هود ٦٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۵۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

فرستادگان ما [= فرشتگان‌] برای ابراهیم بشارت آوردند؛ گفتند: «سلام!» (او نیز) گفت: «سلام!» و طولی نکشید که گوساله بریانی (برای آنها) آورد.

|و به راستى فرستادگان ما براى ابراهيم مژده آوردند. گفتند: سلام بر تو. [او نيز در جواب‌] گفت: سلام بر شما. و طولى نكشيد كه گوساله‌اى بريان پيش آورد
و به راستى، فرستادگان ما براى ابراهيم مژده آوردند، سلام گفتند، پاسخ داد: «سلام». و ديرى نپاييد كه گوساله‌اى بريان آورد.
و محققا فرستادگان ما (فرشتگان آسمان) بر ابراهیم (خلیل) بشارت آورده و او را سلام گفته و او پاسخ سلام بداد، آن گاه ابراهیم بی‌درنگ از گوشت گوساله کبابی آورد.
و به راستی فرستادگان ما ابراهیم را مژده آورده، سلام گفتند، او هم گفت: سلام [بر شما]. و درنگ نکرد تا گوساله ای بریان [برای آنان] آورد.
به تحقيق رسولان ما براى ابراهيم مژده آوردند. گفتند: سلام. گفت: سلام. و لحظه‌اى بعد گوساله‌اى بريان حاضر آورد.
و فرشتگان ما برای ابراهیم بشارت آوردند، گفتند سلام [بر تو] گفت سلام [بر شما] و چیزی نگذشت که [ابراهیم برای آنان‌] گوساله‌ای بریان شده آورد
و هر آينه فرستادگان ما- فرشتگان- ابراهيم را مژده- به داشتن پسر- آورده، سلام گفتند گفت: سلام، و بى‌درنگ گوساله‌اى بريان آورد.
فرستادگانِ (فرشته‌ی) ما همراه با مژدگانی، به پیش ابراهیم آمدند و بدو سلام کردند. ابراهیم جواب سلام ایشان را داد. آن گاه هرچه زودتر گوساله‌ی بریانی را برای ایشان آورد.
و به‌راستی، فرستادگانمان بی‌گمان برای ابراهیم مژده آوردند (و) سلام گفتند. گفت: «سلام.» پس دیری نپایید که گوساله‌ی بریان شده‌ای را (پیش) آورد.
و همانا آمدند فرستادگان ما ابراهیم را به مژده گفتند سلام گفت سلام پس درنگ ناکرده بیاورد گوساله بریان‌


هود ٦٨ آیه ٦٩ هود ٧٠
سوره : سوره هود
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْبُشْرَی»: بشارت. مژده. مراد مژده تولّد فرزندانی است که پرچم نبوّت را بر دوش می‌کشند. «عِجْلٍ»: گوساله. «حَنیذٍ»: بریان.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- خداوند، فرشتگانى چند براى بشارت دادن به حضرت ابراهیم(ع) به سوى او گسیل داشت. (و لقد جاءت رسلنا إبرهیم بالبشرى) آیه ۷۰ و نظایر آن، حاکى است که فرستادگان الهى فرشته بودند و بشارت مورد نظر به قرینه آیه ۷۱، بشارت میلاد اسحاق و یعقوب بوده است.

۲- فرشتگان ، از رسولان الهى و از وسایط ارتباط خدا با پیامبران خویش (و لقد جاءت رسلنا إبرهیم بالبشرى)

۳- فرشتگان پیام آورِ بشارت ، به هنگام حضور در پیشگاه ابراهیم(ع) بر او سلام کردند. (قالوا سلمًا)

۴- ابراهیم(ع)، سلام فرشتگان را پاسخ گفت و براى تدارک غذا از حضور آنان بیرون رفت. (قال سلم فما لبث أن جاء بعجل حنیذ)

۵- سلام کردن ، از آداب معاشرت با مردم به هنگام وارد شدن بر آنان (و لقد جاءت رسلنا إبرهیم بالبشرى قالوا سلمًا)

۶- جواب سلام به وجهى نیکوتر از سلامِ سلام کننده ، امرى پسندیده و از سنتهاى پیامبران است. (قالوا سلمًا قال سلم) کلمه «سلاماً» مفعول براى فعلى مقدر همانند «نسلم» است و «سلام» مبتدا و خبر آن کلمه اى محذوف همانند «علیکم» مى باشد. بر این اساس فرشتگان با جمله فعلیه «نسلم سلاماً» به ابراهیم(ع) سلام کردند و ابراهیم(ع) با جمله اسمیه «سلام علیکم» - که دلالت بر ثبات و دوام دارد - پاسخ داد و بدین جهت پاسخ او نیکوتر از سلام فرشتگان مى باشد.

۷- فرشتگانِ پیام آورِ بشارت ، به سیماى آدمیان بر ابراهیم(ع) وارد شدند. (قالوا سلمًا قال سلم فما لبث أن جاء بعجل حنیذ) از اینکه ابراهیم(ع) غذایى که انسانها از آن تناول مى کنند براى فرشتگان آورد، معلوم مى شود: آن حضرت، فرشتگان را به صورت و سیماى انسان دید و به ماهیت آنان پى نبرد.

