نتایج جستجو

مشغول صحبت شد در آتش. نمرود نگاه كرد و گفت: هر كس خدائى فرا گيرد، پس هر آينه بايد فرا گيرد مثل خداى ابراهيم. يكى از بزرگان نمرود گفت: من طلسم نمودم بر

زن پنبه‌ريسى كرده اجرت را هيزم مى‌خريد). چون روز موعود رسيد، نمرود و نمروديان حاضر؛ نمرود به عمارتى برآمد براى نظاره آنكه چگونه آتش حضرت ابراهيم را فرا

مثال ۱۱ مردگان: احیاى مردگان ۵ منّت: آثار منّت ۱، ۳ میوه: ارزش میوه ۸ نمرود: قصه نمرود ۵ نیاز: نیاز اخروى ۷

ابراهيم بعد از اين اقرار مفتوح گشت و با كمال شهامت و شجاعت يكتنه در مقابل نمرود و نمروديان فرمود آيا پرستش ميكنيد غير از خداوند يگانه جماداتى را كه نفع و

شرح واقعه- حضرت ابراهيم عليه السّلام در زمان نمرود بن كنعان و از زمان ايجاد آدم تا ولادت او 2607 سال و نمرود از فرزندان سام بن نوح است. مروى است چهار نفر

‌خود‌ ‌را‌ باز ميكند و نشان‌ ميدهد ‌که‌ ‌از‌ تير نمرود هنوز مجروح‌ ‌است‌ و بحسين‌ (ع‌) ميگويد ‌من‌ نمرود ‌را‌ عفو كردم‌ تو ‌هم‌ يزيد ‌را‌ عفو كن‌ و تماما

است، به جهت صعوبت اين امر بود، و توقف آن بر نوعى از حيل؛ چه حضرت، معاصر با نمرود كه در سركشى و استكبار و قوت سلطنت در نهايت مراتب، و معذلك ناصر كيش باطل خود

نيكو حضرت ابراهيم عليه السلام نمرود را به خداپرستى دعوت كرد و فرمود: خدايى را پرستش كن كه مرگ و حيات به دست اوست. نمرود گفت: مرگ و حيات در دست من نيز هست

گرداند. «1» ذوالقرنين و سليمان، دو مؤمن بودند كه حاكم زمين شدند و بخت النصر و نمرود دو كافر كه حاكم زمين شدند. «2» قدرتى را كه خداوند به اولياى خويش مى‌دهد،

ببعضى از آنها فرموده بود و در آنروز با آنها بيرون نرفت و عذرى آورد يا او را نمرود مستحفظ بتها قرار داده بود و او تمام بتها را با تبر خرد و پاره پاره كرد و

مغرور ميشوند و ‌خود‌ ‌را‌ فعال‌ ‌ما يشاء ميدانند و خيال‌ ميكنند هميشه‌ هستند نمرود شداد و اشباه‌ ‌آنها‌ مثل‌ اينكه‌ ميگويد: ‌بر‌ فرض‌ موسي‌ خدايي‌ داشته‌ ‌باشد‌

را در رحمت خود همانا او بود از شايستگان. تفسير در آيات سابقه بيان شد كه نمرود حضرت ابراهيم و لوط را بشام تبعيد نمود و آن دو پسر خاله يكديگر بودند و ساره

اما دو مؤمن سليمان و ذو القرنين، و اما دو كافر بخت النصر و فرعون، و بعضى نمرود را ذكر كرده. وَ آتَيْناهُ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ سَبَباً: و عطا فرموديم او را

فروردين- ارديبهشت- خرداد- تير- مرداد- شهريور- مهر- پادشاه آنها «تركور» از اولاد نمرود، پايتختش اسفندار، و آن چشمه و صنوبر در آن واقع بود، هر شهرى از آن شهرها درختى

بسياري‌ داريم‌ ‌که‌ شقي‌ترين‌ امم‌ سابقه‌ همين‌ عاقر ناقه‌ بوده‌ ‌حتي‌ ‌از‌ نمرود و شداد و فرعون‌ و اشباه‌ ‌آنها‌ چنانچه‌ ‌در‌ حديث‌ معتبر دارد ‌که‌ پيغمبر