الأنعام ٥٧
ترجمه
الأنعام ٥٦ | آیه ٥٧ | الأنعام ٥٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بَیِّنَةٍ»: دلیل. شریعت. مراد قرآن است. «کَذَّبْتُم بِهِ»: آن را تکذیب میکنید. ضمیر (ه) به (بیّنه) برمیگردد و مذکّر آوردن آن به خاطر معنیِ مراد است که قرآن است. «یَقُصُّ الْحَقَّ»: حق را میگوید. حق را از باطل جدا میسازد. از حق پیروی میکند. «الْفَاصِلِینَ»: جداسازندگان. داوریکنندگان. روشنگران.
تفسیر
- آيات ۷۳ - ۵۶، سوره انعام
- حكم تكوينى ، مختص به خدا و حكم تشريعى ، همانند امور ديگر، بالاصالة و مستقلا منتسب به خداى تعالى است .
- معنا و تفسير (ان الحكم الا لله ) و (يقص الحق و هو خير الفاصلين ).
- افراط و تفريط دو گروه از مسلمين در مساءله حسن و قبح و رابطه آن با تشريع .
- شرايع و احكام الهى ، معلل به جهات حسن و مزاياى مصالح است ولى نه آنچنانكه افعال و احكام بشرى چنين است .
- عقول بشرى از درك تمام حقائق عاجز است .
- جهات حسن و مصلحت نسبت به احكام و افعال ما حاكميت دارند ولى خداوند محكوم به اين جهات نيست .
- وجه ارتباط اين آيه با ماقبل خودش .
- معناى خزائن غيب و مراد از (( مفاتح الغيب )) .
- مراد از (( كتاب مبين )) .
- فرق (( كتاب مبين )) با (( مفاتح غيب )) .
- عموميت علم خداوند و نامتناهى بودن آن (يعلم ما فى البرّ و البحر... )) .
- حقيقت انسان كه از آن به (( من )) تعبير مى شود، همان روح انسانى است و بس .
- جهت و هدف از گماشتن ملائكه (( حفظه )) براى آدمى تا زمان مرگ .
- ريشه فطرى توجه انسان به خدا و وعده شكر و طاعت دادن او به هنگام گرفتارى هاىشديد.
- تهديد امت به نزول عذاب از ناحيه خداى تعالى .
- وجوهى كه در معناى (( عذاب از فوق )) در آيه شريفه گفته شده است .
- پيشگوئى تفرقه امت و درگيرى هاى بين آنها پس ازرسول خدا (ص ).
- مردم از قوم رسول خدا كه براى نخستين بار نفاق ورزيده ، مخالفت و اعتراض كردند وراه مخالفت را براى سايرين باز كردند.
- آنچه بر سر امت اسلام پديد آمده همه زاييده اختلافات و مشاجرات بعد از رحلت پيامبراست .
- پيغمبر (ص ) معصوم از فراموشى است و خطاب (( ينسينك )) در حقيقت خطاب به امت است .
- آميزش با گناهكاران و حضور در مجلس معصيت ، خطر وقوع در معصيت را براى انسان افزايش مى دهد.
- معناى (بسل ) و مراد از (و ذكر به اءن تبسل نفس ).
- استدلالفاسد و عجيب برخى ، به بعضى آيات براى اثبات اين ادعا كه پيغمبران قبل از بعثت كافر بوده اند.
- معناى اينكه هدايت خدا هدايت است (ان هدى الله هوالهدى ).
- وجه وجهت اثبات ملك و سلطنت براى خداى تعالى در روز قيامت .
- چند نكته :
- رواياتى در ذيل آيه مربوط به نزول بلا بر امت محمد (ص ) و بيان اختلاف و عدم اعتباراين روايات .
- چند روايت در ذيل آيه نهى از نشستن با كسانى كه در آيات خدا خوض مى كنند.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ إِنِّي عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ ما عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ «57»
بگو: همانا من از طرف پروردگارم بر دليل آشكارى هستم، ولى شما آن را دروغ پنداشتيد. آنچه را شما (از عذاب الهى) با شتاب مىطلبيد به دست من نيست فرمان جز به دست خدا نيست كه حقّ را بيان مىكند و او بهترين (داور و) جدا كنندهى حقّ از باطل است.
