الأعراف ١٠٢

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۴۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

و بیشتر آنها را بر سر پیمان خود نیافتیم؛ (بلکه) اکثر آنها را فاسق و گنهکار یافتیم!

و ما بيشترشان را پاى بند تعهد نيافتيم و جدّا بيشترشان را نافرمان يافتيم
و در بيشتر آنان عهدى [استوار] نيافتيم و بيشترشان را جداً نافرمان يافتيم.
و اکثر مردمان را در عهد استوار ندیدیم بلکه بیشترشان را عهدشکن و بزهکار یافتیم.
و برای بیشتر آنان هیچ گونه پای بندی وتعهدی [نسبت به وعده هایشان مبنی برایمان آوردن پس از دیدن معجزات ودلایل] نیافتیم، و در حقیقت بیشتر آنان را نافرمان [و پیمان شکن] یافتیم.
در بيشترينشان وفاى به عهد نيافتيم و بيشترين را جز نافرمانان نديديم.
و در اکثرشان وفای به عهد نیافتیم، و اکثرشان را نافرمان یافتیم‌
و بيشترشان را پايبند هيچ عهد و پيمانى نيافتيم و هر آينه بيشترشان را بدكاران و بيرون‌شوندگان از فرمان يافتيم.
اکثر این اقوام را بر سر پیمان (و وفای به عهد خود) ندیدیم و بلکه بیشتر آنان را نافرمان و گناهکار یافتیم.
و برای بیشتر آنان هیچ عهدی (استوار) نیافتیم (و) بیشترشان را همواره نافرمانان یافتیم.
و نیافتیم برای بیشترشان عهدی و بیافتیم بیشترشان را نافرمانان‌


الأعراف ١٠١ آیه ١٠٢ الأعراف ١٠٣
سوره : سوره الأعراف
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«عَهْدٍ»: مراد عهد و پیمان فطری یا تشریعی و یا هردوی آنها است. «فَاسِقِینَ»: نافرمانان. گناهکاران. کافران (نگا: بقره / ، سجده / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- اکثر امتهاى پیشین، کافر و بر عهدهاى خویش با خدا و پیامبران او ناپایدار بودند. (و ما وجدنا لأکثرهم من عهد)

۲- برخى از امتهاى گذشته با مشاهده معجزات پیامبران ایمان آوردند و به عهد خویش (تصدیق پیامبران در صورت ارائه معجزه) وفا کردند. (و ما وجدنا لأکثرهم من عهد)

۳- امتهاى گذشته با پیامبران خویش عهد بستند که با مشاهده معجزه، آنان را تصدیق کرده و به حقایق و معارف الهى ایمان آورند. (و ما وجدنا لأکثرهم من عهد) با توجه به آنچه درباره مضاف إلیه کلمه «قبل» در آیه پیشین گذشت، مى توان گفت مراد از «عهد» وعده ایمان و تصدیق بوده است. یعنى امتها تعهد مى کردند که با دیدن معجزه ایمان خواهند آورد، ولى اکثر آنان به عهد خویش وفا نکردند.

۴- اکثر امتهاى پیشین مردمى، فاسق و خارج از دایره اطاعت خداوند (و إن وجدنا أکثرهم لفسقین)

۵- وفا نکردن به عهدها و پیمانهاى الهى گناه و موجب فسق است. (و ما وجدنا لأکثرهم من عهد و إن وجدنا أکثرهم لفسقین) در چگونگى ارتباط جمله «ما وجدنا ... » با جمله «إن وجدنا ... » از جهت تقدم و تأخر رتبى دو نظر ابراز شده است: وفا نکردن به عهدهاى الهى موجب فسق است ; فسق پیشین زمینه ساز پایدار نماندن به عهدهاى الهى است. برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول است.

۶- فسق و عصیانگرى امتهاى گذشته، ریشه وفادار نماندن آنان به پیمانها و عهدهاى خویش با خداوند (و ما وجدنا لأکثرهم من عهد و إن وجدنا أکثرهم لفسقین) برداشت فوق بر اساس این احتمال است که جمله «إن وجدنا ... » بیانگر علت وفا نکردن امتهاى گذشته به پیمانهاى خویش با پیامبران باشد.

۷- کفرپیشگان، مردمى فاسق و بى اعتنا به عهدهاى الهى (و ما وجدنا لأکثرهم من عهد و إن وجدنا أکثرهم لفسقین)

روایات و احادیث

۸- عن العبد الصالح (ع) إنه کتب: ... إذا جاء الیقین لم یجز الشک و کتب: إن اللّه عز و جل یقول: «و ما وجدنا لأکثرهم من عهد و إن وجدنا أکثرهم لفاسقین»، قال: نزلت فى الشاک.[۱] از امام کاظم (ع) روایت شده است که (در پاسخ سؤالى) نوشت: ... وقتى که یقین آمد، شک جایز نیست. و نوشت: خداى عزوجل مى فرماید: «بیشتر آنان را بر سر پیمان نیافتیم و بى تردید بیشتر آنان را فاسق یافتیم» و فرمود: این آیه درباره شک کننده نازل شده است. ظاهرا مقصود امام(ع) این است که اگر کسى حق را از روى یقین شناخت، ولى به علت هواهاى نفسانى در آن تشکیک کرد، مصداق آیه فوق بوده و عهدشکن و فاسق شمرده خواهد شد.

موضوعات مرتبط

  • امتهاى پیشین: اقلیت امتهاى پیشین ۲ ; اکثریت امتهاى پیشین ۱ ; عصیان امتهاى پیشین ۶ ; عهد امتهاى پیشین ۳ ; عهدشکنى امتهاى پیشین ۶ ; فاسقان امتهاى پیشین ۴ ; فسق امتهاى پیشین ۶
  • انبیا: عهد با انبیا ۳ ; عهدشکنى با انبیا ۱
  • ایمان: به انبیا ۲، ۳ ; عوامل ایمان ۲، ۳
  • خدا: عصیان از خدا ۴ ; عهدشکنى با خدا ۱، ۵، ۶، ۷
  • دین: قبول تعالیم دین ۳
  • عصیان: آثار عصیان ۶
  • عهد: وفاى به عهد ۲
  • عهدشکنان:۱، ۷
  • عهدشکنى: آثار عهدشکنى ۵ ; عوامل عهدشکنى ۶
  • فاسقان:۷
  • فسق: آثار فسق ۶ ; موجبات فسق ۵
  • کافران: عهدشکنى کافران ۷ ; فسق کافران ۷
  • گناه: موارد گناه ۵
  • معجزه: نقش معجزه ۲، ۳

منابع

  1. کافى، ج ۲، ص ۳۹۹، ح ۱ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۵۳- ، ح ۲۰۷.