الفرقان ٤٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۱۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

آنها [= مشرکان مکّه‌] از کنار شهری که باران شرّ [= بارانی از سنگهای آسمانی‌] بر آن باریده بود [= دیار قوم لوط] گذشتند؛ آیا آن را نمی‌دیدند؟! (آری، می‌دیدند) ولی به رستاخیز ایمان نداشتند!

|و قطعا بر شهرى كه باران بلا بر آن بارانده شد گذر كرده‌اند آيا آن را نمى‌ديدند؟ لكن آنها زنده شدن [خود] را باور نداشتند
و قطعاً بر شهرى كه باران بلا بر آن بارانده شد گذشته‌اند؛ مگر آن را نديده‌اند؟ [چرا،] ولى اميد به زنده‌شدن ندارند.
و همانا این کافران آمدند و دیدند آن دیار (قوم لوط) را که بر آن باران عذاب و هلاکت ببارانیدیم، آیا اینان به چشم خود دیار خراب آنها را ندیده‌اند؟ (آری دیدند) و لیکن امید و بیمی از قیامت و کیفر ندارند.
یقیناً مشرکان مکه بر شهری که [محل زندگی قوم لوط بود و] بر آن باران عذاب باریده شد، گذر کرده اند، پس آیا آنجا را ندیده اند؟ [چرا! دیده اند] ولی [عبرت نگرفته اند، چون] برانگیخته شدن [مردگان] را [برای رسیدن به پاداش اعمال] امید و انتظار ندارند.
و بر قريه‌اى كه بر آن باران عذاب باريده بوديم گذر مى‌كردند. آيا آن را نمى‌ديدند؟ آرى، به قيامت اميد نداشتند.
و به سراغ شهری که بر آن باران بلا باریده شده بود، رفتند، آیا آن را نمی‌دیدند، یا بلکه امیدی به حشر و نشر نداشتند
و هر آينه [كافران قريش‌] به شهرى- شهر لوط- گذر كردند كه بر آن باران بد- سنگباران- باريده شد. آيا آن را نمى‌ديدند [تا پند گيرند]؟ بلكه برانگيخته شدن- رستاخيز و روز حسابرسى- را باور و اميد نداشتند.
(قریشیان در سفرهای خود به شام) از کنار شهری که باران شرّ و بدبختی (سنگباران) بر سر اهالی آنجا در گرفته بود گذشته‌اند (و صحنه‌های گویا و تابلوهای زنده‌ی سرنوشت دردناکِ آلودگان و بزهکاران را دیده‌اند). مگر آنها را ندیده‌اند؟! (آری! این صحنه‌ها را دیده‌اند، ولی درس عبرت نگرفته‌اند. چرا که آنان کافر بوده و اصلاً به رستاخیز معتقد نیستند) و به معاد دل نمی‌بندند.
و (آنان) بی‌گمان - بر مجتمع و ساکنانش که باران بلا بر آنان بارانده شد - همواره آمدند؛ پس آیا چنان نبوده‌اند که آن را بنگرند؟ (چرا،) ولی امید به (زنده و) پراکنده شدن نداشتند.
و همانا آمدند بر شهری که باریده شد بارانی بد آیا نبودند که بینندش بلکه بودند امید نداشتند برانگیختنی را


الفرقان ٣٩ آیه ٤٠ الفرقان ٤١
سوره : سوره الفرقان
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْقَرْیَةِ»: بزرگترین شهر قوم لوط مراد است. «نُشُوراً»: زنده شدن دوباره. رستاخیز. معاد (نگا: فرقان / فاطر / ملک / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - مردم مکّه، آثار به جا مانده از شهر هلاکت زده قوم لوط را مى دیدند و از آن شهر گذر مى کردند. (و لقد أتوا على القریة التى أُمطرت مطر السوء) فعل «أتوا» به خاطر متعدى شدنش به «على» متضمن معناى «مرّوا» است. مقصود از آن مردم مکه مى باشد. گفتنى است، طبق نظر مفسران، مقصود از «قریه» در آیه شریفه، دیار قوم لوط است.

۲ - شهر قوم لوط نه چندان دور از شهر مکه و قابل دسترسى براى مردم آن جا (و لقد أتوا على القریة التى أُمطرت مطر السوء)

۳ - شهر قوم لوط، به وسیله بارانى از سنگ گل، به ویرانه اى تبدیل شد. (و لقد أتوا على القریة التى أُمطرت مطر السوء) آنچه به صورت باران بر قوم لوط بارید - به قرینه آیات دیگر از جمله آیه ۸۲ سوره «هود» (و أمطرنا علیها حجارة من سجیل منضود) - سنگ گل و کلوخ بود.

