گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۳۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
==«وضع كتاب» در قيامت، كتابى كه مجرمان، از آن بيمناك اند==
==«وضع كتاب» در قيامت، كتابى كه مجرمان، از آن بيمناك اند==


«'''وَ وُضِعَ الْكِتَاب فَترَى الْمُجْرِمِينَ مُشفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا...'''»:
«'''وَ وُضِعَ الْكِتَابُ فَترَى الْمُجْرِمِينَ مُشفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا...'''»:


((وضع كتاب (( به معناى نصب آن است تا بر طبقش حكم كنند. و كلمه ((مشفقين (( مشتق از ((شفقت (( است ، واصل شفقت رقت است. راغب در مفردات مى گويد: اشفاق عنايت آميخته با ترس را گويند، چون مشفق كسى را گويند كه نسبت به مشفق عليه محبت و علاقه دارد، واز آثار سوء عملش نسبت به جانش مى ترسد، و اين محبت آميخته با ترس اشفاق است، و در آيه ((و هم من الساعة مشفقون (( به همين معنا است، و چون با كلمه ((من (( متعدى شود معناى ترس در آن روشنتر مى شود، مانند آيه مورد بحث وآيه ((مشفقون منها(( وچون با كلمه ((فى (( متعدى گردد معناى عنايت در آن روشنتر مى گردد، مانند آيه ((انا كنا قبل فى اهلنا مشفقين ((
«وضع كتاب»، به معناى نصب آن است تا بر طبقش حكم كنند. و كلمه «مُشفِقِينَ»، مشتق از «شفقت» است، و اصل شفقت، رقت است. راغب در مفردات مى گويد: «اشفاق»، عنايت آميخته با ترس را گويند. چون مشفق كسى را گويند كه نسبت به مشفق عليه محبت و علاقه دارد، و از آثار سوء عملش نسبت به جانش مى ترسد، و اين محبت آميخته با ترس اشفاق است. و در آيه «وَ هُم مِنَ السَّاعَةِ مُشفِقُون» به همين معنا است، و چون با كلمه «مِن» متعدى شود، معناى ترس در آن روشن تر مى شود. مانند آيه مورد بحث و آيه «مُشفِقُونَ مِنهَا». و چون با كلمه «فِى» متعدى گردد، معناى عنايت در آن روشن تر مى گردد. مانند آيه «إنّا كُنّا قَبلُ فِى أهلِنَا مُشفِقِينَ».


كلمه ((ويل (( به معناى هلاكت است ، و- به طورى كه گفته شده - اينكه در هنگام مصيبت ((ويل (( را ((يا ويلاه (( ندا مى كنند ويا مى گويند ((يا ويلتاه (( از اين باب است كه به طور كنايه برسانند كه مصيبت وارده آنقدر سخت است كه از هلاكت دشوارتر است ، لذا در برابر آن ((ويل (( را مى خواهد و صدا مى زند، و از آن استغاثه مى كند كه او وى را از مصيبت
كلمه «وَيل»، به معناى هلاكت است، و - به طورى كه گفته شده - اين كه در هنگام مصيبت «وَيل» را «يَا وَيلَاهُ» ندا مى كنند، و يا مى گويند: «يَا وَيلَتَاهُ»، از اين باب است كه به طور كنايه برسانند كه مصيبت وارده آن قدر سخت است كه از هلاكت دشوارتر است. لذا در برابر آن «وَيل» را مى خواهد و صدا مى زند، و از آن استغاثه مى كند كه او وى را از مصيبت
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۵۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۵۱ </center>
وارده نجات دهد. همچنانكه گاهى در هنگام مصيبت ، آدمى آرزوى مرگ مى كند، چون آن را از مصيبت وارده آسانتر مى بيند، مانند گفتار مريم كه گفت : ((يا ليتنى مت قبل هذا((
وارده نجات دهد. همچنان كه گاهى در هنگام مصيبت، آدمى آرزوى مرگ مى كند. چون آن را از مصيبت وارده آسان تر مى بيند. مانند گفتار مريم كه گفت: «يَا لَيتَنِى مِتُّ قَبلَ هَذَا».