۸- ابراهیم(ع)، در فاصله اى کوتاه پس از آمدن فرشتگانِ بشارت ، گوساله اى بریان شده براى آنان آورد. (فما لبث أن جاء بعجل حنیذ) ضمیر در «لبث» به ابراهیم(ع) برمى گردد و «أن جاء» به تقدیر «فى» متعلق به «لبث» است. «عجل» به گوساله نر که بیش از یک ماه نداشته باشد، گفته مى شود و «حنیذ» به معناى بریان شده است. بنابراین «فما لبث ...»; یعنى، ابراهیم(ع) در آوردن گوساله اى بریان شده درنگى نکرد.

۹- تهیه غذا براى مهمانان، از آداب معاشرت و خصلتى نیکوست. (فما لبث أن جاء بعجل حنیذ)

۱۰- حضرت ابراهیم(ع)، از خصلت مهمان نوازى برخوردار بود. (فما لبث أن جاء بعجل حنیذ) تهیه غذایى نیکو و درنگ نکردن در آوردن آن، حکایت از روحیه مهمان نوازى ابراهیم(ع) دارد.

۱۱- مباشرت حضرت ابراهیم(ع) در پذیرایى از میهمانان خویش (فما لبث أن جاء بعجل حنیذ)

۱۲- حلیت گوشت گوساله و گاو در شریعت ابراهیم(ع) (فما لبث أن جاء بعجل حنیذ)

۱۳- مصرف گوشت به صورت بریان شده در عصر ابراهیم(ع) (فما لبث أن جاء بعجل حنیذ)

۱۴- استفسار نکردن از مهمان درباره تهیه غذا و نوع آن و درنگ نکردن در آماده کردن و آوردن آن، از آداب مهمان نوازى است. (فما لبث أن جاء بعجل حنیذ)

۱۵- مباشرت میزبان در پذیرایى از میهمانان ، از خصلتهاى نیکو و پسندیده است. (فما لبث أن جاء بعجل حنیذ)

روایات و احادیث

۱۶- «عن أبى عبدالله(ع) قال: إن الله تعالى بعث أربعة أملاک فى إهلاک قوم لوط: جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و کرّوبیل(ع) فمرّوا بابراهیم(ع) ... و کان صاحب أضیاف فشوى لهم عجلاً سمیناً حتى أنضجه ثم قرّبه إلیهم...;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: خداى تعالى براى هلاک کردن قوم لوط چهار فرشته فرستاد: جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و کرّوبیل. پس بر ابراهیم گذر کردند و ابراهیم مهمانپذیر و مهمان دوست بود. از این رو گوساله فربهى برایشان بر آتش نهاد تا آن را پخت و نزد آنان آورد ...».

۱۷- «عن أبى جعفر(ع) قال: ... قدم الله تعالى رسلاً إلى ابراهیم یبشرونه باسحاق... و ذلک قوله: «و لقد جاءت رسلنا ابراهیم بالبشرى»;[۲] از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود: خداوند به سوى ابراهیم مأمورانى فرستاد که او را به [تولد ]اسحاق مژده دهند و این است سخن خداوند که فرمود: و لقد جاءت ...».

موضوعات مرتبط

  • ابراهیم(ع): ابراهیم(ع) و سلام ملائکه ۴; ابراهیم(ع) و ملائکه ۴، ۸، ۱۶; اطعام ابراهیم(ع) ۴; بشارت به ابراهیم(ع) ۱، ۱۷; تعالیم ابراهیم(ع) ۱۲; سلام بر ابراهیم(ع) ۳; فضایل ابراهیم(ع) ۱۰; قصه ابراهیم(ع) ۱، ۳، ۴، ۷، ۸، ۱۱، ۱۶، ۱۷; گوشت گاو در دین ابراهیم(ع) ۱۲; گوشت گوساله در دین ابراهیم(ع) ۱۲; مهمان نوازى ابراهیم(ع) ۱۰، ۱۱، ۱۶
  • انبیا: سیره انبیا ۶
  • بشارت: بشارت تولد اسحاق(ع) ۱۷
  • تغذیه: تغذیه در دوران ابراهیم(ع) ۱۳
  • خدا: بشارتهاى خدا ۱; وسایط ارتباط خدا با انبیا ۲
  • رسولان خدا: ۲، ۱۶، ۱۷
  • سلام: آداب سلام ۶; اهمیت سلام ۵; جواب سلام ۶
  • صفات: صفات پسندیده ۹، ۱۵
  • عمل: عمل پسندیده ۶
  • گوساله: گوساله بریان ۸
  • معاشرت: آداب معاشرت ۵، ۹، ۱۴
  • ملائکه: اطعام به ملائکه ۴، ۸; تجسّم ملائکه ۷; جواب سلام ملائکه ۴; سلام ملائکه ۳; ملائکه عذاب ۱۶; ملائکه مبشّر ۱، ۳، ۴، ۷، ۸، ۱۷; ملائکه و ابراهیم(ع) ۱، ۳، ۷، ۱۷; ملائکه و انبیا ۲; نقش ملائکه ۲
  • مهمان: پذیرایى از مهمان ۹، ۱۴
  • مهمان نوازى: آداب مهمان نوازى ۹، ۱۱، ۱۴، ۱۵

منابع

  1. کافى، ج ۸، ص ۳۲۸، ح ۵۰۵; تفسیرعیاشى، ج ۲، ص ۱۵۳، ح ۴۶.
  2. علل الشرایع ، ص ۵۵۰ ، ح ۴ ، ب ۳۴۰; نورالثقلین ، ج ۲ ، ص ۳۸۳ ، ح ۱۶۵.