نکته ها
«بَيِّنَةٍ» ازكلمهى «بينونة» (جدايى)، به دليلى گفته مىشود كه به طور كامل و روشن، حق و
جلد 2 - صفحه 472
باطل را از هم جدا مىكند. دلائل و معجزات پيامبران، نه ثقيل بود نه مبهم، همه مىفهميدند و اگر لجاجت نمىكردند، از جان و دل مىپذيرفتند، به همين خاطر پيامبران خود را داراى «بيّنه» معرّفى مىكردند.
كفّار مىگفتند: اگر راست مىگويى، چرا قهر خدا بر ما نازل نمىشود؟ «تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ» نظير آيهاى كه مىگفتند: اگر اين مطلب راست است، خدايا! بر ما سنگ بباران، «فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ» «1» «استعجال» و عذاب خواهى در اقوام ديگر هم بوده و به حضرت هود و صالح و نوح هم مىگفتند: اگر راست مىگويى عذاب موعود را سريعاً براى ما بياور.
«فَأْتِنا بِما تَعِدُنا» «2»
پیام ها
1- دعوت انبيا بر اساس «بينه» است، نه خيال و تقليد كوركورانه «عَلى بَيِّنَةٍ»
2- اعطاى بيّنه به پيامبر، پرتويى از ربوبيّت خداوند است. «بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي»
3- انبيا بايد بيّنهى الهى داشته باشند، نه آنكه طبق تقاضاى روزمرّهى مردم كار كنند. «بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي» (قرآن، بيّنه و دليل روشن وگواه حقانيّت پيامبر صلى الله عليه و آله است)
4- پيامبر اسلام به قرآنى كه بيّنهى اوست، احاطهى كامل دارند. ( «عَلى بَيِّنَةٍ» به معناى استعلا و احاطه بر مفاهيم قرآن است)
5- كافران، بيّنهى پيامبر را تكذيب مىكنند، ولى انتظار دارند او از هواهاى نفسانى آنان پيروى كند. «لا أَتَّبِعُ أَهْواءَكُمْ- كَذَّبْتُمْ بِهِ» 6: 57
6- پيامبر، تنها فرستادهاى همراه با منطق و بيّنه است و نظام هستى به دست خداست. (با تقاضاى نزول سريع قهر الهى از پيامبر، قلع و قمع خود يا نابودى هستى را نخواهيد). «ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ»
7- آيه، هم تهديد كافران است، هم دلدارى پيامبر. «وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ» 6: 57
«1». انفال، 32.
«2». اعراف، 70 و 77؛ هود، 32.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 473
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ إِنِّي عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ ما عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ (57)
شأن نزول «2»- مروى است كه نضر بن حرث و رؤساى قريش گفتند: اى پيغمبر، تا چند ما را به عذاب الهى تهديد و تخويف كنى، آنچه از عقوبت مىتوانى به ما برسان، و بيش از اين ما را مترسان؛ آيه شريفه نازل شد:
قُلْ إِنِّي عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي: بگو اى پيغمبر، من بر حجت و دليلى باشم روشن كه به من آمده از جانب پروردگار من، و آن قرآن است و يا وحى و يا حجج عقليه و يا هر چيزى كه فاصل است ميان حق و باطل و يا دلالت واضحه از معرفت پروردگار خود. اين تنبيه است بر آنچه لازم و واجب الاتباع است بعد از تبيين آنچه جايز نيست اتباع آن از شرك وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ: و شما تكذيب مىكنيد آن
«1» نهج البلاغه، خطبه 28 و 42.
«2» مجمع البيان ج 2 ص 310.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 287
دليل را يا تكذيب مىكنيد به پروردگار من كه غير را بر او شريك مىسازيد ما عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ: نيست نزد من آنچه شما بدان عجله مىنمائيد، يعنى عذابى كه به آن استعجال مىكنيد نزد من نيست، بلكه در يد قدرت و اراده پروردگار من است. إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَ: نيست حكم در تعجيل و تأخير عذاب مگر خاصه ذات الهى، پيروى و متابعت مىكند حق را و از آن تجاوز نكند. ابو عمرو و ابن عامر و حمزه و كسائى «يقضى» قرائت كردهاند، يعنى حكم فرمايد خداى تعالى به حق در هر چه اقتضا كند تعجيل و تأخير را وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ: و ذات سبحانى بهترين حكم كنندگان و بيان نمايندگان حق از باطل است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ إِنِّي عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ ما عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ (57)
ترجمه
بگو همانا من داراى دليل روشنى هستم از پروردگارم و تكذيب نموديد شما آنرا نيست نزد من آنچه استعجال مىكنيد بآن نيست حكم مگر براى خدا بيان مىكند حق را و او است بهترين حكم كنندگان.
