البقرة ٢٠٦

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۵۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

و هنگامی که به آنها گفته شود: «از خدا بترسید!» (لجاجت آنان بیشتر می‌شود)، و لجاجت و تعصب، آنها را به گناه می‌کشاند. آتش دوزخ برای آنان کافی است؛ و چه بد جایگاهی است!

و چون به او گفته شود: از خدا پروا كن! نخوت او را به گناه كشاند، پس جهنّم او را بس است و چه بد بسترى است
و چون به او گفته شود: «از خدا پروا كن» نخوت، وى را به گناه كشاند. پس جهنم براى او بس است، و چه بد بسترى است.
و چون او را (به نصیحت) گویند: از خدا بترس، خود پسندی او را به بدکاری برانگیزد (و پند نشنود). جهنّم او را کفایت کند که آرامگاه بدی است.
و چون به او گویند: از خدا پروا کن، غرور و سرسختی و تعصّب و لجاجت، او را به گناه وا می دارد؛ پس دوزخ او را بس است، و یقیناً بد جایگاهی است.
و چون به او گويند كه از خدا بترس، خودخواهى‌اش او را به گناه كشاند. جهنم، آن آرامگاه بد، او را بس باشد.
و چون به او گفته شد از خداوند پروا کن، خود بزرگ‌بینی او را به گنهکاری کشاند، جهنم سزای او بس است و چه بد آرامگاهی است‌
و چون به او گويند: از خداى بترس، بزرگ‌منشى او را به گناه وادارد- يا عزت ظاهرى كه با گناه به دست آورده او را مى‌گيرد-. دوزخ او را بس است و هر آينه بد بسترى است.
و هنگامی که بدو گفته می‌شود: از خدا بترس (و اقوال و افعال برابر دار و به جای افساد اصلاح کن)، عظمت (و نخوت، سراپای) او را فرا می‌گیرد و (غرور) گناه (او را به بزهکاری وادار) می‌کند. پس دوزخ او را بسنده است و چه بد جایگاهی است.
و هنگامی که به او گفته شود: «از خدا پروا کن‌»، نخوت، وی را به گناه - تأخیرکننده‌ی خیر - می‌کشاند. پس جهنّم برای او بس است، و (این) همواره چه بد آرامگاهی است.
و هرگاه بدو گفته شود بترس از خدا بگیردش تکبر به گناه بس است وی را دوزخ و چه زشت است آرامشگاه‌


البقرة ٢٠٥ آیه ٢٠٦ البقرة ٢٠٧
سوره : سوره البقرة
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إتَّقِ اللهَ»: از خدا بترس. «اَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإِثْمِ»: عزّت بزهکارانه و غرور گناه او را فرا می‌گیرد. کبریا و نخوت دروغین او را به انجام گناه بیشتر می‌کشاند. «حَسْبُهُ»: او را بس است. او را کافی و بسنده است. «الْمِهَادُ»: آرامگاه. قرارگاه. بستر.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - سرسختى، تکبّر و غرور ریاکارانِ مدعى اصلاح (منافقان)، در مقابل دعوت به تقوا (و من الناس من یعجبک ... و اذا قیل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم)

۲ - تکبّر، غرور و سرسختى، در قبال دعوت به تقوا، از نشانه هاى حاکمان ناصالح و مفسد (و اذا تولّى سعى ... و اذا قیل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم) در صورتى که «تولى»، به معناى پذیرش حکومت باشد.

۳ - سرسختى، غرور و تکبّر برخاسته از گناه، مانع نصیحت پذیرى حاکمان مفسد (و اذا قیل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم) بنابراینکه «بالاثم»، متعلق به «العزّة» باشد.

