يس ٢٥: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۸#link68 | آيات ۱۳ - ۳۲ سوره | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۸#link68 | آيات ۱۳ - ۳۲ سوره «يس»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۸#link69 | انذار و تبشير | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۸#link69 | انذار و تبشير سیه دلان، برای اتمام حجت است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۸#link70 | وجه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۸#link70 | وجه اين كه مشرکان در تكذيب پيامبران گفتند: «شما بشری مانند ما هستید»؟]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link71 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link71 | معناى جملۀ: «طَائِرُكُم مَعَكُم»، كه رسولان «ع»، به مكذّبان خود گفتند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link73 | استدلال تفصيلى بر توحيد و نفى آلهه، در اين دو آيه]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link73 | استدلال تفصيلى بر توحيد و نفى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link75 | مقصود از «جنت» در آيه، بهشت برزخی است، نه بهشت آخرت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link76 | موارد استعمال وصف «اكرام شده»، در آيات قرآن]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link75 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link78 | حسرت بر مردمى است، كه رسولان الهى را استهزاء كردند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link76 | موارد استعمال وصف | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link79 | بحث روايتى: روایاتی پیرامون فرستادگان حضرت عیسی«ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۹#link78 | حسرت | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۰#link79 | | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۲۰
کپی متن آیه |
---|
إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ |
ترجمه
يس ٢٤ | آیه ٢٥ | يس ٢٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَاسْمَعُونِ»: پس از من بشنوید. اگر مخاطب فرستادگان خدا باشد، مراد این است که فردای قیامت شاهد ایمان آوردن وی باشند. و اگر مخاطب سائر مردم باشد، مراد این است که بشنوند و گواه جرأت او باشند، و یا این که سخن وی را بپذیرند و همچون او از پیغمبران پیروی کنند که به سود ایشان است.
تفسیر
- آيات ۱۳ - ۳۲ سوره «يس»
- انذار و تبشير سیه دلان، برای اتمام حجت است
- وجه اين كه مشرکان در تكذيب پيامبران گفتند: «شما بشری مانند ما هستید»؟
- معناى جملۀ: «طَائِرُكُم مَعَكُم»، كه رسولان «ع»، به مكذّبان خود گفتند
- استدلال تفصيلى بر توحيد و نفى آلهه، در اين دو آيه
- مقصود از «جنت» در آيه، بهشت برزخی است، نه بهشت آخرت
- موارد استعمال وصف «اكرام شده»، در آيات قرآن
- حسرت بر مردمى است، كه رسولان الهى را استهزاء كردند
- بحث روايتى: روایاتی پیرامون فرستادگان حضرت عیسی«ع»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنِّي إِذاً لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ «24» إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ «25»
در اين صورت من در گمراهى آشكارى خواهم بود. (اى مردم! بدانيد) من به پروردگارتان ايمان آوردم، پس (شما نيز سخن مرا) بشنويد (و ايمان آوريد).
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ «25»
چون از او اين كلام شنيدند به قصد قتل او برخاستند، و او توجه به رسولان نمود گفت:
إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ: بدرستى كه ايمان آوردم به پروردگار شما، فَاسْمَعُونِ:
پس بشنويد ايمان مرا تا فردا براى من شهادت دهيد. نزد بعضى خطاب به قوم كرد گفت: من به پروردگار شما ايمان آوردم، پس سخن مرا بشنويد و نصيحت مرا قبول كنيد؛ ايشان او را سنگ مىزدند و او مىگفت: «اللهم اهد قومى».
و در كشتن او اقوالى است: 1- سنگسارش كردند و در بازار انطاكيه دفن نمودند. 2- او را لگدكوب نمودند تا زير قدم هلاك شد. 3- او را دار زدند و ملائكه به آسمان بردند. 4- او را كشتند و خدا او را زنده و به بهشت برد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعى قالَ يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ «20» اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ «21» وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «22» أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً وَ لا يُنْقِذُونِ «23» إِنِّي إِذاً لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ «24»
إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ «25» قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ «26» بِما غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ «27»
ترجمه
و آمد از منتهاى شهر مردى كه ميشتافت گفت اى قوم من پيروى كنيد فرستادگان را
پيروى كنيد كسانى را كه نميخواهند از شما مزدى و ايشان هدايت يافتگانند
و چيست مرا كه نپرستم آنرا كه آفريد مرا و بسوى او باز گردانيده ميشويد
آيا بگيرم غير از او خدايانى كه اگر بخواهد خداى بخشنده برساند مرا ضررى دفع نكند از من شفاعت آنها چيزيرا و خلاص نكنند مرا
همانا من
جلد 4 صفحه 403
آنگاه هر آينه در گمراهى آشكارم
همانا من گرويدم بپروردگار شما پس بشنويد
از من گفته شد داخل شو در بهشت گفت اى كاش قوم من آگاه ميشدند
بآنكه آمرزيد مرا پروردگارم و گردانيد مرا از گرامى داشتگان.