تفسير
مشركان قريش مىگفتند اگر دين اسلام حق است چرا عذاب بر ما نازل
جلد 2 صفحه 328
نميشود خدا فرموده بگو بآنها من داراى بيّنه و برهان متين واضحى هستم از طرف پروردگار خودم كه ثابت و قائمم بر آن و شما تكذيب نموديد آنرا و چون مراد قرآن است ضمير مذكر آورده شده است و عذابى را كه شما طلب مىكنيد كه بزودى بر شما وارد شود نزد من و در اختيار من نيست حكم دير و زود شدن آن با خدا است او حق را بدليل واضح نموده است و فصل خصومت ميان ما و شما را بهتر از هر كس خواهد نمود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل إِنِّي عَلي بَيِّنَةٍ مِن رَبِّي وَ كَذَّبتُم بِهِ ما عِندِي ما تَستَعجِلُونَ بِهِ إِنِ الحُكمُ إِلاّ لِلّهِ يَقُصُّ الحَقَّ وَ هُوَ خَيرُ الفاصِلِينَ (57)
بگو اي رسول اكرم (ص) باين كفار که دعواي من از روي هوا و هوس نيست از روي مدرك و دليل و بيان واضح است از جانب پروردگارم آنچه را که شما تكذيب ميكنيد از قرآن و معجزات و ادلّه واضحه نيست نزد من آنچه را که شما مطالبه ميكنيد پيش از زمان رسيدن آن نيست حكم مگر از براي خداوند او است که بموقع خود بيان حقايق و قصص حقّه را انزال ميفرمايد و او است بهترين
جلد 7 - صفحه 88
جدا كننده بين حق و باطل.
قُل إِنِّي عَلي بَيِّنَةٍ مِن رَبِّي بيّنه دليل واضح و روشن است که حق را نشان ميدهد و قابل هيچگونه شك و ريب نباشد و اطلاق بر شهادت دو نفر عادل در باب اثبات قضايا و مرافعه اطلاق تنزيليست و ادلّه واضحه از براي اثبات نبوت حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و صدق دعواي آن بزرگوار بسيار است از آن جمله معجزات صادره از آن حضرت مثل قرآن مجيد، شق القمر، تسبيح سنگريزه، شهادت سوسمار و هزارها معجزات ديگر، و از آن جمله بشارت بوجود او در كتب عهد قديم و جديد، و از آن جمله اخلاق حميده و صفات پسنديده آن حضرت. و از آن جمله احكام و دستورات و قوانين محكمه مبينه دين مقدس اسلام، و از آن جمله مواعظ و نصايح آن بزرگوار، و از آن جمله پيشرفت او با عدّه قليل ضعيف و چيره شدند بر دشمنان بسيار با قوّت و شوكت و غير اينها حتي براهين عقليه که در مقام خود بيان شده وَ كَذَّبتُم بِهِ که از روي عناد و عصبيت و حبّ جاه و مقام با اينكه حق بر آنها معلوم و محقق شده بود تكذيب كردند، و تعبير بضمير مذكر با اينكه كلمه بيّنه تأنيث دارد باعتبار معني است که مراد دليل و برهان است جَحَدُوا بِها وَ استَيقَنَتها أَنفُسُهُم نمل آيه 14.
ما عِندِي ما تَستَعجِلُونَ بِهِ آنچه را که اينها تقاضا ميكردند يكي گفتند يَسئَلُونَكَ عَنِ السّاعَةِ أَيّانَ مُرساها اعراف آيه 183، که يوم بعث و نشور باشد يكي تقاضاي نزول عذاب أَوِ ائتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ انفال آيه 133، يكي تقاضاهاي بيجا مثل اينكه گفتند وَ قالُوا لَن نُؤمِنَ لَكَ حَتّي تَفجُرَ لَنا مِنَ الأَرضِ يَنبُوعاً أَو تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِن نَخِيلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأَنهارَ خِلالَها تَفجِيراً أَو تُسقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمتَ عَلَينا كِسَفاً أَو تَأتِيَ بِاللّهِ وَ المَلائِكَةِ قَبِيلًا أَو يَكُونَ لَكَ بَيتٌ مِن زُخرُفٍ أَو تَرقي فِي السَّماءِ وَ لَن نُؤمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتّي تُنَزِّلَ عَلَينا كِتاباً نَقرَؤُهُ اسراي آيه
جلد 7 - صفحه 89
92- 95، و امثال اينها از اموري که بدست قدرت حق است و خداوند بمقدار لازم براي اثبات رسالت موافق حكمت هر چه باو حجت تمام شود در دست انبياء جاري مينمايد نه طبق هوي و هوس مردم.
