذیران ۲; رستگارى عبرت پذیران ۲
- نجات: عوامل نجات ۴
- نجات یافتگان :۳
منابع
- ↑ من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۳۲۳، ح ۲۲; نورالثقلین، ج ۵، ص ۵۵۶، ح ۱۹.