گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۴۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:


==حكمت قربانى كردن براى خدا ==
==حكمت قربانى كردن براى خدا ==
«'''لَن يَنَالَ اللَّهَ لحُُومُهَا وَ لا دِمَاؤُهَا وَ لَكِن يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنكُمْ....'''»:
«'''لَن يَنَالَ اللَّهَ لحُُومُهَا وَ لا دِمَاؤُهَا وَلَكِن يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنكُمْ....'''»:


اين جمله به منزله دفع دخل است . به عبارت ساده تر: پاسخ از سؤ الى است كه ممكن است بشود، چون ممكن است ساده لوحى توهم كند كه خدا از اين قربانى استفاده مى كند و بهره اى از گوشت و يا خون آن عايدش مى شود، لذا جواب داد، كه : نه ، چيزى از اين قربانى ها و گوشت و خون آنها عايد خدا نمى شود، چون خدا منزه است از جسميت و از هر حاجتى . تنها تقواى شما به او مى رسد، آن هم به اين معنا كه دارندگان تقوى به او تقرب مى جويند.
اين جمله، به منزله دفع دخل است. به عبارت ساده تر: پاسخ از سؤالى است كه ممكن است بشود. چون ممكن است ساده لوحى توهم كند كه خدا از اين قربانى استفاده مى كند و بهره اى از گوشت و يا خون آن عايدش مى شود.  


و يا ممكن است كسى كه آنطور ساده لوح نيست چنين توهم كند كه با اينكه خدا منزه از جسميت و از هر نقص و حاجتى است و از گوشت و خون قربانى ها بهره اى نمى برد ديگر چه معنا دارد كه ما حيوانات خود را به نام او قربانى كنيم ؟.
لذا جواب داد كه: نه، چيزى از اين قربانى ها و گوشت و خون آن ها عايد خدا نمى شود. چون خدا منزّه است از جسميت و از هر حاجتى. تنها تقواى شما به او مى رسد، آن هم به اين معنا كه دارندگان تقوا به او تقرب مى جويند.


لذا جواب داده كه مطلب همينطور است ، و ليكن اين قربانى ها اثرى معنوى براى آورنده اش دارد و آن صفات و آثار معنوى است كه جا دارد كه به خدا برسد، به معناى اينكه جا دارد كه به سوى خداى تعالى صعود كند و صاحبش را به خدا نزديك كند آنقدر نزديك كند كه ديگر حجابى بين او و خدا نماند.
و يا ممكن است كسى كه آن طور ساده لوح نيست، چنين توهم كند كه با اين كه خدا منزه از جسميت و از هر نقص و حاجتى است و از گوشت و خون قربانى ها بهره اى نمى برد، ديگر چه معنا دارد كه ما حيوانات خود را به نام او قربانى كنيم؟


«'''كذلك سخرها لكم لتكبروا اللّه على ما هديكم'''» - ظاهرا مراد از ((تكبير خدا(( ذكر او به كبريايى و عظمت باشد كه ما را هدايت فرمود. پس مراد از هدايت هم هدايت به اطاعت و عبوديت خود او است . و معناى آيه اين است كه : خداوند آن حيوان را اين چنين براى شما مسخر نمود تا همان تسخير وسيله هدايت شما به سوى اطاعت و تقرب به سويش شود، شما آن را قربانى كنيد و در هنگام قربانى كردن و ياد كبرياء و عظمت او در برابر اين هدايت بيفتيد.
لذا جواب داده كه مطلب همين طور است، وليكن اين قربانى ها اثرى معنوى براى آورنده اش دارد و آن صفات و آثار معنوى است كه جا دارد كه به خدا برسد. به معناى اين كه جا دارد كه به سوى خداى تعالى صعود كند و صاحبش را به خدا نزديك كند، آن قدر نزديك كند كه ديگر حجابى بين او و خدا نماند.
 
«'''كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُم لِتُكَبِّرُوا اللّهَ عَلَى مَا هَدَيكُم'''» - ظاهرا مراد از «تكبير خدا»، ذكر او به كبريايى و عظمت باشد كه ما را هدايت فرمود. پس مراد از هدايت هم، هدايت به اطاعت و عبوديت خود او است.  
 