۴ - آثار و بقایایى از شهر ویران شده قوم لوط، تا عصر بعثت پیامبر(ص) بر جاى مانده بود. (و لقد أتوا على القریة التى أُمطرت مطر السوء)

۵ - مشرکان، على رغم مشاهده بقایاى شهر ویران شده قوم لوط، از آن عبرت نگرفتند. (و لقد أتوا على القریة التى أُمطرت مطر السوء أفلم یکونوا یرونها) برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که استفهام در «أفلم یکونوا» انکارى و براى توبیخ است; یعنى، آنان آثار به جا مانده از قوم هلاک شده لوط را دیدند; ولى از آن عبرت نگرفتند.

۶ - آثار به جاى مانده از شهرها و تمدن هاى نابود شده از عذاب الهى، درس عبرتى براى همه نسل ها (و لقد أتوا على القریة التى أُمطرت مطر السوء أفلم یکونوا یرونها)

۷ - مشرکان، هیچ اعتقادى به روز رستاخیز و انتظار کیفر و پاداش الهى در آن روز را نداشته اند. (بل کانوا لایرجون نشورًا)

۸ - ناباورى و ناامیدى مشرکان به حیات اخروى، عامل عبرت نگرفتن آنان از سرگذشت شوم اقوام پیشین چون قوم لوط (أفلم یکونوا یرونها بل کانوا لایرجون نشورًا) برداشت فوق، با توجه به این نکته است که «بل» براى اضراب انتقالى است; یعنى، این طور نیست که آنان به خاطر ندیدن آثار به جا مانده از قوم هلاک شده لوط، از آن عبرت نگرفته اند بلکه چون آنان اعتقاد و امیدى به روز رستاخیز ندارند از چنین حادثه اى عبرت نیاموخته اند.

۹ - توجه و اعتقاد به حیات اخروى، برانگیزاننده آدمى به عبرت گرفتن از سرگذشت هلاکت بار اقوام پیشین و تصحیح رفتار خویش (أفلم یکونوا یرونها بل کانوا لایرجون نشورًا)

۱۰ - «عن أبى جعفر(ع) قال: و أمّا القریة «التى أمطرت مطر السوء» فهى سدوم قریة قوم لوط أمطراللّه علیهم حجارة من سجیل ...; از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود: و اما قریه اى که خداوند، باران «سوء» را بر آنان باراند، «سدوم»; یعنى، قریه قوم لوط بود که خدا بارانى از سنگ «سجیل» بر آنان بارید (سجیل معرّب سنگ گل است)». ۱- تفسیر قمى، ج ۲، ص ۱۱۴; نورالثقلین، ج ۴، ص ۲۰، ح ۶۵.

موضوعات مرتبط

  • آثارباستانى: آثارباستانى در صدراسلام ۴; عبرت از آثارباستانى ۵، ۶
  • اقوام پیشین: عبرت از فرجام اقوام پیشین ۸، ۹
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۹
  • پاداش: مکذبان پاداش اخروى ۷
  • ذکر: آثار ذکر زندگى اخروى ۹
  • زندگى : آثار تکذیب زندگى اخروى ۸
  • سرزمینها: بارش سنگ بر سرزمین قوم لوط ۳; تاریخ سرزمین قوم لوط ۴; سرزمین سدوم ۱۰; سرزمین قوم لوط ۱۰; موقعیت جغرافیایى سرزمین قوم لوط ۲; ویرانى سرزمین قوم لوط ۳
  • عبرت: عوامل عبرت ۶، ۹; موانع عبرت ۸
  • عذاب: ابزار عذاب ۳، ۱۰; عذاب با سجیل ۳، ۱۰
  • عقیده: آثار عقیده به زندگى اخروى ۹
  • قوم لوط: آثارباستانى قوم لوط ۴; تاریخ قوم لوط ۳; عبرت از فرجام قوم لوط۸
  • قیامت: مکذبان قیامت ۷
  • کیفر: مکذبان کیفر اخروى ۷
  • مشرکان: آثار کفر مشرکان ۸; آثار یأس مشرکان ۸; عبرت ناپذیرى مشرکان۵; عقیده مشرکان ۷; عوامل عبرت ناپذیرى مشرکان ۸
  • مکه: اهل مکه و آثار باستانى قوم لوط ۱; اهل مکه و سرزمین قوم لوط ۲

منابع