گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
خط ۱۷۱: خط ۱۷۱:
«'''وَ مَا عِندَ اللّهِ خَيرٌ وَ أبقَى لِلّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبّهِم يَتَوَكّلُون'''» - مراد از «مَا عِندَ اللّه»، ثواب هايى است كه خدا براى مؤمنان ذخيره كرده تا در آخرت به عنوان پاداش به ايشان بدهد. و لام در جمله «لِلّذِينَ آمَنُوا»، لام ملك است، و اين جار و مجرور، ظرف لغوى است. بعضى هم گفته اند: لام متعلق است به كلمه «أبقى»، ولى وجه اول روشن تر است. و بهتر بودن آنچه نزد خداست، بدين جهت است كه خالص است و آميخته با ناگواری ها نيست، و باقى تر بودن آن، براى اين است كه مانند نعمت هاى دنيا با پايان پذيرفتن دنيا، پايان نمى پذيرد.
«'''وَ مَا عِندَ اللّهِ خَيرٌ وَ أبقَى لِلّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبّهِم يَتَوَكّلُون'''» - مراد از «مَا عِندَ اللّه»، ثواب هايى است كه خدا براى مؤمنان ذخيره كرده تا در آخرت به عنوان پاداش به ايشان بدهد. و لام در جمله «لِلّذِينَ آمَنُوا»، لام ملك است، و اين جار و مجرور، ظرف لغوى است. بعضى هم گفته اند: لام متعلق است به كلمه «أبقى»، ولى وجه اول روشن تر است. و بهتر بودن آنچه نزد خداست، بدين جهت است كه خالص است و آميخته با ناگواری ها نيست، و باقى تر بودن آن، براى اين است كه مانند نعمت هاى دنيا با پايان پذيرفتن دنيا، پايان نمى پذيرد.


== صفات نيك مؤمنان: اجتناب از كبائر و فواحش، گذشت، دفع ظلم از يكديگر و...==
== بیان برخی ازصفات نيك مؤمنان: اجتناب از كبائر و فواحش و...==


«'''وَ الَّذِينَ يجْتَنِبُونَ كَبَائرَ الاثمِ وَ الْفَوَاحِش وَ إِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ'''»:
«'''وَ الَّذِينَ يجْتَنِبُونَ كَبَائرَ الاثمِ وَ الْفَوَاحِش وَ إِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ'''»:


اين جمله عطف است بر جمله ((الذين آمنوا(( و اين آيه با دو آيه بعدش صفات نيك مؤ منين را مى شمارد. و اينكه بعضى از مفسرين آن را كلام تازه اى دانسته اند، حرفى است كه با سياق سازش ندارد.
اين جمله عطف است بر جمله «الّذِينَ آمَنُوا»، و اين آيه با دو آيه بعدش، صفات نيك مؤمنان را مى شمارد. و اين كه بعضى از مفسران، آن را كلام تازه اى دانسته اند، حرفى است كه با سياق سازش ندارد.


و ((كبائر الاثم (( عبارت است از گناهان كبيره اى كه آثار سوئش بزرگ است ، و خداى تعالى از جمله آنها مى گسارى و قمار را شمرده ، و فرموده ((قل فيهما اثم كبير(( و كلمه ((فواحش (( جمع ((فاحشه (( است كه به معناى گناه شنيع و بى شرمانه است ، و خداى تعالى زنا و لواط را از مصاديق آن شمرده و فرموده : ((و لا تقربوا الزنى انه كان فاحشه ((. و از لوط حكايت كرده كه در باره لواط فرموده : ((اتاتون الفاحشه و انتم تبصرون ((.
و «كبائر الإثم»، عبارت است از: گناهان كبيره اى كه آثار سوئش بزرگ است، و خداى تعالى، از جمله آن ها، میگسارى و قمار را شمرده و فرموده: «قُل فِيهِماَ إثمٌ كَبِيرٌ»، و كلمه «فَوَاحِش»، جمع «فاحشه» است، كه به معناى گناه شنيع و بى شرمانه است، و خداى تعالى، زنا و لواط را از مصاديق آن شمرده و فرموده: «وَ لا تَقرَبوُا الزّنَى إنّهُ كَانَ فَاحِشَةً». و از لوط حكايت كرده كه در باره لواط فرموده: «أتَأتُونَ الفَاحِشَةَ وَ أنتُم تُبصِرُون».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۹۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۹۲ </center>
«'''يجتنبون كبائر الاثم و الفواحش'''» - با در نظر گرفتن اينكه اين سوره در مكه نازل شده جمله مورد بحث اشاره اى است اجمالى به احكامى كه بعد از اين در باره تحريم گناهان كبيره و فواحش تشريع مى شود.
«'''يَجتَنِبَُونَ كَبَائِرَ الإثمِ وَ الفَوَاحِش'''» - با در نظر گرفتن اين كه اين سوره در مكه نازل شده، جمله مورد بحث، اشاره اى است اجمالى به احكامى كه بعد از اين در باره تحريم گناهان كبيره و فواحش تشريع مى شود.