و معناى آيه، اين است كه: خداوند آن حيوان را اين چنين براى شما مسخر نمود، تا همان تسخير وسيله هدايت شما به سوى اطاعت و تقرب به سويش شود، شما آن را قربانى كنيد و در هنگام قربانى كردن و ياد كبرياء و عظمت او در برابر اين هدايت بيفتيد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۳۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۳۱ </center>
بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از ((تكبير(( معرفت خداى تعالى به عظمت است و مراد از ((هدايت (( هدايت به سوى تسخير آن حيوان است و معنا چنين است كه : خداوند آن حيوان را مسخر شما كرد تا او را به عظمت بشناسيد و فكر كنيد كه او چقدر بزرگ است كه راه تسخير اين حيوان را به ما نشان داده است .
بعضى از مفسران گفته اند: مراد از «تكبير»، معرفت خداى تعالى به عظمت است و مراد از «هدايت»، هدايت به سوى تسخير آن حيوان است. و معنا چنين است كه: خداوند، آن حيوان را مسخر شما كرد تا او را به عظمت بشناسيد و فكر كنيد كه او چقدر بزرگ است كه راه تسخير اين حيوان را به ما نشان داده است.


ولى وجه اول از اين دو وجه بهتر، و با سياق سازگارتر است ، چون بنابر آن وجه ، تعليلى كه آمده با مقام (تسخيرش براى قربانى و تقرب ) سازگارتر است ، چون حاج به ياد كبريايى خدا مى افتد و او را در برابر اينكه هدايت به چنين عبادتى شده كه هم رضاى او را دنبال دارد و هم ثوابش را، تكبير گويد.
ولى وجه اول از اين دو وجه بهتر، و با سياق سازگارتر است. چون بنابر آن وجه، تعليلى كه آمده با مقام (تسخيرش براى قربانى و تقرب) سازگارتر است. چون حاجّ به ياد كبريايى خدا مى افتد و او را در برابر اين كه هدايت به چنين عبادتى شده كه هم رضاى او را دنبال دارد و هم ثوابش را، تكبير گويد.


و بنابر وجه دوم اين ارتباط با مقام رعايت نمى شود، چون تسخير شتر براى آدميان و هدايت ايشان به چگونگى تسخير آن ، اختصاصى به حاجيان ندارد.
و بنابر وجه دوم، اين ارتباط با مقام رعايت نمى شود. چون تسخير شتر براى آدميان و هدايت ايشان به چگونگى تسخير آن، اختصاصى به حاجيان ندارد.


«'''و بشر المحسنين'''» - و بشارت ده نيكوكاران را، يعنى آنهايى را كه چنين اعمال نيك به جا مى آورند. و يا اين چنين احسان و در راه خدا انفاق مى كنند.
«'''وَ بَشِّرِ المُحسِنِين'''» - و بشارت ده نيكوكاران را. يعنى آن هايى را كه چنين اعمال نيك به جا مى آورند. و يا اين چنين احسان و در راه خدا انفاق مى كنند.
<span id='link368'><span>
<span id='link368'><span>
==بحث روايتى ==
==بحث روايتى ==
در الدر المنثور است كه ابن ابى حاتم از ابن عباس روايت كرده كه در تفسير ((و من يرد فيه بالحاد...((، گفته اين آيه درباره عبد اللّه بن انيس نازل شد كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) او را با مردى مهاجر و مردى از انصار به دنبال كارى فرستاد، و اين سه در بين راه به انساب خود افتخار كردند تا آنجا كه عبد اللّه بن انيس را خشم گرفت و مرد انصارى را كشت و از اسلام مرتد شده به مكه گريخت . آيه شريفه نازل شد كه هر كس در مكه به خاطر ظلمى كه كرده از اسلام ملحد شود، از عذابى دردناك بدو مى چشانيم ، يعنى هر كس به خاطر الحاد، و اعراضش از اسلام پناهنده به مكه شود... .
در الدر المنثور است كه ابن ابى حاتم از ابن عباس روايت كرده كه در تفسير ((و من يرد فيه بالحاد...((، گفته اين آيه درباره عبد اللّه بن انيس نازل شد كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) او را با مردى مهاجر و مردى از انصار به دنبال كارى فرستاد، و اين سه در بين راه به انساب خود افتخار كردند تا آنجا كه عبد اللّه بن انيس را خشم گرفت و مرد انصارى را كشت و از اسلام مرتد شده به مكه گريخت . آيه شريفه نازل شد كه هر كس در مكه به خاطر ظلمى كه كرده از اسلام ملحد شود، از عذابى دردناك بدو مى چشانيم ، يعنى هر كس به خاطر الحاد، و اعراضش از اسلام پناهنده به مكه شود... .
۱۴٬۰۳۰

ویرایش