تفسير
قمّى ره نقل فرموده كه اين آيات تمامى در شأن حبيب نجّار نازل شده است و گفته شده كه او ششصد سال قبل از پيغمبر خاتم بآنحضرت ايمان آورده بود و در غارى عبادت ميكرد وقتى خبر پيمبرانى كه در آيات سابقه ذكر شد باو رسيد دين خود را اظهار نمود و در مجالس از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نقل نموده كه صدّيقها سه نفر بودند حبيب نجّار كه مؤمن آل يس است آنكه گفت يا قوم اتّبعوا المرسلين و حزقيل كه مؤمن آل فرعون است و على بن ابى طالب كه افضل آنها است و در جوامع از آنحضرت نقل نموده كه پيش قدمترين امّتها بايمان سه نفرند كه كافر نشدند بخدا يك چشم بهمزدن على ابن ابى طالب عليه السّلام و صاحب يس و مؤمن آل فرعون و ايشان صدّيقانند و على عليه السّلام افضل آنها است و گفته شده كه حبيب نجّار در وقت ورود آندو نفر پيمبر سابق الذّكر با آنها ملاقات نموده بود و ايمان آورده بود ولى اظهار نمينمود تا وقتى كه شنيد اهل انطاكيه ميخواهند پيمبران را بكشند بشتاب خود را بشهر رسانيد و مستفاد از آيات آنستكه شروع بنصيحت مردم نمود و با كمال ملايمت و ملاطفت گفت اى خويشاوندان من متابعت كنيد پيمبران را اينها كه از شما مزدى بر اداء رسالت نميخواهند كه احتمال بدهيد براى نفع خودشان سخن ميگويند اينها از جانب خدا راه يافتهاند بآنچه خير و نفع و صلاح شما در آن است من وقتى تأمّل ميكنم ميبينم جهت ندارد كه عبادت نكنم خدائيرا كه مرا خلق كرده و نگهدارى نموده و روزى داده من با شما اهل يك آب و خاكيم آنچه براى خودم ميخواهم براى شما هم بايد بخواهم فردا بازگشت شما بحكم آفريدگارتان است شما را بر عبادت بت عقاب ميكند آيا سزاوار است من براى خود معبودهائى اتّخاذ كنم غير از خالق خود كه اگر خداوند بخشنده حيات و روزى بخواهد مرا عقاب كند بر ترك عبادت خود و عبادت آنها نتوانند شفاعت مرا كنند و بر فرض بتوانند و بكنند بقدر ذرّهئى بحال من فائده نداشته باشد و احتياج مرا بخدا كم نكند و نتوانند مرا از عذاب نجات دهند و در اين صورت اگر
جلد 4 صفحه 404
من چنين كارى بنمايم در جهالت و گمراهى هويدا و آشكارى خواهم بود حال كه چنين است من ايمان آوردم بخداونديكه پروردگار شما است پس بشنويد اقرار مرا و شهادت دهيد نزد خدا يا پيمبران او و بعضى گفتهاند كه چون قوم اراده كشتن او را نمودند روى به پيمبران نمود و اين سخن را كه متضمّن اداء شهادت و استشهاد از آنها است با ايشان گفت و اهل انطاكيه او را بضرب سنگ و لگد كشتند و از طرف خداوند بشارت دخول در بهشت باو داده شد و ملائكه رحمت مقدم او را در عالم برزخ گرامى داشتند و متنعّم بنعيم آن گرديد و او آرزو ميكرد كه كسانش از حال او خبر داشتند و ميدانستند كه مشمول مغفرت و كرامت الهى شده است و براى قوم خود بعد از مرگ هم دلسوزى نمود چنانچه قبل از آن مينمود و اين دليل است بر ثواب قبر و كاشف است از عذاب آن.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُم فَاسمَعُونِ «25»
محققا من ايمان آوردم به پروردگار شما پس از من بشنويد.
إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُم ايمان آورده بود از ابتداء امر چنانچه گذشت که پيغمبر فرمود: سه نفر لم يكفروا باللّه طرفة عين: عليّ بن ابي طالب، و حبيب نجّار، و آسيه زن فرعون، و سه نفر صديق: مؤمن آل فرعون و حبيب نجّار- مؤمن آل يس- و علي إبن ابي طالب و هو افضلهم و ممكن است مراد از آمنت تصديق انبياء مرسلين باشد و تعبير بربّكم نه تعبير به ربّي اشاره به اينکه است که شما هم بايد ايمان بياوريد و تصديق انبياء او را بكنيد زيرا شما را تربيت فرموده نعمت وجود و هستي و نعم باطنيّه و ظاهريّه عطا فرموده فَاسمَعُونِ دو نحوه تفسير شده يكي خطاب به همان مشركين و مراد از سماع اطاعت و فرمانبرداريست يعني شما هم حرف مرا بشنويد و ايمان بياوريد و اطاعت كنيد ديگر خطاب به مرسلين که شما شهادت مرا بشنويد و نزد پروردگار شهادت دهيد و معناي اوّل اظهر است و در موضوع حبيب نجّار و معامله قوم با او اختلاف زياديست
جلد 15 - صفحه 64
بين مفسّرين بعضي گفتند او را زير پاهاي خود پايمال كردند تا مرد، بعضي گفتند سنگسار كردند حتّي مات، بعضي گفتند او را كشتند سپس خداوند او را زنده كرد بعضي گفتند اراده قتل او را كردند ولي خداوند او را بالا برد چنانچه با حضرت عيسي (ع) فرمود لكن در كافي از حضرت باقر (ع) روايت كرده که فرمود روز اوّل او را مكتّع كردند يعني انگشتهاي او را شكستند خداوند دو مرتبه به او اعاده فرمود روز بعد آمد آنها را دعوت كرد او را كشتند بنا بر اينکه حديث داخل در مقتولين في سبيل اللّه ميشود و مصداق آيه شريفه وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمواتاً بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِن فَضلِهِ- الآيه آل عمران آيه
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 25)- این مؤمن تلاشگر و مبارز پس از این استدلالات و تبلیغات مؤثر و گیرا با صدای رسا در حضور جمع اعلام کرد: همه بدانید «من به پروردگار شما ایمان آوردهام» و دعوت این رسولان را پذیرا شدهام (إِنِّی آمَنْتُ بِرَبِّکُمْ).
ج4، ص90
«بنابر این سخنان مرا بشنوید» (فَاسْمَعُونِ). و بدانید من به دعوت این رسولان مؤمنم و گفتار مرا به کار بندید که به سود شماست.
نکات آیه
۱ - مؤمن انطاکیه (حبیب نجار)، ایمان استوارش به خداى یکتا را قاطعانه به مردم اعلام کرد. (إنّى ءامنت بربّکم) برداشت یاد شده مبتنى بر این نکته است که مخاطبانِ «ربّکم» و «فاسمعون»، مردم انطاکیه باشند.
۲ - مؤمن انطاکیه (حبیب نجار)، مردم را به گوش فرادادن به سخنان خود و تأمل و تفکر در اندیشه ها و باورهاى خود فراخواند. (فاسمعون)
۳ - مؤمن انطاکیه (حبیب نجار)، ایمان استوارش به خداى یکتا را به پیامبران آن دیار اعلام کرد. (إنّى ءامنت بربّکم) برداشت یاد شده بر این اساس استوار است که مخاطبانِ «کم» و «فاسمعون»، پیامبران مردم انطاکیه باشند.
۴ - مؤمن انطاکیه (حبیب نجار)، پیامبران آن دیار را بر ایمان استوارش به خداى یکتا، به گواهى گرفت. (إنّى ءامنت بربّکم فاسمعون) خطابِ «فاسمعون» - بر مبناى این که مخاطبان آن پیامبران باشند - به این منظور ایراد شده است تا پیامبران انطاکیه را بر ایمان آوردن خود به پروردگار شاهد بگیرد.
۵ - تبلیغ دین و دفاع صریح و قاطعانه از مواضع عقیدتى خود در محیط خفقان آور و پرخطر کفر و شرک، باید پس از طى مراحلى چون دفاع غیرمستقیم و برخورد دلسوزانه با مخالفان و... انجام گیرد. (قال یقوم اتّبعوا المرسلین ... و مالى لا أعبد الذى فطرنى ... ءأتّخذ من دونه ءالهة ... إنّى إذًا لفى ضلل مبین . إنّى ءامنت بربّکم فاسمعون) برداشت یاد شده از آن جا است که جمله «إنّى آمنت بربّکم...» - که آخرین کلام مؤمن انطاکیه با مردم است - در مقام نتیجه گیرى و بیان هدف نهایى او از مجموعه سخنانى است که در ضمن پنج آیه پیش بیان شده است. بدین صورت که او در ابتدا سخن خود را با لحنى خیرخواهانه و نرم آغاز کرد و در پایان با زبان صریح و قاطعانه، مواضع عقیدتى خود را اظهار داشت.
۶ - خداوند، پروردگار حقیقى انسان ها است. (ءامنت بربّکم)
موضوعات مرتبط
- انبیا: گواهى انبیاى انطاکیه ۴
- انسان: مربى انسان ها ۶
- انطاکیه: دعوت از اهل انطاکیه ۲
- ایمان: ایمان به انبیاى انطاکیه ۳; ایمان به خدا ۱
- تبلیغ: شرایط تبلیغ ۵
- تعقل: دعوت به تعقل ۲
- توحید: توحید ربوبى ۶
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۶
- حبیب نجار: ایمان حبیب نجار ۳; توحید حبیب نجار ۱، ۳، ۴; دعوتهاى حبیب نجار ۲; عقیده حبیب نجار ۲; قاطعیت حبیب نجار ۱; قصه حبیب نجار ۱، ۲، ۳; گواهان ایمان حبیب نجار ۴
- دین: شرایط دفاع از دین ۵
- شرک: روش مبارزه با شرک ۵
- کفر: روش مبارزه با کفر ۵
منابع