گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۴۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۷۴: خط ۱۷۴:


==بحث روايتى ==
==بحث روايتى ==
در الدر المنثور است كه ابن ابى حاتم از ابن عباس روايت كرده كه در تفسير ((و من يرد فيه بالحاد...((، گفته اين آيه درباره عبد اللّه بن انيس نازل شد كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) او را با مردى مهاجر و مردى از انصار به دنبال كارى فرستاد، و اين سه در بين راه به انساب خود افتخار كردند تا آنجا كه عبد اللّه بن انيس را خشم گرفت و مرد انصارى را كشت و از اسلام مرتد شده به مكه گريخت . آيه شريفه نازل شد كه هر كس در مكه به خاطر ظلمى كه كرده از اسلام ملحد شود، از عذابى دردناك بدو مى چشانيم ، يعنى هر كس به خاطر الحاد، و اعراضش از اسلام پناهنده به مكه شود... .
در الدر المنثور است كه ابن ابى حاتم، از ابن عباس روايت كرده كه در تفسير «وَ مَن يُرِد فِيهِ بِإلحَاد...» گفته: اين آيه، درباره عبداللّه بن انيس نازل شد كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» او را با مردى مهاجر و مردى از انصار به دنبال كارى فرستاد، و اين سه در بين راه به انساب خود افتخار كردند، تا آن جا كه عبداللّه بن انيس را خشم گرفت و مرد انصارى را كشت و از اسلام مرتد شده، به مكه گريخت.  


مؤلف : نازل شدن اين آيه در خصوص اين داستان ، نه با سياق سازگارى دارد و نه با رجوع ذيل آيه به صدر آن ، تا ذيل متمم معناى صدر شود كه بيانش گذشت
آيه شريفه نازل شد كه: هر كس در مكه به خاطر ظلمى كه كرده، از اسلام ملحد شود، از عذابى دردناك بدو مى چشانيم. يعنى هر كس به خاطر الحاد، و اعراضش از اسلام پناهنده به مكه شود...
 
مؤلف: نازل شدن اين آيه در خصوص اين داستان، نه با سياق سازگارى دارد و نه با رجوع ذيل آيه به صدر آن، تا ذيل متمم معناى صدر شود، كه بيانش گذشت.


و در تفسير قمى در ذيل آيه ((ان الذين كفروا... و الباد(( گفته : اين آيه درباره قريش
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۳۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۳۲ </center>
آنگاه كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را از مكه جلوگيرى كردند نازل شده ، و مقصود از ((عاكف (( اهل مكه ، و مقصود از ((بادى (( كسانى است كه از خارج مى آيند. هيچ كس حق ندارد كسى را از دخول در حرم و منزل كردن در آن ممانعت كند.
و در تفسير قمى، در ذيل آيه «إنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا... وَ البَاد» گفته: اين آيه درباره قريش آنگاه كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» را از مكه جلوگيرى كردند، نازل شده، و مقصود از «عاكف»، اهل مكه، و مقصود از «بادى»، كسانى است كه از خارج مى آيند. هيچ كس حق ندارد كسى را از دخول در حرم و منزل كردن در آن ممانعت كند.


و در تهذيب به سند خود از حسين بن ابى العلاء روايت كرده كه گفت : امام صادق (عليه السلام ) آيه ((سواء العاكف فيه و الباد(( را قرائت كرد و فرمود: مردم مكه هيچ يك از خانه هايشان در نداشت ، اولين كسى كه براى خانه خود دو لنگه در گذاشت معاويه بن ابى سفيان بود، و حال آنكه براى احدى سزاوار نبود كه حاجى را از خانه و منزلهاى مكه جلوگيرى كند.
و در تهذيب، به سند خود، از حسين بن ابى العلاء روايت كرده كه گفت: امام صادق «عليه السلام»، آيه «سَوَاءً العَاكِفُ فِيهِ وَ البَاد» را قرائت كرد و فرمود: مردم مكه هيچ يك از خانه هايشان در نداشت. اولين كسى كه براى خانه خود دو لنگه در گذاشت، معاوية بن ابى سفيان بود، و حال آن كه براى احدى سزاوار نبود كه حاجى را از خانه و منزل هاى مكه جلوگيرى كند.