إِنِ الحُكمُ إِلّا لِلّهِ تمام امور تحت مشيئت الهيست (ازمّة الامور طرّا بيده و الكل مستمدة من مدده) ما قَطَعتُم مِن لِينَةٍ أَو تَرَكتُمُوها قائِمَةً عَلي أُصُولِها فَبِإِذنِ اللّهِ حشر آيه 5.
يَقُصُّ الحَقَّ يعني آنچه بيان ميفرمايد و خبر ميدهد از قضاياي گذشته و آينده و دستورات ميدهد و افعالي که از تكوينيات و تشريعيات از او صادر ميشود تمام حق است و ثابت و موافق حكم و مصالح وَ هُوَ خَيرُ الفاصِلِينَ بين حق و باطل بمقدار خردلي تجاوز از حق نميكند اگر نعمت دهد يا بلاء، صحت يا مرض، غناء و فقر، حيات و موت، ثواب و عقاب تماما بجا و بموقع است.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- دعوت پیامبر (ص) و اصول و مبانى و برنامه هاى آن متکى بر حجت و دلیل روشن است. (قل إنى على بینة من ربى) در آیات گذشته از توحید و روش برخورد و ... سخن به میان آمده و لذا جمله «إنى على بینة» به منزله پشتوانه و تأییدى براى کلیه موارد ذکر شده است.
۲- اعطاى بینات (دلایل روشن) به پیامبر (ص)، پرتویى از ربوبیت خداوند (قل إنى على بینة من ربى)
۳- قرآن، بینه و دلیل روشن پیامبر (ص) و گواه حقانیت او (قل إنى على بینة من ربىو کذبتم به) بسیارى از مفسران گفته اند که مراد از بینه و مرجع ضمیر «کذبتم به» قرآن است. مفرد آمدن کلمه «بینة» و مذکر آمدن ضمیر «به» این احتمال را تقویت مى کند.
۴- احاطه کامل پیامبر اکرم (ص) به محتواى قرآن * (إنى على بینة من ربى) «على» حرف استعلاست و به کارگیرى آن در «على بینة» اشاره به این است که پیامبر بر بینه خویش (قرآن) احاطه و اشراف کامل دارد.
۵- لزوم پذیرش مفاد و نتیجه دلایل روشن و پیروى کردن از آن (قل إنى على بینة من ربىو کذبتم به)
۶- مشرکان صدر اسلام دلیل روشن حقانیت پیامبر (ص) (قرآن) را تکذیب مى کردند. (قل إنى على بینة من ربىو کذبتم به)
۷- مشرکان و منکران رسالت پیامبر (ص)، خواهان تحقق زودرس وعده هاى آن حضرت در مورد نزول عذاب بودند. (و کذبتم بهبه ما عندى ما تستعجلون به) در آیات متعددى، مانند آیه ۶، ۹ و ۱۱ سوره انعام، به کافران وعده عذاب و کیفر دنیوى داده شده است. لذا ممکن است مراد از «ما تستعجلون» نزول عذاب باشد که کافران از سر انکار و تمسخر خواهان نزول سریع آن بودند.
۸- نزول عذاب در اختیار پیامبر (ص) و به دست آن حضرت نیست. (ما عندى ما تستعجلون به)
۹- منکران رسالت پیامبر (ص) اصرار داشتند که آن حضرت معجزه دلخواه آنان را سریعاً ارائه کند. (ما عندى ما تستعجلون به) همان گونه که در آیات همین سوره، مانند آیه ۸، ۳۷ مطرح شده، از خواسته هاى منکران، نزول معجزاتى ویژه بوده است. لذا ممکن است مراد از «ما تستعجلون» همین گونه درخواستها باشد.
