الزخرف ٨
ترجمه
الزخرف ٧ | آیه ٨ | الزخرف ٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بَطْشاً»: نیرومندی (نگا: قصص / ، غافر / ) دلیری. حمله و یورش. تندی و تیزی. (نگا: اعراف / قصص / ، شعراء / . «مَثَلُ»: سرگذشت. نمونه زندگی. «مِنْهُمْ»: از قریشیان و مکّیان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ... (۱) فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلاً... (۱)
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا... (۱) سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا... (۰) فَلَمْ يَکُ يَنْفَعُهُمْ... (۰)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۴، سوره زخرف
- مفاد و غرض كلى سوره مباركه زخرف
- شرح مراد از اينكه در وصف قرآن فرمود: ((و انه فى امّ الكتاب لدينا لعلىّ حكيم ))
- گفتارى دو احتمال درباره ((احلكم تعقلون )) و پاسخ به آن
- احتجاج بر ربوبيت و يگانگى خداى تعالى با ذكر بخشى از آيات تكوينى او
- مقصود از به ياد آوردن نعمت پروردگار پس از سوار شدن بر كشتى ها و چهارپايان
نکات آیه
۱ - مؤاخذه هلاکت بار ملت هاى کفرپیشه و مقتدر پیشین از سوى خداوند (فأهلکنا أشدّ منهم بطشًا)
۲ - قدرت هاى مادى، با تمامىِ اقتدار و شکوه، ناتوان از مقابله با قوانین و مشیت هاى خداوند (فأهلکنا أشدّ منهم بطشًا و مضى مثل الأوّلین) یادآورى نابودى جوامع مقتدر شرک پیشه، مى تواند نشانگر این نکته باشد که قدرت ظاهرى و مادى، مانع عذاب الهى نیست.
۳ - مشرکان و مخالفان پیامبر(ص)، معتقد به اقتدار و متکى به نیرومندى خود (أن کنتم قومًا مسرفین ... فأهلکنا أشدّ منهم بطشًا) از یادآورى هلاکت اقوامى نیرومندتر از مردم مکه، استفاده مى شود که مکیان، به قدرت خویش مغرور بوده و آن را غیر قابل زوال مى پنداشتند.
۴ - خودبزرگ بینى و توهم اقتدار و نیرومندى، از عوامل حق ناپذیرى و وحى ستیزى (فأهلکنا أشدّ منهم بطشًا) تذکر «فأهلکنا أشد...» در حقیقت هشدار به کسانى است که با احساس توانمندى، پنداشته اند که مى توانند از مجازات حق ستیزى گریخته و ایمن بمانند.
۵ - بى توجهى به پیام وحى و استهزاى آن، از جمله عوامل نابودى جوامع در طول تاریخ (کانوا به یستهزءون . فأهلکنا أشدّ منهم بطشًا و مضى مثل الأوّلین) از ارتباط دو آیه، استفاده مى شود که استهزاى پیام وحى از سوى جوامع شرک پیشه، موجب نابودى آنان شده است.
۶ - صاحبان قدرت و شوکت، مخالفان اصلى پیامبر(ص) در مکه (فأهلکنا أشدّ منهم بطشًا) با توجه به واژه «أشد» - که افعل التفضیل است - استفاده مى شود که مخالفان پیامبر(ص) در مکه، به نوعى از قدرت ظاهرى برخوردار بودند.
۷ - نابودى تمدن ها و جوامع حق ناپذیر، سنت الهى است. (و ما یأتیهم من نبىّ ... فأهلکنا أشدّ منهم بطشًا) طرح بعثت پیامبران در طول تاریخ و مواجه شدن آنان با مخالفت و استهزا و یادآورى نابودى مخالفان، مى تواند اشاره به سنت بودن این جریان داشته باشد.
۸ - توجه به هلاکت و انقراض تمدن هاى با شکوه گذشته، مایه عبرت قدرتمندان (فأهلکنا أشدّ منهم بطشًا) یادآورى نابودى جوامع پیشین به مردم مکه، مى تواند در راستاى تنبه و عبرت آموزى آنان باشد.
۹ - تاریخ، منبع شناخت سنت هاى الهى در جوامع انسانى است. (و کم أرسلنا ... فأهلکنا أشدّ منهم بطشًا) اشاره به سرگذشت پیامبران و سرنوشت مخالفان آنان، مى تواند بیانگر این نکته باشد که نگرش در تاریخ، خود راهى براى شناخت سنت هاى الهى در جوامع است.
۱۰ - یادآورى مکرر سرنوشت مخالفان پیامبران، در راستاى زدایش روحیه مخالفت و طغیان در میان انسان ها است. (فأهلکنا أشدّ منهم بطشًا و مضى مثل الأوّلین) عبارت «مضى مثل الأوّلین»، مى تواند بدین معنا باشد که داستان انبیا و مخالفان ایشان، در آیات دیگرى بیان شده است. ذکر «مضى مثل الأوّلین» در پایان آیه شریفه، مى تواند اشاره بدین نکته باشد که: «ما مکرراً سرنوشت آنان را یادآور شدیم تا شاید شما پند گیرید».
موضوعات مرتبط
- اقوام پیشین: عوامل هلاکت اقوام پیشین ۵; مؤاخذه اقوام پیشین ۱; هلاکت اقوام پیشین ۱
- تاریخ: نقش تاریخ ۹
- تکبر: آثار تکبر ۴
- تمدنها: عبرت از انقراض تمدنها ۸
- جامعه: آسیب شناسى اجتماعى ۵
- حق: عوامل حق ناپذیرى ۴
- خدا: حتمیت مشیت خدا ۲; سنتهاى خدا ۷، ۹; قدرت خدا ۲; مؤاخذه هاى خدا ۱
- دشمنى: زمینه زوال دشمنى ۱۰
- ذکر: آثار ذکر ۱۰; آثار ذکر انقراض تمدنها ۸; ذکرفرجام مخالفان انبیا ۱۰
- سنتهاى خدا: سنت هلاکت حق ناپذیران ۷
- شناخت: منابع شناخت ۹
- طغیان: زمینه زوال طغیان ۱۰
- عبرت: عوامل عبرت ۸
- قدرت: بى تأثیرى قدرت هاى مادى ۲
- کافران: مؤاخذه کافران ۱; هلاکت کافران ۱
- محمد(ص): بینش مخالفان محمد(ص) ۳; تکبر مخالفان محمد(ص) ۳; قدرت مخالفان محمد(ص) ۳; مخالفان محمد(ص) ۶
- مشرکان: بینش مشرکان ۳; تکبر مشرکان ۳; قدرت مشرکان ۳
- مکه: مخالفت قدرتمندان مکه ۶
- وحى: آثار استهزاى وحى ۵; آثار اعراض از وحى ۵; عوامل مخالفت با وحى ۴