«'''و اذا ما غضبوا هم يغفرون'''» - اين جمله اشاره است به فضيلت عفو در هنگام غضب كه از بارزترين صفات مؤ منين است ، و به همين جهت اينطور كه ملاحظه مى كنيد تعبير كرده ، و نفرموده ((و يغفرون اذا غضبوا(( چون در آن تعبير از چند جهت تاءكيد به كار رفته ، و مانند تعبير دوم عفو و مغفرت را منحصر در صورت غضب نكرده .
«'''وَ إذَا مَا غَضِبُوا هُم يَغفِرُون'''» - اين جمله اشاره است به فضيلت عفو در هنگام غضب كه از بارزترين صفات مؤمنان است، و به همين جهت، اين طور كه ملاحظه مى كنيد تعبير كرده، و نفرموده: «وَ يَغفِرُونَ إذَا غَضِبُوا». چون در آن تعبير، از چند جهت تأكيد به كار رفته، و مانند تعبير دوم، عفو و مغفرت را منحصر در صورت غضب نكرده.


«'''وَ الَّذِينَ استَجَابُوا لِرَبهِمْ وَ أَقَامُوا الصلَوةَ ...'''»:
«'''وَ الَّذِينَ استَجَابُوا لِرَبّهِمْ وَ أَقَامُوا الصّلَوةَ...'''»:


كلمه ((استجابت (( به معناى اجابت و پذيرفتن است . و منظور از اينكه فرمود ((مؤ منين پروردگار خود را استجابت مى كنند(( به شهادت سياق اين است كه اعمال صالحى كه خدا از ايشان خواسته انجام مى دهند، و اگر بعد از آن در بين همه تكاليف الهى نام نماز را به ميان آورد و فرمود ((و نماز بپا مى دارند(( از باب ذكر خاص بعد از عام است وبه خاطر اهميت و شرافتى است كه نماز دارد.
كلمه «استجابت»، به معناى اجابت و پذيرفتن است. و منظور از اين كه فرمود: «مؤمنان، پروردگار خود را استجابت مى كنند»، به شهادت سياق، اين است كه: اعمال صالحى كه خدا از ايشان خواسته، انجام مى دهند، و اگر بعد از آن در بين همه تكاليف الهى نام نماز را به ميان آورد و فرمود «و نماز به پا مى دارند»، از باب ذكر خاص بعد از عام است، و به خاطر اهميت و شرافتى است كه نماز دارد.


علاوه بر اينكه از ظاهر كلام برمى آيد كه اين آيات مكى است و در مكه ساير واجبات از قبيل زكات و خمس و روزه و جهاد واجب نشده بود. در جمله مورد بحث نيز همان حرف كه در جمله ((و الذين يجتنبون كبائر الاثم (( زديم مى آيد، يعنى اين جمله هم اشاره اى است اجمالى به اينكه به زودى دستوراتى در باره اعمال صالح مى رسد. و اين كلام در جمله ذيل نيز جارى است .
علاوه بر اين كه از ظاهر كلام بر مى آيد كه اين آيات مكّى است و در مكّه، ساير واجبات از قبيل زكات و خمس و روزه و جهاد واجب نشده بود. در جمله مورد بحث نيز، همان حرف كه در جمله «وَ الّذِينَ يَجتَنِبُونَ كَبَائِرَ الإثم» زديم، مى آيد. يعنى اين جمله هم، اشاره اى است اجمالى به اين كه به زودى دستوراتى در باره اعمال صالح مى رسد. و اين كلام در جمله ذيل نيز جارى است.




۱۳٬۸۷۹

ویرایش