مؤلف : روايات در اين معنا بسيار است ، و اصل اين مساءله بايد در فقه مورد بحث قرار گيرد.
مؤلف: روايات در اين معنا بسيار است، و اصل اين مسأله، بايد در فقه مورد بحث قرار گيرد.


و در كافى از ابن ابى عمير از معاويه روايت كرده كه گفت : از امام صادق (عليه السلام ) معناى كلام خداى عز و جل را پرسيدم كه مى فرمايد: ((و من يرد فيه بالحاد بظلم (( فرمود: هر ظلمى الحاد است ، حتى زدن خادم بى گناه هم از همين الحاد است .
و در كافى، از ابن ابى عمير، از معاويه روايت كرده كه گفت: از امام صادق «عليه السلام»، معناى كلام خداى عزوجل را پرسيدم كه مى فرمايد: «وَ مَن يُرِد فِيهِ بِإلحَادٍ بِظُلمٍ» فرمود: هر ظلمى الحاد است، حتى زدن خادم بى گناه هم از همين الحاد است.


و در همان كتاب به سند خود از ابى الصباح كنانى روايت كرده كه گفت : از امام صادق (عليه السلام ) از معناى آيه ((و من يرد فيه بالحاد بظلم نذقه من عذاب اليم (( پرسيدم ، فرمود: هر ظلمى كه شخص در مكه مرتكب شود، چه ظلم به نفس ، و چه ظلم به غير، من آن را الحاد مى دانم ، و به همين جهت امام از اينكه در مكه سكونت گزيند پرهيز مى كرد.
و در همان كتاب، به سند خود، از ابى الصباح كنانى روايت كرده كه گفت: از امام صادق «عليه السلام» از معناى آيه: «وَ مَن يُرِد فِيهِ بِإلحَادٍ بِظُلمٍ نُذِقهُ مِن عَذَابٍ ألِيم» پرسيدم. فرمود: هر ظلمى كه شخص در مكه مرتكب شود، چه ظلم به نفس، و چه ظلم به غير، من آن را الحاد مى دانم، و به همين جهت امام از اين كه در مكه سكونت گزيند، پرهيز مى كرد.


مؤلف : اين روايت را صاحب علل الشرايع هم از ابى الصباح از آن جناب آورده ، و در روايت وى آمده : و به همين جهت امام همواره مردم را نهى مى كرد از اينكه مجاور مكه شوند. و در معناى اين روايت و روايت قبلش رواياتى ديگر نيز هست .
مؤلف: اين روايت را صاحب علل الشرايع هم، از ابى الصباح از آن جناب آورده، و در روايت وى آمده: و به همين جهت امام همواره مردم را نهى مى كرد از اين كه مجاور مكه شوند. و در معناى اين روايت و روايت قبلش، رواياتى ديگر نيز هست.
<span id='link369'><span>
<span id='link369'><span>
==رواياتى درباره منافع مترتب بر حج ==
==رواياتى درباره منافع مترتب بر حج ==
و نيز در كافى به سند خود از ربيع بن خثيم روايت كرده كه گفت : امام صادق (عليه السلام ) را ديدم كه داشت پيرامون كعبه طواف مى كرد، در حالى كه در محملى قرار داشت ، چون سخت مريض بود، پس ديدم كه هر وقت به ركن يمانى مى رسيد دستور مى داد او را به زمين بگذارند، دست خود از سوراخ محمل بيرون مى آورد و آن را به زمين مى كشيد بعد مى فرمود بلندش كنند.
و نيز در كافى به سند خود از ربيع بن خثيم روايت كرده كه گفت : امام صادق (عليه السلام ) را ديدم كه داشت پيرامون كعبه طواف مى كرد، در حالى كه در محملى قرار داشت ، چون سخت مريض بود، پس ديدم كه هر وقت به ركن يمانى مى رسيد دستور مى داد او را به زمين بگذارند، دست خود از سوراخ محمل بيرون مى آورد و آن را به زمين مى كشيد بعد مى فرمود بلندش كنند.
۱۳٬۸۷۹

ویرایش