از ظاهر سياق استفاده مى شود كه ((كتاب (( در جمله «و وضع الكتاب»، كتاب واحدى است كه اعمال تمامى خلايق در آن ضبط شده، و آن را براى حساب نصب مى كنند، نه اين كه هر يك نفر يك كتاب جداگانه اى داشته باشد، واين با آياتى كه براى هر انسانى و هر امتى كتابى جداگانه اى سراغ مى دهد منافات ندارد، مانند آيه ((كل انسان الزمناه طائره فى عنقه و نخرج له يوم القيمة كتابا...(( كه در محل خودش تفسيرش گذشت.  
از ظاهر سياق استفاده مى شود كه «كتاب» در جمله «وَ وُضِعَ الكِتَابُ»، كتاب واحدى است كه اعمال تمامى خلايق در آن ضبط شده، و آن را براى حساب نصب مى كنند. نه اين كه هر يك نفر، يك كتاب جداگانه اى داشته باشد، و اين با آياتى كه براى هر انسانى و هر امتى كتابى جداگانه اى سراغ مى دهد، منافات ندارد. مانند آيه: «كُلُّ إنسَانٍ ألزَمنَاهُ طَائِرَهُ فِى عُنُقِهِ وَ نُخرِجُ لَهُ يَومَ القِيَامَةِ كِتَاباً...»، كه در محل خودش تفسيرش گذشت.  


و نيز مانند آيه ((كل امة تدعى الى كتابها و آيه هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق (( به زودى تفسير اين دوآيه خواهد آمد - ان شاء الله تعالى .
و نيز مانند آيه: «كُلُّ أُمَّةٍ تُدعَى إلَى كِتَابِهَا»، و آيه: «هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيكُم بِالحَقّ»، به زودى تفسير اين دو آيه خواهد آمد - إن شاء الله تعالى.


بعضى گفته اند: مراد از ((كتاب (( نامه هاى اعمال است ، والف ولام در ((الكتاب (( براى استغراق است (يعنى تمامى كتابها) وليكن سياق آيه مساعد آن نيست .
بعضى گفته اند: مراد از «كتاب»، نامه هاى اعمال است، و الف و لام در «الكتاب»، براى استغراق است. (يعنى تمامى كتاب ها)، وليكن سياق آيه مساعد آن نيست.


«'''فترى المجرمين مشفقين مما فيه'''» - اين جمله تفريع بر وضع كتاب ونصب آن است ، واين تفريع و همچنين ذكر اشفاق آنان خود دليل بر اين است كه مقصود از كتاب ، كتاب اعمال است ، و يا كتابى است كه اعمال در آن است . و اگر از آنان به ((مجرم (( تعبير كرده براى اشاره به علت حكم است، و اينكه اشفاقشان از آن حالى كه به خود گرفته اند به خاطر اين است كه مجرم بودند. پس اين حال وروزگار مخصوص به آنان نيست ، هر كس در هر زمانى مجرم باشد هر چند كه مشرك نباشد چنين روزگارى خواهد داشت.
«'''فَتَرَى المُجرِمِينَ مُشفِقِينَ مِمَّا فِيهِ'''» - اين جمله، تفريع بر «وضع كتاب» و نصب آن است، و اين تفريع و همچنين ذكر اشفاق آنان، خود دليل بر اين است كه مقصود از «كتاب»، كتاب اعمال است، و يا كتابى است كه اعمال در آن است. و اگر از آنان به «مجرم» تعبير كرده، براى اشاره به علت حكم است، و اين كه اشفاقشان از آن حالى كه به خود گرفته اند، به خاطر اين است كه مجرم بودند. پس اين حال و روزگار مخصوص به آنان نيست. هر كس در هر زمانى مجرم باشد، هرچند كه مشرك نباشد، چنين روزگارى خواهد داشت.


<span id='link304'><span>
<span id='link304'><span>
==تجسم گناهان كوچك و بزرگ و وحشت گنهكاران در قيامت ==
==تجسم گناهان كوچك و بزرگ و وحشت گنهكاران در قيامت ==
«'''و يقولون يا ويلتنا مال هذا الكتاب لايغادر صغيرة و لاكبيرة الا احصيها'''»- دو كلمه ((صغيرة (( و ((كبيرة (( وصفاند كه در جاى موصوف خود كه همان خطيئه ويا معصيت ويا زشتكارى و امثال آن است نشسته اند.
«'''و يقولون يا ويلتنا مال هذا الكتاب لايغادر صغيرة و لاكبيرة الا احصيها'''»- دو كلمه ((صغيرة (( و ((كبيرة (( وصفاند كه در جاى موصوف خود كه همان خطيئه ويا معصيت ويا زشتكارى و امثال آن است نشسته اند.
۱۴٬۰۳۰

ویرایش