الْأَسْوَد: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added word proximity by QBot)
 
خط ۱: خط ۱:
__TOC__
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/الْأَسْوَد | آیات شامل این کلمه ]]'''
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/الْأَسْوَد | آیات شامل این کلمه ]]'''


خط ۹: خط ۱۰:
*[[ال]]
*[[ال]]


===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud>
مِن:100, الْخَيْط:89, الْفَجْر:49, الْأَبْيَض:44, ثُم:44, أَتِمّوا:38, لَکُم:33, الصّيَام:33, يَتَبَيّن:27, إِلَى:27, اللّيْل:21, وَ:21, حَتّى:21, اشْرَبُوا:16, لا:10
</qcloud>
===تکرار در هر سال نزول===
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::الْأَسْوَد]]
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::الْأَسْوَد]]
|?نازل شده در سال
|?نازل شده در سال

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۷

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

سواد به معنى سياهى است [آل عمران:106]. ظاهراً مراد از بياض وجه شادى و از سواد آن اندوه است مثل [قيامة:22-24] آيه 38-40 عبس نيز نظير آن است. و شايد هم سفيدى و سياهى ظاهرى مراد باشد به نظرم در بعضى روايات مانند سياهى زغال گفته شده [يونس:27]. اسود هم اسم تفضيل آمده و هم صفت مشبهه (اقرب) المنجد تصريح كرده: چون صفت مشبهه دلالت بر رنگ و عيب و زينت داشته باشد بر وزن افعل آيد مثل اسود، اعرج، ابلج. على هذا در آيه [بقره:187]. ابيض و اسود صفت اند نه اسم تفضيل معنى آيه در «خيط» گذشت. سيّد به معنى رئيس و آقا است. راغب گويد: به جماعت كثيره سواد گويند مثل عليكم بالسواد الاعظم. سيد آن است كه متولى سواد اعظم باشد مثل سيد القوم. و چون شرط. متولى پاك نفس بودن است لذا به هر فاضل سيّد گفته شده. نحو [آل عمران:39]. و چون سياست و و تدبير زوجه در دست زوج است لذا سيّد خوانده شده نحو [يوسف:25]. جمع سيّد در قرآن سادات آمده [احزاب:67] احتمال هست مراد از سادات پدران باشد و از كبراء اميران .

کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...