گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۳۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۵ فروردین ۱۴۰۳
خط ۱۷: خط ۱۷:
«وضع كتاب»، به معناى نصب آن است تا بر طبقش حكم كنند. و كلمه «مُشفِقِينَ»، مشتق از «شفقت» است، و اصل شفقت، رقت است. راغب در مفردات مى گويد: «اشفاق»، عنايت آميخته با ترس را گويند. چون مشفق كسى را گويند كه نسبت به مشفق عليه محبت و علاقه دارد، و از آثار سوء عملش نسبت به جانش مى ترسد، و اين محبت آميخته با ترس اشفاق است. و در آيه «وَ هُم مِنَ السَّاعَةِ مُشفِقُون» به همين معنا است، و چون با كلمه «مِن» متعدى شود، معناى ترس در آن روشن تر مى شود. مانند آيه مورد بحث و آيه «مُشفِقُونَ مِنهَا». و چون با كلمه «فِى» متعدى گردد، معناى عنايت در آن روشن تر مى گردد. مانند آيه «إنّا كُنّا قَبلُ فِى أهلِنَا مُشفِقِينَ».
«وضع كتاب»، به معناى نصب آن است تا بر طبقش حكم كنند. و كلمه «مُشفِقِينَ»، مشتق از «شفقت» است، و اصل شفقت، رقت است. راغب در مفردات مى گويد: «اشفاق»، عنايت آميخته با ترس را گويند. چون مشفق كسى را گويند كه نسبت به مشفق عليه محبت و علاقه دارد، و از آثار سوء عملش نسبت به جانش مى ترسد، و اين محبت آميخته با ترس اشفاق است. و در آيه «وَ هُم مِنَ السَّاعَةِ مُشفِقُون» به همين معنا است، و چون با كلمه «مِن» متعدى شود، معناى ترس در آن روشن تر مى شود. مانند آيه مورد بحث و آيه «مُشفِقُونَ مِنهَا». و چون با كلمه «فِى» متعدى گردد، معناى عنايت در آن روشن تر مى گردد. مانند آيه «إنّا كُنّا قَبلُ فِى أهلِنَا مُشفِقِينَ».


كلمه «وَيل»، به معناى هلاكت است، و - به طورى كه گفته شده - اين كه در هنگام مصيبت «وَيل» را «يَا وَيلَاهُ» ندا مى كنند، و يا مى گويند: «يَا وَيلَتَاهُ»، از اين باب است كه به طور كنايه برسانند كه مصيبت وارده آن قدر سخت است كه از هلاكت دشوارتر است. لذا در برابر آن «وَيل» را مى خواهد و صدا مى زند، و از آن استغاثه مى كند كه او، وى را از مصيبت وارده نجات دهد. همچنان که گاهی در
كلمه «وَيل»، به معناى هلاكت است، و - به طورى كه گفته شده - اين كه در هنگام مصيبت «وَيل» را «يَا وَيلَاهُ» ندا مى كنند، و يا مى گويند: «يَا وَيلَتَاهُ»، از اين باب است كه به طور كنايه برسانند كه مصيبت وارده آن قدر سخت است كه از هلاكت دشوارتر است. لذا در برابر آن «وَيل» را مى خواهد و صدا مى زند، و از آن استغاثه مى كند كه او، وى را از مصيبت وارده نجات دهد. همچنان که گاهی در هنگام
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۵۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۵۱ </center>
هنگام مصيبت، آدمى آرزوى مرگ مى كند. چون آن را از مصيبت وارده آسان تر مى بيند. مانند گفتار مريم كه گفت: «يَا لَيتَنِى مِتُّ قَبلَ هَذَا».
مصيبت، آدمى آرزوى مرگ مى كند. چون آن را از مصيبت وارده آسان تر مى بيند. مانند گفتار مريم كه گفت: «يَا لَيتَنِى مِتُّ قَبلَ هَذَا».


از ظاهر سياق استفاده مى شود كه «كتاب» در جمله «وَ وُضِعَ الكِتَابُ»، كتاب واحدى است كه اعمال تمامى خلايق در آن ضبط شده، و آن را براى حساب نصب مى كنند. نه اين كه هر يك نفر، يك كتاب جداگانه اى داشته باشد، و اين با آياتى كه براى هر انسانى و هر امتى كتابى جداگانه اى سراغ مى دهد، منافات ندارد. مانند آيه: «كُلُّ إنسَانٍ ألزَمنَاهُ طَائِرَهُ فِى عُنُقِهِ وَ نُخرِجُ لَهُ يَومَ القِيَامَةِ كِتَاباً...»، كه در محل خودش تفسيرش گذشت.  
از ظاهر سياق استفاده مى شود كه «كتاب» در جمله «وَ وُضِعَ الكِتَابُ»، كتاب واحدى است كه اعمال تمامى خلايق در آن ضبط شده، و آن را براى حساب نصب مى كنند. نه اين كه هر يك نفر، يك كتاب جداگانه اى داشته باشد، و اين با آياتى كه براى هر انسانى و هر امتى كتابى جداگانه اى سراغ مى دهد، منافات ندارد. مانند آيه: «كُلُّ إنسَانٍ ألزَمنَاهُ طَائِرَهُ فِى عُنُقِهِ وَ نُخرِجُ لَهُ يَومَ القِيَامَةِ كِتَاباً...»، كه در محل خودش تفسيرش گذشت.  
۱۳٬۸۷۹

ویرایش