۴ - سرسختى، تکبّر و غرور، مانع اصلاح و نصیحت پذیرى (اخذته العزّة بالاثم)

۵ - تقواى الهى (ترس از خدا)، مانع سرکشى و افساد (و اذا تولى سعى فى الأرض ... و اذا قیل له اتق اللّه)

۶ - حاکم، باید نصیحت و انتقاد را بپذیرد و باتقوا باشد. (و اذا قیل له اتق اللّه اخذته العزة)

۷ - خداترسى، انتقاد و نصیحت پذیرى، شرط لازم براى انتخاب حاکم (و اذا قیل له اتق اللّه)

۸ - حاکمان مُفسد، در حِصار سرسختى، تکبّر و غرور برخاسته از گناه خویش هستند. (و اذا تولّى ... اخذته العزة بالاثم) بنابراینکه «تولى»، به معناى پذیرش حکومت باشد و «باء» در «بالاثم»، سببیّه و متعلّق به «العزّة» باشد.

۹ - حاکمان مفسد در برابر دعوت به تقوا، به خاطر سرسختى، تکبر و غرور، آلوده به گناه مى شوند. (اخذته العزة بالاثم) بنابراینکه «باء» سببیه در «بالإثم»، متعلق به «اخذته» باشد.

۱۰ - نفاق، فساد در زمین و نصیحت ناپذیرى در برابر دعوت به تقوا، گناه و موجب عذاب جهنّم (و من الناس من یعجبک ... فحسبه جهنّم)

۱۱ - هیچ کیفرى جز عذاب جهنّم، نمى تواند حاکمان مفسد، سرسخت، متکبّر و مغرور را رام کند. (و اذا تولى سعى ... فحسبه جهنم)

۱۲ - جهنّم، کیفر حاکمان مفسد، سرسخت و حق ناپذیر (و اذا تولى سعى ... فحسبه جهنّم)

۱۳ - جهنّم، بَد جایگاهى است. (فحسبه جهنّم و لبئس المهاد)

۱۴ - جهنّم، اقامتگاه شومى براى متکبّران و مفسدان (اخذته العزّة بالاثم فحسبه جهنّم و لبئس المهاد)

موضوعات مرتبط

  • اصلاح: موانع اصلاح ۴
  • افساد: موانع افساد ۵
  • بغى: موانع بغى ۵
  • ترس: ترس از خدا ۵، ۷
  • تقوا: آثار تقوا ۵ ; اهمیّت تقوا ۷ ; دعوت به تقوا ۱، ۲، ۹، ۱۰
  • تکبّر: آثار تکبّر ۴، ۹ ; زمینه تکبّر ۳ ; کیفر تکبّر ۱۱
  • جهنّم: صفات جهنّم ۱۳ ; عذاب جهنّم ۱۰، ۱۱، ۱۲ ; متکبّران در جهنّم ۱۴ ; مفسدان در جهنّم ۱۴
  • حق پذیرى: موانع حق پذیرى ۳، ۴
  • رشد: موانع رشد ۱، ۲، ۳، ۴، ۹
  • رهبران ظلم: افساد رهبران ظلم ۲، ۳، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲ ; تکبّر رهبران ظلم ۲، ۸، ۹، ۱۱ ; کیفر رهبران ظلم ۱۱، ۱۲
  • رهبرى: انتقادپذیرى رهبرى ۶، ۷ ; تقواى رهبرى ۶ ; حق پذیرى رهبرى ۷ ; شرایط ۶، ۷ ; مسؤولیت رهبرى ۶
  • عذاب: اهل عذاب ۱۲ ; مراتب عذاب ۱۱ ; موجبات عذاب ۱۰
  • فساد: آثار فساد ۱۰
  • گمراهى: زمینه گمراهى ۴ ; عوامل گمراهى ۱۰
  • گناه: آثار گناه ۳، ۸ ; عوامل گناه ۹، ۱۰ ; کیفر گناه ۱۰، ۱۲
  • متکبران: ۱، ۳، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۴ مفسدان: ۲، ۳، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۴
  • منافقان: تکبّر منافقان ۱ ; روش برخورد منافقان ۱ ; ریاکارى منافقان ۱ ; صفات منافقان ۱
  • نفاق: آثار نفاق ۱۰

منابع