۱۰- ارائه معجزه، بدان گونه که مردم برگزینند و بخواهند، خارج از قلمرو اختیار پیامبر (ص) است. (ما عندى ما تستعجلون به)
۱۱- نزول معجزات و کیفیت آن، امرى قانونمند و داراى حدود و مرزهاى معین (ما عندى ما تستعجلون به إن الحکم إلا للّه یقص الحق)
۱۲- «حکم» در کلیه امور تکوین و تشریع تنها از آن خداوند و در صلاحیت اوست. (إن الحکم إلا للّه)
۱۳- نزول عذاب از مقوله «حکم» و تنها در اختیار خداوند است. (ما عندى ما تستعجلون به إن الحکم إلا للّه)
۱۴- اعطاى معجزات از مقوله «حکم» و تنها به دست خداوند است. (ما عندى ما تستعجلون به إن الحکم إلا للّه)
۱۵- خداوند امور را بر معیار و جهت حق جارى مى سازد. (إن الحکم إلا للّه یقص الحق) «قص» به معناى دنبال رفتن و پیگیرى است. در قاموس المحیط آمده است: «قَصَّ اثره ... تَتَّبعه».
۱۶- حکمهاى صادره از جانب خداوند بر اساس حق است. (إن الحکم إلا للّه یقص الحق)
۱۷- خداوند در اداره امور جهان و نظام هدایت، سنتهاى ثابتى دارد که از آنها عدول نمى کند. (یقص الحق) یکى از معانى «حق»، «الأمر المقضى» است. یعنى امرى که قضا و حکم بر آن تعلق گرفته باشد. و چون در آیه سخن از نزول عذاب یا معجزه است و در پى آن از اختصاصات حکم به خداوند سخن رفته، مى توان چنین نتیجه گرفت که «یقص الحق» تأکیدى بر ثبات و استوارى قوانین و احکام الهى است.
۱۸- خداوند بهترین جدا کننده حق از باطل است. (یقص الحق و هو خیر الفصلین)
۱۹- شناخت دقیق مرزهاى حق و باطل، مقدمه ضرورى براى حرکت در مسیر حق (یقص الحق و هو خیر الفصلین)
۲۰- خداوند در زمان مناسب بهترین داورى را در بین پیامبر (ص) و منکران آن حضرت خواهد کرد. (یقص الحق و هو خیر الفصلین)
موضوعات مرتبط
- آفرینش: تدبیر آفرینش ۱۷; نظام آفرینش ۱۷
- احکام: تکوینى ۱۲، ۱۳، ۱۴; تشریع احکام ۱۲
- اسلام: تاریخ صدر ۹
- امور: حقّانیت جریان امور ۱۵; قانونمندى امور ۱۵
- باطل: تمییز باطل ۱۹
- برهان: تبعیت از برهان ۵
- حق: تمییز حقّ ۱۹; شرایط حرکت در راه حقّ ۱۹; مبیّن حقّ و باطل ۱۸
- خدا: اختصاصات خدا ۱۲، ۱۳، ۱۴; افعال خدا ۱۵، ۱۸; تدبیر خدا ۱۷; حقّانیت حکم خدا ۱۶; حکم خدا ۱۲، ۱۳، ۱۴; سنّتهاى خدا ۱۷; عطایاى خدا ۲; قضاوت خدا ۲۰; مظاهر ربوبیت خدا ۲
- دلیل: تبعیت از دلیل ۵
- عذاب: درخواست تسریع در عذاب ۷; منشأ نزول عذاب ۱۳; نزول عذاب ۸; وعده عذاب ۷
- قرآن: اعجاز قرآن ۳; تکذیب قرآن ۶; گواهى قرآن ۳; مکذّبان قرآن ۶; نقش قرآن ۳، ۶
- محمّد (ص): احاطه محمّد (ص) بر قرآن ۴; بیّنات محمّد (ص) ۱، ۲، ۳; تاریخ محمّد (ص) ۹; خواسته هاى مکذّبان محمّد (ص) ۹; دلایل حقانیت محمّد (ص) ۶; گواهان حقانیت محمّد (ص) ۳; محدوده اختیارات محمّد (ص) ۸، ۱۰; معجزه محمّد (ص) ۲، ۳، ۱۰; مکذّبان محمّد (ص) ۷، ۲۰; ویژگیهاى دعوت محمّد (ص) ۱
- مشرکان: خواسته هاى مشرکان صدر اسلام ۷; مشرکان صدر اسلام ۶
- معجزه: درخواست معجزه ۱۰; قانونمندى معجزه ۱۱; اقتراحى معجزه ۹، ۱۰; منشأ معجزه ۱۴